معماریهای جدید در قواره گیلان نیست
اکنون هرحادثه طبیعی را به طبیعت نسبت میدهیم و هنوز الگوی رشد و توسعه سرزمینمان را نمیشناسیم
مهسا طالبی| رشت - خبرنگار:
دوباره واچینی و ساخت خانههای بومی گیلان در موزه میراث روستایی، حاصل زحمات مردی از دیار گیلان است که عمر و وقت خود را صرف این کار کرد تا شاهد به ثمر رسیدن زحمات خود باشد. دکتر «محمود طالقانی» مدیر اکوموزه میراث روستایی گیلان در گفتوگو با همشهری از خانهها و معماری بومی گیلان سخن گفت، از شکوه خانههایی که همزاد با طبیعت پیرامون خویش بودند. وی نقبی هم به مشکلات ساختاری دانشگاه در تربیت نیروهای متخصص میزند.
در تجربه ساخت موزه میراث روستایی و یا دوباره واچینی خانههای روستایی گیلان چه چیزی برای شما دارای اهمیت بود؟
جالب این است که برخی از این خانههای ارزشمند 200 سال از عمرشان میگذشت. 200 سال یعنی اینکه 3 زمینلرزه بالای 7 ریشتر، 3 برف بالای یک متر و حوادث طبیعی دیگر را پشت سر گذاشتهاند، اما چیزی که جالب بود پایداری این خانهها بود. این جالب بود که در گذشته چگونه خانههایی که بدون دانش و حتی بدون نقشه ساخته شده بود اینقدر مستحکم بودند؟ به یاد داریم که در برف سال 83 گیلان سقف 27 هزار خانه در رشت آسیب دید و یا فرو افتاد. اینها ضعف مهندسی و یا بی توجهی به روشهای گذشته است.
یعنی این خانههای زیبا هیچکدام نقشه قبلی نداشتند؟
نه، چیزی که ما متوجه شدیم این بود که این خانهسازی و قرینه درآوردن خانه غریزی و به صورت تجربی و استادکاری بوده است. اینطور نبوده که نقشه بکشند و اندازههای آن را دقیق دربیاورند.
چطور این اتفاق میافتاد؟
چیزی که مهم بود این بود که در پشت این نوع معماری و ساخت و سازها اندیشیدن وجود داشت. اما اکنون دانشگاههای ما تنها چیزی که تولید نمیکنند اندیشیدن است. اینهمه اتاق فکر و شورا و مشاور و... به وجود آمده، اما عملا کاربردی ندارد. بنابراین اگر میخواهیم نجات پیدا کنیم راهش این است که به اندیشیدن برگردیم. آدمهایی که ما تربیت کردهایم در واقع خیاطهای خوبی بودند. لباس میدوختند، اما قوارهاش خوب نبود. آنها خانه میسازند، اما قواره گیلان نیست. در گذشته یک روستایی از بچگی با این خانهها و روشهای ساختش آشنا میشده است.
در خانههای فوق چه اتفاقی میافتاد که از آسیبها در امان میماندند؟
بخشی از آن معماری و سازگاری بنا با طبیعت بود. بخشی هم چیزی است که به آن انرژی مثبت میگویند. مثلا ما در تالش رسمی داریم که شب چله بزرگ، بزرگ خاندان نازکترین لباس خود را میپوشد و در جلو میایستد و بقیه خانواده در پشت او قرار میگیرند و همه با هم با آواز با زمستان حرف میزدند و به او میگفتند من قویتر از آنم که به من صدمه بزنی. نه میتوانی به جانم آسیب بزنی و نه میتوانی به مالم صدمه بزنی. به این در علم امروزی انرژی مثبت میگویند.
فکر میکنید اکنون چقدر از آن معماری دور شدهایم؟
بسیار زیاد. الان خانههایی که ساخته میشود پایدار نیستند. بعد که حوادث طبیعی به وجود میآید ما طبیعت و زمین را محکوم میکنیم. ما هنوز الگوی رشد و توسعه سرزمینمان را نمیشناسیم. اکنون طوری شده است که روستایی بودن را ضد ارزش میدانند. در حالی که دهاتی و روستایی بودن در جامعه گذشته معنای خودکفا بودن میداد. قلب تجارت شهرهای گیلان توسط روستاییان و اجناسی که تولید میکردند میتپید.