سینما مرا کنار گذاشت
آن زمانی که من نقشهای محوری و اول فیلمها را بازی میکردم تعداد بازیگران خیلی کم بود، ولی بعد خوشبختانه بازیگران زیاد شدند و آنها آمدند شروع بهکار کردند؛ به همین جهت لازم بود بیشتر از این جوانها بهرهبرداری شود. طبیعی است که جایگزین شدند و تا ابد من نمیتوانستم نقش اول زن فیلمها را بازی کنم؛ البته ناگفته نماند که من کنارهگیری نکردم و این سینما بود که تقریبا من را کنار گذاشت. نمیتوانم بگویم دلایل کنار گذاشتن من سیاسی یا از روی غرض بوده است؛ چراکه همیشه یک عدهای هستند برخی از بازیگران را دوست دارند و آنها را پرورش میدهند، عدهای هم که ترکیب بازیگران سینما با نظر آنها چینش میشود از تعدادی بازیگر خوششان نمیآید و سعی میکنند آنها را کنار بزنند، شاید من یکی از بازیگرانی بودم که از من خوششان نمیآمد و شاید به این دلیل باشد که من زیاد در گروهشان نبودم. من آنقدر دور از گعده هنر و هنرمندان بودم و هستم که برخی اوقات فکر میکنم «من مگر هنرمندم؟!!» من برای خودم زندگیام را انجام میدهم و گاهی فیلمی هم بازی میکنم. با کسانی که بازیگر سینما هستند و خودکشی میکنند که نقشی به آنها داده شود، بهقول یکی از بازیگران که نقشها در مهمانیها تقسیم میشود، من نیستم و نمیخواهم نقش بگیرم؛ نه در مهمانی میروم و نه تلاشی میکنم که نقشی به من داده شود؛ هر وقت نیاز باشد و بخواهند از من دعوت میکنند.
بازی در نقش مادر
در طول عمرم که کار بازی در سینما و تلویزیون را داشتم، هرگز کاری را قبول نکردم که مدتها از تنها فرزندم دور باشم؛ چرا که در مقام یک مادر معتقدم همیشه اول فرزند و وظیفه مادری و سپس بازیگری یا هر شغل دیگری مهم است. همیشه در فیلم و سریالهایی که نقش مادر را عهدهدار بودم، وقتی بازیگری بهعنوان فرزند مقابلم قرار میگرفت، حس میکردم فرزند خودم است؛ چراکه یک مادر در همه حال مادر است؛ حتی زمانی که در بیرون از منزل کودکی زمین میخورد، نگاه مادرانه دخیل میشود و گویا فرزند خودش است که روی زمین افتاده است. حس مادر بودن درصورتی فهمیده میشود که مادر باشی و تا قبل از آن شاید یک دلسوزی معمولی باشد. بازیگری در سن و سال من فقط نقش مادر بودن را میطلبد؛ بهعنوان مثال هیچوقت به من بازیگر که مادر هستم نقش «هفتتیرکش»، «دزد» و... را نمیدهند. خودم هم همین نقشهای مادرانهام را دوست دارم؛ چراکه معتقدم کمال یک زن در مادر بودن است.