قصاص در ملأعام؛ مجازات قاتل کبوترباز
جوان کبوترباز که پسر همسایهشان را به بهانه نشاندادن کبوتر به پشت بام خانه کشانده و با ضربات چاقو وی را به قتل رسانده بود، با رأی قضات دادگاه کیفری به قصاص در ملأعام محکوم شد.
به گزارش همشهری، شامگاه 18شهریورماه سال گذشته پسر 11سالهای به نام ابوالفضل که برای بازی به پارک رفته بود، ناپدید شد. با آغاز تحقیقات پلیس برای یافتن ابوالفضل، معلوم شد اهالی محله آخرین بار او را همراه با پسر جوانی به نام علی دیدهاند. مأموران برای تحقیق سراغ او رفتند اما وی که روی دستانش آثار بریدگی با چاقو دیده میشد، مدعی شد از پسربچه گمشده اطلاعی ندارد و آثار بریدگی روی دستانش هم بهدلیل خردکردن گوشت است. وقتی تحقیقات از او ادامه یافت، سرانجام اعتراف کرد ابوالفضل را به بهانه نشان دادن کبوتر به پشت بام خانهشان کشانده و وی را به قتل رسانده است. او گفت: بعد از قتل برادرم از ماجرا با خبر شد و با کمک او جنازه را به حوالی جاده قم بردیم و رها کردیم.
بهدنبال اعترافات متهم، مأموران موفق شدند پیکر ابوالفضل را در محلی که متهم گفته بود، کشف کنند. به این ترتیب پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در جلسه محاکمه که دیروز در شعبه نهم و با حضور قاضی ملکی و قاضی عباسی برگزار شد، بعد از قرائت کیفرخواست توسط نماینده دادستان، پدر و مادر ابوالفضل در جایگاه ایستادند و گفتند خواستهشان قصاص قاتل در ملأعام است. مادر ابوالفضل گفت: من و شوهرم 10سال قبل، زمانی که ابوالفضل یکساله بود، از یکدیگر جدا شدیم و از آن زمان او با پدرش زندگی میکرد و من ماهی یک مرتبه او را میدیدم. من به پسرم گفته بودم که همیشه مراقب غریبهها باشد و با آنها رفتوآمد نکند اما نمیدانم این حادثه چطور اتفاق افتاد و حالا خواستهام قصاص قاتل پسرم است. در ادامه اتهام قتل عمدی به متهم تفهیم شد و او برای دفاع از خودش در جایگاه قرار گرفت. او گفت: جرمی که مرتکب شدهام را قبول دارم اما روز حادثه کارهایی که میکردم، دست خودم نبود. وی ادامه داد: وقتی بچه بودم و به پارک رازی رفته بودم، مردی من را مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد از آن دچار مشکل شدم. یک مرتبه قرص خوردم که خانوادهام فهمیدند و من را به بیمارستان بردند و زنده ماندم. یکبار دیگر هم خودزنی کردم اما باز هم زنده ماندم.
وی ادامه داد: روزی که پسربچه را در کوچه دیدم حالم بد بود. به حادثهای که برای خودم در بچگی اتفاق افتاده بود، فکر کردم. نمیخواستم او هم مثل من شود. مادر و برادرم در خانه نبودند. به بهانه نشان دادن کبوتر ابوالفضل را به پشت بام خانهمان بردم. وقتی نزدیک گنجه کبوترها شد، از پشت او را زدم. چند ضربه با چاقو به او زدم و آنقدر حالم بد بود که چند ضربه هم بهخودم زدم و دستم زخمی شد. چند دقیقه طول کشید تا برادرم به خانه آمد. وقتی فهمید چه اتفاقی افتاده، گفت بهتر است خودم را به پلیس تسلیم کنم اما من قبول نکردم و برادرم قبول کرد تا جنازه را با هم به جای دورافتادهای ببریم. با هم جسد را پتوپیچ کردیم و به جاده قم بردیم و رها کردیم.
سپس اتهامات برادر متهم به قتل شامل اختفای ادله جرم و کمک به انتقال جسد به وی تفهیم شد و او که با سند آزاد است، به دفاع از خودش پرداخت و گفت: من و مادرم بیرون بودیم و وقتی به خانه برگشتیم فهمیدیم چه اتفاقی افتاده است. به برادرم گفتم اول و آخر باید خودت را تسلیم کنی اما او قبول نکرد و من هم برای خلاصی از شرایطی که وجود داشت، قبول کردم در انتقال جنازه به او کمک کنم. در ادامه این جلسه وکیل مدافع متهم ردیف اول در دفاع از او گفت: موکلم دچار اختلال شخصیت است و تقاضا دارم کمیسیونی 7نفره در پزشکی قانونی وی را معاینه و درخصوص سلامت روانیاش اظهارنظر کنند. در پایان این جلسه هیأت قضایی با رد درخواست وکیل مدافع متهم وارد شور شدند و متهم به قتل را گناهکار تشخیص داده و وی را به قصاص در ملأعام محکوم کردند.