چرخه آسیبهای اجتماعی باید اصلاح شود
نرگس معدنیپور: رئیسکمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر
آسیبهای اجتماعی و رفتارهای پرخطر، یکی از دغدغهها و چالشهای مهم زندگی شهری در کلانشهرهاست که علاوه بر تأثیر بر سیمای شهر، کیفیت زندگی شهروندان را نیز تحتالشعاع قرار داده و پیامدهای گسترده اجتماعی و اقتصادی را به همراه میآورد. تأثیر بر سلامت شهروندان، افزایش نرخ جرم و بزهکاری، خشونت خانگی، مصرف مواد، احساس ناامنی، ایجاد هزینههای سنگین درمانی، بهداشتی، بیمهای و مددکاری، کاهش بهرهوری، اختلال در بهداشت روان، تداوم چرخههای فقر، تضعیف سرمایه اجتماعی، نابرابریهای اجتماعی و تأثیر بر رفاه شهروندان و... بخشی از پیامدهای آسیبهای اجتماعی و رفتارهای پرخطر در زندگی شهری است.
سالانه، برنامههای گستردهای از سوی دستگاههای اجرایی، شهرداریها، سازمانهای مردمنهاد و گروههای همیاری اجتماعی محلی، در قالبهای مختلف آموزشی، ترویجی، درمان و بازتوانی، طراحی و اجرا میشود. با وجود این برنامهها و خدمات، آسیبهای اجتماعی و رفتارهای پرخطر همچون یک چرخه، بهطور مستمر تکرار میشود. سؤال این است که دلیل تکرار این چرخه، چیست و چگونه میتوان میزان اثربخشی در پیشگیری، کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی و رفتارهای پرخطر را افزایش داد؟ ابتدا باید بهخاطر داشته باشیم که مداخله در آسیبهای اجتماعی، نیازمند رعایت ملاحظات فنی آن است. بدون رعایت این ملاحظات فنی و پشتوانههای علمی، طراحی و اجرای برنامهها خطای بالایی دارند و نتیجهای نیز نخواهند داشت یا نتیجه و خروجی آنها ضعیف و ناچیز است. نباید فراموش کرد که آسیبهای اجتماعی، یک پدیده پیچیده است که مداخله در آن، به یک فرایند یکپارچه و جامع نیاز دارد که پیشگیری و کنترل آن، عملا از عهده یک نهاد بهتنهایی خارج است و نیازمند هماهنگی در مدیریت و همافزایی ظرفیتهاست. بهعنوان مثال، در آسیبهای اجتماعی مانند معتادان متجاهر و کودکان کار و خیابان که ازجمله نمونههای بارز در کلانشهرها هستند، بدون همکاری چندجانبه بین شهرداری و دیگر نهادهای مسئول و ارائهدهنده خدمت در این زمینه، نتیجهای جز تکرار مداوم یک چرخه معیوب حاصل نخواهد شد. با فرض بر اینکه 2 گام اول مورد اشاره، در مداخلات مربوط به آسیبهای اجتماعی رعایت میشود، یعنی هم برنامهها مبتنی بر ملاحظات و استانداردهای فنی است و هم یکپارچگی در مدیریت رعایت میشود، بازهم، گامهای مهم دیگری لازم است.
گام سوم این است که تمامی فرایندها زیر چتر یک چارچوب بههمپیوسته حمایتهای اجتماعی صورت گیرد. در آن صورت، این امکان وجود خواهد داشت که افراد آسیبپذیر، بهموقع شناسایی شده و خدمات مورد نیاز خود را در قالب یک ارجاع بینسازمانی دریافت کنند و تا حصول اطمینان از پایداری سلامتی، پیگیری و مراقبت شوند. بدون چنین چارچوبی، مداخله در آسیبهای اجتماعی، از هوشمندی و نیز سرعت لازم برخوردار نیست. همه اینها در شرایطی است که تمامی این گامها و مداخلات، همزمان روی تأثیر عوامل مخاطرهآمیز نیز متمرکز باشند. بدون کنترل و کاهش پیامدهای مربوط به عوامل سببساز و مخاطرهآمیز، ازجمله نقش مربوط به تعیینکنندههای اجتماعی، در عمل با بنبست روبهرو میشود. در شهر بزرگی چون تهران، با پیچیدگی و شتاب گسترده تحولات، رعایت این ملاحظات و گامها، بیش از هرجای دیگری، لازم و ضروری است. در غیر این صورت، در عمل همواره درگیر یک چرخه معیوب خواهیم بود که مدام آسیبهای اجتماعی را تکرار میکند. پس برای موفقیت در کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی، باید این چرخه اصلاح شود.