میخواهید کودکتان خوشحال باشد یا دانشمند؟
بیشک والدین به داشتن فرزندی باهوش افتخار میکنند، برای همین برخی از آنها در ازای هرکاری که فرزندشان انجام میدهد، مدام به او گوشزد میکنند که «تو خیلی باهوشی». گاهی تکرار و تشویق بیش از اندازه این برچسب سبب میشود که کودک وقتی نتواند کاری را که والدین انتظار دارند انجام دهد، احساس نقص و ناکافیبودن کند و دچار تناقض شود. در این زمینه با «مونا فلسفی» روانشناس کودک و نوجوان گفتوگو کردهایم و از او پرسیدهایم که اصلا والدین تا چه اندازه مجازند به کودک برچسب باهوشبودن بزنند و آیا مدرسه تیزهوشان مناسب همه بچهها هست یا به ویژگیهای خاصی در بچهها باید توجه کرد.
معیار اینکه بدانیم کودک هوش بالا یا متوسطی دارد، چیست؟
تستهای هوش استانداردی مانند استنفورد بینه وجود دارد که عدد هوش بچهها را کاملا نشان میدهد. بنابراین به کمک این نوع تستها میتوانیم میزان هوش کودک را بررسی کنیم. بخشی از میزان بالا یا پایینبودن هوش به ژنتیک برمیگردد که نشانههایی هم دارد. مثلا بچههایی که زود راه رفتن را شروع میکنند یا سریع خواندن و نوشتن را میآموزند، هوش بالایی دارند. برخی از کودکان نسبت به همسنوسالان خود جلوتر و خلاقترند و همین میتواند نشانه هوش بالای آنها باشد. البته هوش دارای انواع مختلفی است؛ مثلا ممکن است کودکی هوش درسی یا اجتماعی بهتری داشته باشد، بهتر با دیگران ارتباط بگیرد یا توان حل مسئله را در برابر مشکلات داشته باشد. در کل ۸گونه هوش طبق هوش هشتگانه گاردنر داریم؛ هوش کلامی(زبانی)، هوش منطقی(ریاضی)، هوش بصری(فضایی)، هوش بدنی(فیزیکی)، هوش موزیکال(ریتمیک)، هوش اجتماعی(بینفردی)، هوش شخصی(درونگرا) و هوش طبیعت(طبیعتشناس). انتظاری که ما از هوش داریم، لزوما هوش علمی یا ریاضی نیست. هوش اگر حتی ژنتیکی باشد، قابل ارتقاست، بنابراین هوش نسبی است؛ یعنی تا آخر عمر با تمرین میتوانیم آن را افزایش دهیم و در صورت تمریننکردن حتی آن را کاهش دهیم.
این روزها والدین مدام بابت هر رفتاری به فرزندانشان میگویند تو چقدر باهوشی... این حجم از تایید آسیبرسان نیست؟
یکی از انواع تشویق تحسین کلامی است، بنابراین اشکالی ندارد که ما بچهها را تشویق کنیم. ما باید ویژگیهایی را که در بچه پررنگتر است، ببینیم. اگر به هر خصلتی که در بچه نقطهقوت به حساب میآید توجه کنیم، کودک در آن زمینه رشد بیشتری میکند، ولی اگر این بازخورد بیش از اندازه لازم باشد، آسیبرسان است. اگر پدر و مادری دائما از بچه تعریف و تمجید کنند و هیچ تنبیهی در برابر خطاهای وی در نظر نگیرند و مدام چشمپوشی کنند، وی در بزرگسالی خودشیفته میشود و نمیتواند با دیگران روابط نرمالی برقرار کند. چنین کودکی هیچوقت انتقادپذیر نمیشود و شکست و ناکامی را تحمل نمیکند، بنابراین رشد هم نمیکند. تحسین باید در حد نرمال باشد.
از طرفی هم اگر خصلتی واقعا در بچه وجود نداشته باشد و والدین همان ویژگی نداشته را مدام به بچه تلقین کنند، اشتباه است. اگر ما دائم به کودک بگوییم که باهوشی و از همه بهتری، وقتی کودک پا به مدرسه میگذارد و میبیند که در برخی جاها به اندازه کافی خوب نیست و از پس رقابت برنمیآید، ممکن است اعتمادبهنفسش پایین بیاید و افت تحصیلی کند. ما باید به بچهها بیاموزیم که هیچکس خاص و منحصربهفرد نیست، بلکه هر کسی در یک زمینه استعداد دارد. کودک باید بداند که همه آدمها و خودش نقاط ضعفی دارند و باید خودش را دوست داشته باشد.
برخی والدین اصرار دارند که فرزندشان در مدرسه تیزهوشان درس بخواند. اساسا چرا باید کودک به برتربودن خودش نسبت به سایرین فکر کند؟
شخصا جزو مخالفان مدرسه تیزهوشان هستم؛ البته منظورم این نیست که ایندست مدارس در کل بد هستند، چون باعث رشد برخی از بچهها هم میشوند. این مدارس بستگی به تیپیک شخصیتی بچهها دارد. مثلا برخی از بچهها بهشدت رقابتطلبند و از پیروزشدن در رقابت با دیگران لذت میبرند، اما اگر بچهای بیاعتمادبهنفس باشد، آن هم بین همکلاسیهایی که برای یکصدم در نمره یا معدل باهم رقابت میکنند، ممکن است دچار افت تحصیلی شود و آسیب ببیند. فشارهای درسی ممکن است بچه را دچار اضطراب، افسردگی و... کند. متاسفانه معمولا در این مدارس بیشتر دوستیها بر پایه رقابت است تا همدلی یا حتی صداقت. بچهها در مدارس عادی دوستی و دوستیابی را بهتر درک میکنند.
وقتی عکس رتبههای برتر کنکور یا المپیادها روی دیوار مدرسه یا شهر زده میشود، آیا به بقیه دانشآموزان این حس داده نمیشود که به اندازه کافی خوب نیستند؟
بله، مخصوصا دانشآموزی که سالها در یک مدرسه درس خوانده، اما در سال جدید نمره علمی کافی را کسب نکرده باشد ثبتنام نمیشود و این برای دانشآموز یک سرخوردگی بزرگ محسوب میشود. با این کار از دوستانش جدا میشود و از دست دادن دوست برای بچهها خودش تروما به حساب میآید. از نظر من همه بچهها استعداد دارند؛ در زمینههای مختلف نقاشی، ورزش و... بنابراین ما باید روی استعدادهای کودکان تمرکز کنیم نه روی هوش آنها. بهتر است والدین تست هوش هشتگانه گاردنر را امتحان کنند تا ببینند فرزندشان در چه زمینهای استعداد دارد. ما نمیخواهیم فرزندانمان دانشمند باشند؛ ما میخواهیم آنها خوشحال باشند.
ما باید به بچهها بیاموزیم که هیچکس خاص و منحصربهفرد نیست، بلکه هر کسی در یک زمینه استعداد دارد. کودک باید بداند که همه آدمها و خودش نقاط ضعفی دارند و باید خودش را دوست داشته باشد