کهنهابزار ناکارآمد صهیونیستها
فرشید باقریان؛ کارشناس مسائل استراتژیک
مقامهای تلآویو و رسانههای صهیونیستی از نخستین ساعتهای آغاز جنگ در غزه یا به تعبیر بهتر «نسلکشی در سرزمینهای اشغالی»، دروغهای بسیاری را با اهداف مشخص به افکارعمومی جهان پمپاژ کردند. از «سربریدن کودکان توسط حماس» گرفته تا «هدف قرارگرفتن بیمارستان المعمدانی با راکتهای جهاداسلامی» و... ازجمله این دروغها بود، اما روند تحولات و فعالیت رسانههای مستقل، سبب شد این دروغها کارآمدی خود را از دست بدهند؛ تا جایی که اکنون دست تلآویو در این حوزه خالیتر از قبل شدهاست. دراین میان درباره پروژه «دروغسازی» رژیم صهیونیستی باید به نکاتی اشاره کرد:
یکی از مهمترین نکات، درباره دروغهای تلآویو، ریشه چنین رویکردی در آموزههای صهیونیسم است. در برخی کتب صهیونیستها، به این موضوع اشاره شده است که «میتوان دروغ را با دروغگویی پاسخ داد»؛ بنابراین درمییابیم که رویکرد دروغپردازانه این روزهای رسانهها و مقامهای سیاسی تلآویو، از آموزههای صهیونیستی ریشه گرفتهاست. نکته اینجاست که مسئله اصلی برای تلآویو «صهیونیسم» و «اشغال سرزمینهای فلسطینی» است.
با نگاهی به دههها اشغالگری رژیمصهیونیستی درمییابیم که «دروغ» همواره یکی از اصلیترین ابزارهای مورداستفاده ازسوی بنیانگذاران این رژیم بودهاست؛ رویکردی که حتی در آغازین گامهای پایهگذاری اشغالگری در «اعلامیه بالفور» هم دیده میشود. بنای این اعلامیه بر «دروغ» گذاشته شدهاست تا توجیهی باشد برای سرقت سرزمینهای فلسطینی.
نکته مهم دیگر، دههها نفوذ رسانهای صهیونیستها در ساختارهای رسانهای غرب است که مبنایی برای دروغپردازیهای سیستماتیک آنان بهحساب میآید. در سال1913 مؤسسهای (ADT) در آمریکا شکل گرفت که هر خبری درباره اسرائیل را در ابتدا روتوش میکرد و بعد به افکارعمومی جهان ارائه میداد. مشابه چنین رویکردی طی دهههای گذشته در ساختارها و چارچوبهای مختلف ادامه داشتهاست؛ بنابراین نفوذ مؤثر رژیمصهیونیستی در رسانههای عمومی در غرب، دست این رژیم را برای القای دروغهای خودساختهاش باز گذاشته است.
در تحولات جاری در سرزمینهای اشغالی، یک نکته بیشاز همهچیز جلب توجه میکند؛ اینکه صهیونیستها در نخستین ساعتهای عملیات «طوفانالاقصی» با بهرهگیری از نفوذ رسانهای خود در غرب و ابزار «دروغ» موفق شدند آرایعمومی در سطح جهان یا همان «ذهن جهان» را تحتتأثیر قرار دهند و اینگونه القا کنند که «حماس مرتکب جنایت شدهاست»، اما در ادامه مشخص شد همه این اخبار ساختگی است؛ از داستانسرایی درباره سربریدن کودکان گرفته تا ماجرای بیمارستان المعمدانی و... . این رویکرد زدودن تصویر ملت مظلوم فلسطین که خاکش در اشغال است را پیگیری میکرد، اما در ادامه با فعالیتهای سیاسی – رسانهای انجام شده در سطح جهان، شاهد خنثی شدن سرمایهگذاریهای تلآویو دراین زمینه بودیم.
با نگاهی به تحولات در سرزمینهای اشغالی درمییابیم رژیمصهیونیستی در ابتدا کوشید از ابزارهای مورد استفاده در جنگهای نسل پنجم (جنگ هیبریدی) استفاده کند که عملیات روانی و رسانه جزئی محوری در آن بهشمار میرود، اما با ناکامی دراین زمینه یک پله عقب نشست و به جنگهای نسل چهارم (بمباران گسترده) روی آورد و اکنون شاهدیم که به جنگهای نسل سوم (جنگ شهری) روی آوردهاست.
راهبرد رژیمصهیونیستی بر این مبنا استوار شده بود که ابتدا با دروغهای پرحجم، افکارعمومی را تحتتأثیر قرار دهند و بهدنبال آن کمکهای غربی میرسد و بستر مناسب برای نسلکشی گسترده در سرزمینهای اشغالی آماده میشود. در ابتدا این راهبرد تاحدودی موفق بود و شاهد سرازیر شدن مقامهای غربی به سرزمینهای اشغالی بودیم، اما در ادامه روند تحولات معکوس شد و شاهد موضعگیری بسیاری از مقامهای سیاسی جهان برخلاف میل و نظر تلآویو هستیم.