راحله صبوری نویسنده کتاب یک شهید داشمشتی
سبک زندگی اینگونه افراد هنوز ادامه دارد
کتاب «کوچه نقاشها»، مجموعه خاطرات سیدابوالفضل کاظمی از رزمندگان دفاعمقدس و فرمانده گردان میثم است که در 28آذرماه سال 1401به یاران شهیدش پیوست. این کتاب حاصل 3ماه مصاحبه راحله صبوری با سیدابوالفضل کاظمی است که برای هفدهمین بار توسط سوره مهر منتشر شده است. «کوچه نقاشها» در برگیرنده زندگینامه شهیدکاظمی از دوران کودکی تا پایان سال 1367و با تمرکز بیشتر بر سالهای حضور او در جبهههای دفاعمقدس است.
راحله صبوری، نویسنده کتاب کوچه نقاشها درباره نوشتن این کتاب میگوید:«سیدابولفضل نماینده یک فرهنگ و یک سبک زندگی بود که هنوز ادامه دارد. این فرهنگ با زبان خاطره، بدون بزرگنمایی و شعارزدگی، در دفتر ادبیات پایداری ثبت و ماندگار شد. این نکته را هم لازم است بگویم، بهعنوان مصاحبهکننده و تدوینگر هیچ وقت قصد تبلیغ یا تحمیل این سبک زندگی یا طرز تفکر را به مخاطب نداشتهام. بلکه فقط کار حرفهایام را از بابت ثبت تاریخ شفاهی جنگ انجام دادم و قضاوت را بهعهده خوانندگان و آیندگان گذاشتم.»
نویسنده کتاب کوچه نقاشها در ادامه میگوید:«کتاب کوچه نقاشها غیراز اینکه شناسنامه گردان عملیاتی میثم است تاریخ اجتماعی جنگ و بخشی از فرهنگ عامیانه ما را که رو به فراموشی گذاشته نشان میدهد. نسل جوان و نسل امروز هم اگر به ادبیات پایداری علاقهمند باشند، با خواندن این کتاب میتوانند بخش مهمی از تاریخ جنگ را بشناسند.»
راز جاودانگی او این بود که نقاب بر چهره نداشت
او در ادامه به شخصیت سیدابوالفضل اشاره کرده و میافزاید:«بین همرزمان و همردههای خود شخصیت قابل توجهی بود؛ علاقهمندانش و کسانی که او را میشناختند، از خیلی جهات او را الگوی رفتاری خود قرار میدهند. او جلوه کاملی از یک جوانمرد بود؛ جوانمردی که همیشه در کتابها خواندهایم و امروزه فکر میکنیم افسانه است اما در واقعیت وجود ایشان میشد این ویژگی پهلوانی و جوانمردی را مشاهده کرد. او درستکار بود و درست زندگی کرد و سعی کرد از کودکی خودش را در فضای سالم رشد دهد. جسارت، شجاعت، حقگویی، روحیه مطالبهگری و دفاع از مظلوم، ایثار و از خودگذشتگی از ویژگیهای جوانمردان است که مرحوم سیدابوالفضل هم این فضایل را داشت.»
این نویسنده در پایان به نکته جالبی اشاره کرده و میگوید:«راز جاودانگی او این بود که نقاب بر چهره نداشت. خودش بود و از بیان خودش حتی اگر برای بعضیها خوشایند نبود، هیچ ترس و واهمهای نداشت. او نماینده نسلی بود که برای هدف و آرمانش خالصانه جنگید و از همه داشتههایش گذشت. آرزوی او بودن در کنار رفقای شهیدش بود و حالا به آرزویش رسید.»