• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
شنبه 22 مهر 1402
کد مطلب : 205628
+
-

چرایی پرستش مردگان

نیما شفیعی؛ روزنامه‌نگار

چرا تنها وقتی یک شخصیت بزرگ از دنیا می‌رود، به بزرگی او و خدماتش پی‌ می‌بریم؟
چرا قدر بزرگان‌مان را تا وقتی زنده هستند، نمی‌دانیم و هنگامی که آنها را از دست می‌دهیم به یاد سوگواری و گرامیداشت آنان می‌افتیم؟
یکی از دلایل این مسئله آن است که درک هر برهه تاریخی و همچنین درک شخصیت‌های برجسته، از فاصله دور میسرتر از فاصله نزدیک است.
وقتی در فاصله نزدیک قرار داریم، عوامل حواس‌پرتی بیشتر حضور دارند، اما وقتی فاصله گرفتیم، می‌توانیم تشخیص دهیم که کدام عوامل مهم و قابل توجه بوده‌اند و کدام اساساً‌ نیازی به توجه نداشته‌اند.
وقتی زمان می‌گذرد و تحلیل‌ها و نظرات بیشتری را درباره یک اتفاق تاریخی یا یک شخصیت برجسته می‌شنویم، تازه آنجاست که متوجه می‌شویم چقدر حقایق مهم و بااهمیت وجود داشته که از آنها بی‌خبر بوده‌ایم. چه کارهایی توسط چه افرادی انجام شده و چه انسان‌های فداکاری از عمر خود گذشته و خود را وقف چه چیزهایی کرده بودند.
همزمان بودن و هم‌عصر بودن، خود عاملی است برای ندیدن و نشنیدن.
عوامل حواس‌پرتی از نزدیک، بزرگ به‌نظر می‌رسند، اما از دور کوچک ‌هستند.
به تعبیر چارلی چاپلین، زندگی از فاصله نزدیک تراژدی و از فاصله دور کمدی است. چرا؟ چون تا در متن وقایع قرار داریم، چیزهایی به‌نظرمان بزرگ می‌آیند که وقتی سال‌ها می‌گذرد و دوباره به آنها فکر می‌کنیم، می‌بینیم چقدر کوچک و بی‌ارزش بوده‌اند؛ تا جایی که از جدی گرفتن آن مسائل خنده‌مان می‌گیرد. زمان به ما ثابت می‌کند که با‌اهمیت‌ها کدام مسائل بوده‌اند و کم‌اهمیت‌ها کدام.
گذشت زمان و بیشتر شدن دانسته‌هایمان به ما می‌فهماند که آیا لزوماً‌ انسان‌های اطراف ما و کسانی که بیشترین زمان‌مان را با آنها سپری کرده‌ایم مهم‌ترین افراد معاصر ما بوده‌اند یا اینکه این افراد تنها توجه بیشتری از ما را صرف خود کرده بودند و ما متوجه انسان‌های برجسته زمان خود نبوده‌ایم.
تا مرا روح و روان در تن بود/ موقع سردی بازارم بود
مردنم معرکه‌ای برپا کرد / دکه‌ مرده‌پرستی وا کرد

این خبر را به اشتراک بگذارید