معرفی کتاب دلقک
سعید کرمی-خبرنگار افتخاری،14 ساله از تهران
رمان دلقک، نوشته هدا حدادی، داستانی فانتزی و جذاب مخصوص گروه سنی نوجوان است. این کتاب داستان دختری دانشجو بهنام نگار را روایت میکند که در ایستگاه اتوبوس با دختری عجیب آشنا میشود. نگار که در آپارتمانی، روبهروی واحد عمهاش زندگی میکند ابتدا سعی دارد دخترک را که خودش را یک دلقک معرفی کرده است، از او پنهان کند، اما دردسرهای این پنهانکاری و ماجرای نگار و دختر دلقک داستانی طولانی اما خواندنی دارد...
هدا حدادی، تصویرگر کتاب، نویسنده و همچنین شاعری است که برندهی جایزههای متعدد داخلی و بینالمللی شده است.
برشی از کتاب دلقک
گفت:« تو اگه بری، من هی مییام تو فکرت. هی جلوت رژه میرم. اون وخ برای همیشه از کارت میافتی!»
- الآن منو تهدید کردی مثلا؟
- نه! واقعا میگم. دیدی دیشب چه بد گذشت بهت، اگه ولم کنی همش اونطوری میشی.
- کاری میکنم اون طوری نشم چون حالا وجدانم راحته!
- نه! دست خودت که نیس، دست منم نیس، اون طوری میشی.
- مگه نگفتم مثه آدم حرف بزن!
- نیگا کن، خانوم، اسمت چیه؟
- نگار.
- نیگا کن نگار، من دوباره میشینم این جا چون هیچ جا نیس که برم، بعد هی به من فکر میکنی، کلافه میشی، بعد مییای منو میبری، بعد دوباره مجبوری یه عالمه پول تاکسی و دکتر بدی. این جوری خوبه؟
- اینا رو خودت پیشگویی کردی؟
- نه همین جوری میشه. ما اینجوری هستیم. اگه کسی ما رو بزنه بعدمولمون کنه همینطوری میشه.
دستامو زدم به کمرم و گفتم:« ما یعنی کی؟ یعنی دیوونهها؟»
گفت:« نه ما دلقکا!»