مجتبی هاشمی روزنامه نگار
امشب جشن داریم. لباسهای مهمانی را از کمد بیرون بیاورید و حال خوبتان را از پسِ پشتِ تمام گرفتاریهای مزاحم این روزها بیرون بکشید. ما امشب جشنی داریم که همزمان با سوت ابتدای بازی آغاز میشود و هیچ نتیجهای هم آن را به هم نخواهد زد. ما و تیم شایستهمان امشب جایی ایستادهایم که خیلی از ملتها آرزوی رسیدن به آن را دارند. بابت همین فرصت تا پاسی از شب جشن میگیریم؛ اگر توپ بازی به سودمان چرخید و نتیجه گرفتیم چه بهتر. جشن را ادامه میدهیم، تا خود صبح.
اسپانیا یکی از آن تیمهای بزرگی است که همیشه آرزوی مصاف با آنها را داریم و فرصت رویارویی رسمی با خیلی از این تیمها شاید در تاریخ فوتبالمان پیش نیامده است. فوتبال ایران امشب در رویارویی با قهرمان دو یورو و یک جامجهانی، دستِ بالا را دارد. ما در صدر جدول ایستادهایم و اسپانیا برای گرفتن این عنوان از ما نیاز به پیروزی دارد. این اتفاق کوچکی نیست. تیمملیِ ما امشب حال بازیگری را دارد که نامزد جایزه اسکار شده است. چه این جایزه را برنده شود چه نه، به هر حال نامزدی اسکار و افتخار حضور در این جشن برای همیشه به نام او ثبت خواهد شد. چند سال قبل وقتی دنزل واشنگتن اسکار بهترین بازیگر مرد را گرفت، پشت میکروفون ایستاد و گفت: «از خانه که بیرون میآمدم، به بچههایم گفتم اگر اسکار را بردم شب برمیگردم که با هم جشن بگیریم. اگر اسکار را نبردم باز هم برمیگردم که با هم جشن بگیریم!» امروز بازیکنان ما بیش از هر چیز باید شبیه واشنگتن باشند در روز بردن اسکار. یوزهای ایرانی امشب با بهترین احوال و بیشترین انرژی از هتل میراژ کازان بیرون میآیند تا برای حضور در این مراسم ویژه راهی کازانآرهنا شوند. اگر از اسپانیا امتیاز گرفتند، برای جشن به هتل برمیگردند. اگر هم نه، باز برای جشن برمیگردند؛ به آغوش ما. لطفا نگویید بازی با اسپانیا مسلخ ترسناکی است که هیچ شباهتی به جشن اسکار ندارد. میدانید دنزل واشنگتن وقتی از بچههایش خداحافظی میکرد تا خودش را به مراسم برساند، چه رقبای ترسناکی در سالن شراین ادیتوریوم انتظار او را میکشیدند؟ راسل کرو برای شاهکاری که در ذهن زیبا خلق کرده بود، شان پن برای من سام هستم و ویل اسمیت برای ایفای نقش محمدعلی کلی. حالا کلاهتان را قاضی کنید؛ او در گروه مرگ بوده یا ما؟
«صدر جدول را نمیفروشیم. نه میفروشیم و نه اجاره میدهیم.» جمله کارلوس کیروش برای روحیهبخشی به بازیکنان تیمملی انتخاب خوبی بود. اما بهتر آن است که مردم ایران و هواداران تیمملی توجه چندانی به آن نداشته باشند. چه، قطعا خود کیروش هم میداند که ایران در صدر جدول گروهB جامجهانی مستاجر است و مستاجرها اساسا حق خرید و فروش ندارند! توقعات را از تیمملی بیجهت بالا نبریم. بالاترین توقع ما از یوزها این است که امشب با لباس قرمز همانقدر جنگنده باشند که جمعه گذشته با لباس سفید جنگیدند. بیرحمانه و خستگیناپذیر. مثل امید ابراهیمی بعد از آن تکل تاریخی، مثل بیرانوند بعد از سیوهای نجاتدهنده در لحظات مرگبار جمعه، و مثل وحید امیری که آنقدر دوید تا تمام کیلومترشمارها شرمندهاش شدند. ما از جنگجوهای جوانمان فقط جنگیدن میخواهیم و بس. نتیجه جنگ جای دیگری تعیین میشود. از تهران به کازان، خطاب به فرستادههای ایران، تمنا داریم محکم باشید و زیبا. محکم مثل تکلهای امید، و زیبا مثل بوسههای سامان. گیرم که این بار مسیر بوسهها به معجزه نرسد. خیالی نیست. ما به بوسههای بیمحل عادت داریم.
امشب نامزد اسکاریم
در همینه زمینه :