زنجیربافی از اردکان تا نیویورک
« مهدی راستجو »تلاش میکند با آموزش نوجوانان، چراغ هنر بومی شهرش را روشن نگه دارد
راحله عبدالحسینی- روزنامهنگار
چشمانشان بهدست استاد است و حلقههای نازک آهنی را روی هم تاب میدهند. بچههایی که تصمیم گرفتهاند تابستان امسال خود را متفاوت بگذرانند و یک هنر یاد بگیرند؛ هنری که بومی شهرشان است و آوازهاش به درازای تاریخ میرسد. صحبت از کارگاه کوچک آقا مهدی در شهرستان اردکان است، کارگاهی که چند سال پیش به همت «مهدی راستجو» راهاندازی شد تا هنر بومی شهرستان اردکان را زنده کند؛ هنر «زنجیربافی». در بین صنایعدستی کهن ایرانی، خاستگاه هنر «زنجیربافی» به شهرستان اردکان در یزد میرسد که حالا در زمره هنرهای از یاد رفته دستهبندی میشود؛ هنری که این روزها تنها طلایهدارش آقا مهدی است. هر چند میگوید دخل و خرج کارگاه با هم نمیخواند، اما از اینکه نسل جوان فوت و فن هنر بومی شهرشان را یاد میگیرند و نمیگذارند برای همیشه به فراموشی سپردهشود، خوشحال و راضی است. پای صحبت او نشستیم تا از دنیای زنجیر اردکانی بیشتر برایمان بگوید.
بهدنبال فوت و فن کار
با لهجه شیرین یزدی، آرام و شمرده صحبت میکند، درست مثل اقلیم کویری شهرش که پیش از هر چیز صبوری را به مردمش یاد داده. «مهدی راستجو» روزها در کارخانه شیشه اردکان مشغول کار است تا چرخ زندگیاش را بچرخاند، اما گرفتاریهای روزمره باعث نشده تا از علاقهاش به دنیای هنر دست بکشد. مهدی 34ساله از همین چند سال پیش میگوید که تصمیم گرفت کارگاه کوچک هنری راهاندازی کند. او به همشهری میگوید: «در استان ما سر بچرخانی یک اثر هنری میبینی. مثلا میبد شهر جهانی زیلو است. انواع هنرهای نساجی مثل داراییبافی یا احرامیبافی هم حاصل هنر یزدیهاست. اما در شهر من اردکان، هنر زنجیربافی منحصر به فرد است. من هم تصمیم گرفتم دنبال این هنر را بگیرم.»
پاشنههای کفش را ورکشید و بهدنبال یک استادکار زنجیربافی کوچههای خاکی اردکان را زیرپا گذاشت. او ادامه میدهد: «هنر زنجیربافی در معرض فراموشی است. استادان پیشکسوت از دنیا رفتهاند. افرادی هم که این کار را از استادان قدیمی یاد گرفتهاند حالا نه کارگاهی دارند نه کسی آنها را میشناسد.
مدتی هم شاگرد مرحوم رضا غفوری بودم که در این هنر صاحب نام بود.» او هم زمانی که دید هنر شهرش از یاد و خاطرهها رفته، عزم بیشتری پیدا کرد و خانه به خانه بهدنبال راه و رسم زنجیربافی رفت. در بین بستگان و اقوامش هم آشنایی نداشت که این هنر را بداند: «پیشکسوتان سالهاست این هنر را کنار گذاشتهاند و بهدنبال شغل دیگری رفتهاند. چون زنجیربافی دیگر بازار کار ندارد. من هم از هر یک سرنخی گرفتم و آموزشها را مثل تکههای پازل کنار هم گذاشتم تا زیر و بم این هنر را فراگرفتم و کرکره کارگاه را بالا دارم. درواقع من با آزمون و خطا این هنر قدیمی را یاد گرفتم.»
کاربری تازه برای هنری قدیمی
مهدی راستجو برای توسعه کسبوکار هنریاش تقاضای تسهیلات از اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی میکند و میگوید که با این درآمد اندک حتی نمیتواند از عهده اقساط تسهیلات برآید و زنده نگه داشتن این هنر نگاه جدی مسئولان امر را میطلبد. راستجو میگوید: «فوت و فن کار را یک روزه به هنرجو یاد میدهم، اما برای ماهر شدن باید ماهها تلاش کرد. تلاش در کار هنری هم فراغت و انگیزه میخواهد.» برگزاری دوره آموزشی برای هنرمندان و صاحبان ایده و خلاقیت در زمینه هنر زنجیربافی، یکی از اولویتهای اداره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری یزد است که معاون صنایعدستی این اداره به آن اشاره میکند. «عبدالمجید عربی» به همشهری میگوید: «زنجیربافی هم مثل دیگر هنرهای در معرض فراموشی باید کاربری تازهای مطابق با زندگی امروزه پیدا کند و این مهم با همکاری هنرمندان خلاق محقق میشود.» نگاهی به بازار مورد علاقه مخاطبان نشان میدهد که با وجود اینکه زنجیر اردکانی برخی از کاربریهای گذشته خود را از دست دادهاست، اما میتواند در بازار زیورآلات دستساز به خوبی جای خود را باز کند و رقیبان چینی را کنار بزند.
تحفه اردکان در نیویورک
آقا مهدی با یادگیری و آموزش هنر زنجیربافی، کارآفرینی را هم تجربه میکند و میگوید: «عشق و علاقهام به هنر و بعد از آن به شهرم باعث شد ناامید نشوم. الان هم این هنر مشتری چندانی ندارد، اما آموزش به نوجوانان باعث میشود تا آنان ایدههای خلاقانهای برای حفظ هنر زنجیربافی خلق کنند. دست بهدست هم میدهیم تا راهی برای زندهماندن این هنر اصیل پیدا کنیم. گام اول هم آموزش است.»
به عقیده راستجو، نوجوانانی که زیر و بم کار را بلد باشند، کمکم با دنیای تجارت آشنا میشوند و از آنجا که با دنیای مجازی و استارتآپ هم بیگانه نیستند، راهی برای معرفی زنجیراردکانی به دنیا پیدا میکنند.
زنجیر اردکانی روزگاری به قول معروف برای خودش ارج و قربی داشت و بهخاطر ظرافت، دوام و استحکامش برای مقاصد گوناگون از ساربانی شتر و رماندن اسبها گرفته تا کشکولهای دراویش و کاربردهای دیگر مورد استفاده قرار میگرفت. برخی هم برای ثابت کردن قدرت خود از این زنجیرها استفاده میکردند و با پیچاندن این زنجیر دور دست یا چرخاندن آن، حریف میطلبیدند و این زنجیر درواقع ابزار قدرتنمایی آنها در کوچه و محله بود که البته این از جایگاه این هنر چیزی کم نمیکند. یکی از نمونههای این کشکولها که با زنجیر اردکانی ساخته شده در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود. مهدی راستجو درباره کاربرد قدیم زنجیر اردکانی به استفاده دراویش از زنجیر اردکانی اشاره میکند و میگوید: «روزگاری تاجرانی که از جاده ابریشم میگذشتند، در مسیر خود به اردکان هم سر میزدند و به بازار چهارسو میرفتند؛ محلی که به زنجیرهای اردکانی شهرت داشت. بیشترشان هم بهعنوان تحفه یک زنجیر اردکانی میخریدند. امیدوارم روزی دوباره این بازار به رونق گذشته بازگردد و آوازاه زنجیرهای اردکانی سر زبانها بیفتد.»
مکث
آوازه جهانی زنجیر اردکانی
قدمت و ریشه هنر زنجیربافی به بیش از 5قرن پیش و عهد صفوی بازمیگردد. پژوهشها نشان میدهد زنجیربافی اردکان یکی از هنرهای شاخص این شهر بوده و مردمان خلاق و خوشذوق این دیار در خلق این هنر دستی به قدری ظرافت به خرج داده بودند که زنجیر اردکانی آوازهای جهانی پیدا کرده بود. هنر «زنجیربافی» در برخی محلههای اردکان موروثی بود بهطوری که اکنون نیز در میان نام خانوادگی برخی خانوادههای قدیمی، اسامی زنجیری یا زنجیریان به چشم میخورد. بهگفته «نادر پیری اردکانی» پژوهشگر حوزه میراث و از محققان اردکانی، زنجیربافی بیشتر در دست محلههای بازار نو، تیران یا زینالدین در اردکان بوده است و بهصورت تقریبا موروثی از نسلی به نسل بعد منتقل میشد.