مریم راهی، از رمانهای آیینی میگوید
تحقیق؛ ضرورت خلق رمانهای آیینی
الناز عباسیان- روزنامهنگار
علاقهاش به تاریخ و ائمه باعث شده که 3رمان در حوزه رمان آیینی بنویسد که هر 3از سوی نشر نیستان منتشر شده است. مریم راهی با رمان «یوما» نوشتن در ژانر مذهبی-تاریخی را آغاز کرد. بستر اصلی این رمان بیان فرازهایی از زندگی حضرت خدیجه کبری(س) است. رمان آیینی بعدی او «فردا مسافرم» از معدود رمانهای عاشورایی است که با روایتهایی از نگاه زنان کربلا نوشته شده. این کتاب با هدف معرفی زندگی 5بانوی بزرگوار لیلا(س)، شهربانو(س)، حضرت امالبنین(س)، رباب(س) و حضرت سکینه(س) است و شایسته تقدیر در رشته ادبیات داستانی دومین جایزه کتاب سال عاشورا شد. او رمان «به امین بگو دوستش دارم» را هم با موضوع زندگی پیامبر(ص) نوشته است. با او گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میآید.
اساسا نگارش کتابهای تاریخی و مذهبی کار سخت و پرزحمتی است؛ بهویژه وقتی قرار است معطوف به یکی از بزرگترین وقایع تاریخ بشریت و عاشورا باشد؛ از سختیها و موانع این مسیر بگویید.
این گونه از رماننویسی هم مثل گونههای دیگر، سخت است اما میتوان گفت که سختیهای بیشتری دارد. این سختیها نه فقط مربوط به تحقیقات قبل از شروع نوشتن رمان، بلکه مربوط به محدودیتهایی است که این گونه خاص از رماننویسی برای نویسنده ایجاد میکند. اتفاقا درباره موضوع عاشورا(منظورم خود عاشوراست و نه تکتک شخصیتهای حاضر در روز عاشورا) منابع زیادی در دست است؛ معاصر و غیرمعاصر، عربی و فارسی، موثق و غیرموثق، مقتل و... . و باز اتفاقا همین زیاد بودن منابع هم کار را کمی دشوار میکند. زیرا هم بهتر است بسیاری از این منابع را نویسنده بخواند و هم اینکه از بین اینهمه منبع اطلاعاتی تاریخی، دست به گزینش بهترین و درستترینها بزند.
شما در رمانهای آیینیتان تلاش کردید با زاویه نگاههای متفاوت، چهره تازه از یک شخصیت یا واقعه را در قالب داستان بسازید. بهنظر شما نویسندگان چگونه میتوانند دست به خلاقیت ادبی در حوزه رمانهای آیینی بزنند؟
بهنظرم عوامل گوناگونی در موفقیت اثر دخیل هستند که بهطور اجمالی درباره آنها صحبت میکنم. تحقیق، علاقهمندی و ارادت شخصی به معصومین(ع)، شناختن عناصر رماننویسی و فکر کردن به سوژه مورد نظر و همچنین ارادت نویسنده به شخصیت معصوم به او کمک میکند که تمام همتش را بهکار ببندد تا بهترین اثرش را خلق کند؛ همینطور به قدر کفایت به سوژهای که قصد دارد رمانش را بنویسد، فکر کند و از میان تمام آنچه در دسترس دارد، بهترین مسیرها را برگزیند.
استقبال و بازخورد مخاطب از رمانهای آیینی چطور است؟
تجربه به من میگوید که هرچند رمان آیینی مخاطب خاص دارد اما شمارشان بسیار است.
در نگارش این کتاب یا کتابهای دیگر، بخشی هست که شما را متاثر کرده باشد و هنوز هم درگیری ذهنی با آن بخش داشته باشید؟ به هرحال توصیف
مو بهموی بخشهایی از مصیبت کربلا و آنچه بر اهلبیت(ع) و یارانش گذشت گاهی به اندازه یک روضه مکشوف دردناک است.
بله همینطور است که میفرمایید. من خودم هم موقع نوشتن رمان فردا مسافرم، در بسیاری از صحنههایش اشک میریختم، نه از این جهت که فهم درستی از آن واقعه داشتهام، فقط از این جهت که صحنههای این رمان، تا حد زیادی احساست را تحتتأثیر قرار میدهد. مثلاً نمیشود لالایی رباب را در گوش علیاصغر خواند و اشک نریخت، آن هم موقعی که زمان چندانی تا جدایی این مادر از نوزاد نمانده است.
شما رمانهای اجتماعی هم نوشتهاید، مثل «برپا» و «در خوابهایم». موضوعات این سوژهها چطور به ذهن شما آمده و بهدنبال بیان کدام دغدغه ذهنیتان در این رمانها بودید؟
به این وضوح و با این سرعت نمیتوان درباره سوژهها و ایدهها صحبت کرد، اما چیزی که پیش از موارد دیگر، من را مشتاق نوشتن میکرده، مسئله جذاب و پیچیده عشق و مرگ بوده که سعی کردم در تمام داستانها و رمانهایم ردی از این دو وجود داشته باشد.