محمد جعفری- روزنامهنگار
زنی که در 16سالگی بهدلیل اختلافاتی که با شوهرش داشت در حادثهای عجیب او را به قتل رسانده و از آن زمان زیر تیغ بود، پس از 12سال توسط اولیای دم بخشیده و از زندان آزاد شد.
به گزارش همشهری، اواسط سال 90به مأموران پلیس در استان کرمانشاه خبر رسید که مردی در خانهاش به طرز مشکوکی جان باخته است. وقتی مأموران به محل حادثه رسیدند، دقایقی از مرگ مرد جوان میگذشت. آثار ضرب و جرح و شکستگی روی سر و صورت این مرد به چشم میخورد و همسرش که 16سال داشت نیز در یکی از اتاقهای خانه حبس شده بود که دقایقی قبل همسایهها او را نجات داده بودند. این زن در ادامه، ماجرای وحشتناکی را برای پلیس تعریف کرد و مدعی شد که 2مرد غریبه او را در اتاق حبس کرده و شوهرش را به قتل رساندهاند. او درباره آنچه اتفاق افتاده بود گفت: با شوهرم در خانه بودیم که ناگهان 2مرد ناشناس از پشت بام وارد خانهمان شدند. آنها من را در یکی از اتاقها انداختند و در را بهرویم بستند و سراغ شوهرم رفتند. درحالیکه دست و پای او را بسته بودند، شروع به کتک زدنش کردند و در نهایت یکی از آنها کپسول پیک نیکی را که آنجا بود برداشت و با آن بر سر شوهرم کوبید و درحالیکه شوهرم جانش را از دست داده بود، آنها از همان راهی که آمده بودند فرار کردند. من هم آنقدر سر و صدا کردم تا اینکه همسایهها به کمکم آمدند. بهدنبال اظهارات این زن، جسد مقتول به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات تکمیلی در اینباره آغاز شد. در بررسیهای مقدماتی درباره زندگی این زن و شوهر معلوم شد که آنها حدود یک سال است که با یکدیگر زندگی میکنند؛ اما همه از اختلاف بین آنها صحبت میکردند. طوری که همسایهها مدام صدای درگیری آنها را میشنیدند. اطلاعات بهدست آمده از یک سو و رفتار مشکوک زن مقتول سبب شد که کارآگاهان درباره روایتی که او از قتل شوهرش بازگو کرده بود تردید کنند. احتمال ساختگی بودن ماجرایی که او تعریف کرده بود وجود داشت و هیچکس 2مرد غریبهای که او از آنها صحبت میکرد را ندیده بود. به همین دلیل وی تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل شوهرش اعتراف کرد.
شوهرکشی
زن جوان بهدلیل اینکه سنش کمتر از سن قانونی بود، پس از بازداشت به دادسرای اطفال منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او درباره انگیزهاش از قتل شوهرش گفت: من در سن کمی ازدواج کردم و از همان روز اول با شوهرم اختلاف داشتم. ما نمیتوانستیم زندگی خوبی داشته باشیم و به همین دلیل من از مدتها قبل به او گفته بودم که بهتر است من را طلاق بدهد و هر کدام دنبال زندگی جدیدی برویم اما او قبول نمیکرد. روز حادثه بار دیگر با هم درگیر شدیم و من او را هل دادم و روی زمین افتاد. بعد یک کپسول پیک نیک کوچکی را که در خانه داشتیم، برداشتم و به طرفش پرتاب کردم. کپسول به سر و صورتش برخورد کرد و او روی زمین افتاد و چند دقیقه بعد هم فوت شد.
بعد از آن به شدت ترسیده و از کاری که کرده بودم پشیمان شدم. نمیدانستم چه کار کنم. همان موقع جاریام از راه رسید و من برای او داستان خیالی تعریف کردم و گفتم که 2 مرد غریبه شوهرم را کشتهاند و در ادامه مأموران پلیس هم سر رسیدند و من همان حرفها را برایشان تکرار کردم اما واقعیت این است که من ناخواسته باعث مرگ شوهرم شدم.
50مرتبه سوگند علیه قاتل
زن جوان در ادامه صحنه قتل را بازسازی کرد و جزئیات بیشتری از حادثه را شرح داد. با وجود این وقتی پزشکی قانونی گزارش نهایی خود درباره قتل را منتشر کرد معلوم شد که ابهاماتی جدی در این قتل وجود دارد. براساس این گزارش، ضربات جسم نوک تیز به گردن و جمجمه مقتول باعث مرگ او شده بود. حال آنکه متهم حرفی از جسم نوک تیز نزده و فقط به یک کپسول پیک نیک اشاره کرده بود. از سویی بخشی از اعترافات متهم با واقعیت مطابقت نداشت. در این شرایط بود که دادگاه رسیدگی کننده، این پرونده را از موارد لوث تشخیص و رأی به برگزاری مراسم قسامه داد. مطابق قانون در موارد اینچنینی اولیای دم باید 50نفر از بستگان مرد و نسبی خود را در دادگاه حاضر کنند و آنها قسم بخورند که متهم حاضر در دادگاه قاتل است. در این پرونده نیز اولیای دم چنین کاری انجام دادند و قضات شعبه یکم دادگاه کیفری یک استان کرمانشاه،
زن جوان را به قصاص محکوم کردند.
گفت وگو
12سال زیر تیغ
بهدنبال صدور رای، متهم و وکیل مدافعش به آن اعتراض کردند و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد. قضات دیوان پس از بررسی محتویات پرونده اعلام کردند که رأی صادر شده قانونی و شرعی است و آن را تأیید کردند. آنها همچنین درخواست اعاده دادرسی نیز ارائه دادند، اما این درخواست در دیوان رد و همهچیز برای اجرای حکم قصاص آماده شد. در همین حال خانواده متهم و تعدادی از خیران در شاخهای دیگر بهدنبال جلب رضایت اولیای دم بودند؛ اما آنها حاضر به بخشش نبودند و برای اجرای حکم اصرار داشتند. در این شرایط روند رسیدگی به پرونده طولانی شد و متهم که هنگام وقوع حادثه 16سال داشت، 12سال را پشت میلههای زندان و با کابوس چوبه دار زندگی کرد. او پدرش را که مهمترین پشتوانه او بود و پروندهاش را پیگیری میکرد بهدلیل استرس زیاد از دست داد. با وجود این، تلاشها برای جلب رضایت اولیای دم همچنان ادامه پیدا کرد تا اینکه سرانجام اولیای دم اعلام کردند؛ عروس سابقشان به اندازه کافی تنبیه شده و بعد از 12سال او را میبخشند. به این ترتیب زن جوان که حالا 28سال دارد در دادگاه به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه و به تحمل 10سال حبس محکوم شد و با توجه به اینکه 12سال در زندان بود، چند روز قبل از زندان آزاد شد تا پروندهاش مختومه شود.
نجات عروس سیاه بخت از چوبه دار
در همینه زمینه :