
آخرین خیز سردار
فوق ستارهای که باید نشان بدهد خوشبینیها در مورد او اغراقآمیز نبود

بهروز رسایلی
خبر انتقال ناگهانی سردار آزمون به رم ایتالیا، باعث ذوق فوتبال ایران شد؛ هم از جنبه غیرمنتظره بودنش و هم از این نظر که یک بازیکن مهم ایرانی به یک باشگاه معتبر بینالمللی پیوسته است. این انتقال اما اهمیت دیگری هم دارد؛ اینکه شاید باید آن را یکی از آخرین کوششهای آزمون با استعداد برای گرفتن حق واقعیاش از فوتبال اروپا بدانیم.
انتظاری که طولانی شد
داستان سردار آزمون از همان ابتدا با بقیه فرق داشت. او خیلی زود به اروپا رسید. عمدتا این انتقاد از بازیکنان ایرانی وجود دارد که در ساختار درست پرورش پیدا نکردهاند و فوتبال را حرفهای و اصولی یاد نگرفتهاند. وقتی سردار در 17سالگی راهی روسیه شد، این امیدواری بهوجود آمد که حداقل او در فضایی نسبتا استاندارد و متفاوت رشد کند و هر آنچه نیاز یک فوتبالیست حرفهای است بیاموزد. با این حال باید اعتراف کنیم انتظارها برای شکوفایی سردار و رسیدن این بازیکن به نقطهای که توقع داشتیم خیلی طولانی شد. نه اینکه حضور در فوتبال روسیه برای سردار بد بوده باشد؛ نه. او در تیمهای مختلف این کشور و مخصوصا زنیت درخشید، آقای گل شد، در مسابقات اروپایی گل زد و از سالها پیش نقش یک مهره مهم را در تیم ملی ایران ایفا کرد اما این، تمام آن چیزی نبود که از آزمون انتظار داشتیم. او باید خیلی زودتر از این حرفها راهی یک لیگ معتبرتر میشد و بختش را برای درخشش در ویترین جهانی میآزمود. این اتفاق با کلی تأخیر، یک سالونیم پیش برای آزمون رخ داد و این بازیکن به بایرلورکوزن پیوست، هرچند حضور سردار در تیم قرمز و مشکیها چندان ثمربخش و مؤثر از کار درنیامد. حالا اما نوبت رم است؛ باشگاهی که از نظر اعتبار به شکلی محسوس بالاتر از لورکوزن قرار میگیرد. این میتواند یکی از آخرین خیزهای سردار برای خودنمایی در عرصه فوتبال باشگاهی باشد؛ چنان که انتظار میکشیدیم، طوری که دوست داشتیم. اگرچه رقابت در این تیم دشوار است و با جذب فوری روملو لوکاکو سختتر هم شده اما آزمون باید نشان بدهد لیاقت بیش از یک دهه توجه ویژه را داشته است. او برای این مهم، یک فصلونیم فرصت دارد؛ تا پایان دوران قرضی حضورش در پایتخت ایتالیا.
بهترین سرمربی یک ایرانی؟
فوتبال ایران در عصر طلاییاش یعنی از میانههای دهه 70تا اواسط دهه 80خورشیدی لژیونرهای زیادی در باشگاههای معتبر اروپایی داشت. برخی از این بازیکنان هم با مربیان معتبر و سرشناسی کار کردهاند که ازجمله آنها میتوان به حضور علی دایی زیرنظر اوتمار هیتسفیلد اشاره کرد. از جنبه غیرفنی هم مثلا محمدرضا خلعتبری را داشتیم که در عجمان امارات شاگرد دیگو مارادونا بود. اگرچه افسانه آرژانتینی هرگز مربی بزرگی نبود و نشد اما حقیقتا باید او را از جذابترین مردان کره زمین بدانیم. با این تفاسیر بهنظر میرسد حالا آزمون در حال همکاری با بهترین سرمربی یک لژیونر ایرانی در تاریخ است. در مورد ژوزه مورینیو چه باید گفت؟ هم چهرهای جذاب و خبرساز برای ژورنالیستها دارد و هم انبوهی از افتخارات که شامل قهرمانی در لیگهای معتبری مثل انگلیس، اسپانیا و ایتالیا و البته فتح لیگ قهرمانان اروپا میشود. کار با او قطعا جذاب است.