دگرگونیهای تاریخی در گذر هزارهها و سدههای تمدن بشری، همواره دستاوردها و پیامدهایی بسیار برای زندگی انسان و جامعه داشته است. جنگها، کوچها، سفرها، رخدادهای سیاسی و طبیعی و دگرگونیهای اقلیمی و جغرافیایی، بسترها و علتهایی به شمار میآیند که بر زیست تاریخی انسان در سرزمینهای گوناگون اثر گذاشتهاند. بخشی از این دگرگونیها در زمینههای نژادی و فیزیکی انسان در گذر تاریخ پدیدار شدهاند. بسیاری از گوناگونیها و چندگانگیها میان مردمان منطقههای گوناگون جهان در واقع در پی رخدادها و عاملهای یادشده در زندگی انسانها و در جامعهها رخ نمودهاند. هینریش بروگش ـ خاورشناس آلمانی ـ در سده نوزدهم میلادی در کتاب «در سرزمین آفتاب؛ دومین سفرنامه هینریش بروگش، تصویری از ایران سده نوزدهم» بر پایه دیدههایش در سفر به ایران، شمایل و ویژگی ایرانیان روزگار قاجار را اینچنین روایت میکند: «ایرانی اصیل که من امکان دیدن و تحقیق درباره هزاران نمونهاش را داشتهام، دارای قدی متوسط، اندامی متناسب، دستوپایی ظریف و کوچک و چهرهای بیضیشکل است؛ اندازه سرش بهقاعده، دماغش کشیده، دهانش خوشترکیب، چشمانش سیاه و درشت و ابروانش پرپشت و کمانی و اغلب بههمپیوسته است. پیشانیاش نسبتا بلند و موهایش سیاهرنگ و صاف، ریشاش پرپشت و مجعد است و اکثرا در اثر استفاده از مواد رنگی، اندکی به سرخی میزند. لبانش، دارای خطوطی مشخص و دندانهایش کاملا سفید است».
این جهانگرد آلمانی سپس در توصیف رنگ پوست ایرانیان به مسئلهای اشاره میکند که بیش از هر چیز به اقلیم و ویژگیهای جغرافیایی این سرزمین بازمیگردد؛ «رنگ پوستش به سان رنگ پوست اقوامیاست که در جنوب اروپا زندگی میکنند و شکل و شمایلش رویهمرفته شبیه به اروپاییانیاست که زیبایی مردانهای دارند.»
ایرانیان همواره پیشینهشان را به روزگاران کهن و ورود اقوام آریایی به این سرزمین بازمیگردانند و اصالت نژادی خود را برگرفته از آنجا میدانند؛ هرچند آمیزشهای بسیار با اقوام و نژادهای گوناگون در تاریخ پرآشوب ایران دگرگونیهایی بسیار در این زمینه پدید آورده است. هینریش بروگش نیز در روایت خود به این مسئله اشاره میکند؛ «ایرانی همانطور که از زبانش پیداست از حیث نژاد، یکی از شاخههای نژاد هندواروپایی است. ایرانیان خود معترفند که ازدواجهایی که در گذشته بین آنان با زنان گرجی صورت میگرفته خصوصیات نژادیشان را بهتر حفظ میکرده در صورتی که آمیزش با اقوام آسیای مرکزی نتایج چندان درخشانی نداشته است. نمیدانم آنان تا چه اندازه در این گفته محق هستند.»
این جهانگرد اروپایی، روایت خود را درباره ویژگیهای فیزیکی و نژادی ایرانیان، با وصف چهره مردان پایان میبخشد؛ «آنچه برایم مسلم است، این است که یک مرد معمولی ایرانی، میتواند ادعا کند زیبایی مردانهاش خیلی بیشتر از حد متعارف است.»
فیزیک انسان ایرانی در دوره قاجار روایت خاورشناس آلمانی
زیبایی مرد ایرانی از حد متعارف، بیشتر است
در همینه زمینه :