جنایتهای هولناک باند «سیندرلا»
سرقت با پوشیدن لباس مأموران شگرد تازهای نیست و ریشه در سالیان دور دارد. 39سال پیش در چنین روزهایی، محاکمه اعضای یک باند مخوف که در مطبوعات به باند «سیندرلا» معروف شده بود، تیتر اول صفحه حوادث روزنامهها بود. اعضای این باند 15مرد و 2زن بودند که با پوشیدن لباس ماموران، جنایت ها و سرقتهای زیادی در پایتخت رقم زدند. 18سرقت، 6فقره تجاوز به عنف، 7اخاذی مسلحانه و یک قتل، مهمترین جرائم این باند مخوف بود که 25مرداد سال63، یعنی 39سال پیش در چنین روزی، سومین جلسه محاکمه این باند در دادگاه انقلاب برگزار شد. براساس گزارش روزنامه اطلاعات در آن زمان، اعضای اصلی این باند 2مرد جوان بودند که بعد از رد شدن در آزمون عقیدتی یکی از ارگانهای نظامی، تصمیم به تشکیل باند سرقت گرفتند. نخستین کار آنها تهیه لباس مأموران بود و جعل احکام ماموریت؛ کاری که برایشان چندان دشوار نبود و پس از تشکیل باند و تهیه لوازم مورد نیازشان، فعالیتهای مجرمانه آنها کلید خورد. اعضای این باند که سردسته اصلیاش جوانی 23ساله بود، درحالی که لباس نظامی به تن داشتند و 2دستگاه بیسیم و 5قبضه کلت کمری همراهشان بود، سوار بر یک خودروی فورد زردرنگ به سراغ طعمههایشان میرفتند. بیشتر طعمههای آنها زنان و مردانی بودند که سوار بر خودروهای مدل بالا در خیابان تردد میکردند. اعضای این باند سراغ آنها میرفتند و با معرفی خود بهعنوان مأمور و با این ادعا که «شما را باید به زندان اوین منتقل کنیم» اقدام به ترساندن آنها کرده و سپس دست به اخاذی میزدند و گاهی اوقات برای اجرای نقشهشان از زور استفاده میکردند. متهمان علاوه بر سرقت، دست به تجاوز به عنف نیز میزدند. آنها با شناسایی طعمههایشان، نقش مأمور را بازی کرده و پس از ربودن زنان جوان، نقشه شوم خود را عملی میکردند و این در حالی بود که طعمههایشان از ترس جرأت شکایت از آنها را نداشتند. جرایم هولناک این باند مخوف ادامه داشت تا اینکه آنها پس از ارتکاب سرقت و اخاذی از زن و مرد جوانی که سوار یک خودروی سواری بودند، قصد فرار داشتند که خودرویشان با تیر چراغ برق تصادف کرد و 3نفر از اعضای باند مجروح و پس از انتقال به بیمارستان، بازداشت شدند. با دستگیری متهمان و کشف جرائم آنها، دیگر اعضای باند نیز دستگیر شدند و در تحقیق از آنها بود که راز جنایتی هولناک فاش شد.
جنایت برای ازدواج
وقتی اعضای باند سیندرلا دستگیر شدند، مأموران در بازرسی مخفیگاه آنها به سرنخهایی دست یافتند که از یک نقشه هولناک حکایت داشت. بررسیها نشان میداد که سردسته باند عاشق دختری به نام شراره بوده و برای رسیدن به او، به همراه تعدادی از همدستانش سد راه وی میشوند و با این ادعا که «گزارش شده شما با منافقین در ارتباط هستید»، وی را سوار ماشین میکنند. سردسته باند در اعترافاتش گفت: به شراره گفتم که افسر بازجوی تو هستم اما اگر با من ازدواج کنی، پروندهات را آتش میزنم. او گفت که پدرش با این ازدواج مخالفت خواهد کرد. آن روز شراره را پیاده کردیم و روز بعد 3نفر از اعضای باند را به سراغ پدرش فرستادم. آنها با حکم جعلی و با معرفی خود بهعنوان مامور، پدر شراره را ربودند و به بیابانهای جاده ساوه منتقل کردند. در آنجا با طناب او را خفه کردیم و جسدش را در چاه انداختیم تا من بتوانم با دخترش ازدواج کنم. اعضای باند سیندرلا که جرائم دیگری ازجمله سرقت ماشین و سرقت از منزل نیز در پروندهشان داشتند پس از محاکمه در دادگاه به قصاص یا حبس محکوم و راهی زندان شدند.