راه سبز
درباره خیابانی که هنوز هم شکوه چنارستان پایتخت را یادآوری میکند
اگر تهران به چنارستان مشهور است، خیابان ولیعصر(عج) را باید شکوه این چنارستان نامید. بلندترین خیابان خاورمیانه که یکی از قدیمیترین خیابانهای تهران لقب دارد، بخش جنوبی شهر را به شمالیترین قسمت آن وصل میکند و در این میان با چنارهای بلندبالا آن را آراسته مینماید. چنارهای ولیعصر میراث طبیعی و سرمایه ملی محسوب میشوند و حفاظت از آنها وظیفهای عمومی است. رد تاریخی کاشت این درختان را که بگیریم به مرور خاطرات مردانی میرسیم که روزها و ماهها از قلمستان باغهای روستای کن، نهالهای کوچک را بار اسب و الاغ میکردند و راهی طویلترین خیابان شهر میشدند تا این نورسیدهها را برای ماندگار شدن در دوسوی خیابان بکارند.
بازآفرینی روزهای اوج
طی این سالها تلاشهای متعددی برای بازآفرینی شکوه و طراوت درختهای ولیعصر(عج) انجام شده است. اوایل سال در محدوده منطقه یک، 500اصله درخت چنار 4ساله جایگزین درختان خشکیده شد. درختانی که از نهالستانهایی که بیشترین سازگاری را با تهران دارند انتخابشدهاند. در 4سال گذشته حدود 4هزارو300اصله درخت دهساله با بن بیش از 50سانتیمتر در خیابان ولیعصر در فواصل مختلف کاشته و جایگزین درختان خشک شده است.
روی دیگر یک نگرانی
باغداران زیادی از محله کن چند صباحی مشغول این کار بودند تا کار اربابخلیل روی زمین نماند. عبدالله درویش، از قدیمیهای محله، میگوید: «پدر و عمویم چنارهای کوچک را بار الاغ میکردند و به سمت خیابان پهلوی سابق میرفتند. راستش انقلاب که شد، پدرم نگران بود مبادا او را برای اینکه بنا به دستور، درخت کاشته مجرم حساب کنند! به او میگفتیم تو برای شاه کار نکردی، همه باغداران و کارگرها درختانی را برای تهران به یادگار گذاشتند که وصفشان همچنان سر زبانهاست.»
روایتی از خزینه چنارها
مجتبی رحیمی، نوه میرزا خلیل کنی، از خاطراتی سخن میگوید که پدرش از پدربزرگشان نقل میکرد؛ خاطرات کاشت درختان خیابان ولیعصر؛ «کریم بوذرجمهر آن زمان اختیار بلدیه را داشت و کاشت چنارهای ولیعصر را که مورد تأکید رضاشاه بود پیگیری میکرد. از همه باغداران معروف دعوت کردند تا برای این کار پیشقدم شوند. پدربزرگم ارباب خلیل که باغدار بنام و معروفی بود، مورد تأیید قرار گرفت و اینگونه چنارهای کن سر از خیابان پهلوی سابق درآوردند.»
او نامی از باغهای دیگر هم میبرد؛ «پدربزرگم که به اربابخلیل معروف بود، سرپرستی گروهی را برعهده داشت که درختان چنار خیابان ولیعصر را بهویژه از تقاطع خیابان سپه به سمت راهآهن تهیه میکردند و برای این کار نهتنها از باغهای روستای کن، بلکه از باغهای فراوان پیرامون تهران، مثل باغهای بریانک، سیمتری جی، اطراف اکبرآباد، پل امامزاده معصوم و جاده کرج، قلمهها را جمع میکردند. اما بیشترین قلمهها از خزینه چنارهای کن بود که بهدلیل مرغوبیت انتخاب شده بودند.»
قلمستان یا خزینه چنارها، به زبان محلی، جایی در باغ زانوی روستای کن بود که محدوده وسیعی را شامل میشد. در این خزینه بذر یا نهال درخت را کاشته و زمانی که به حد مناسب میرسید جابهجا میکردند.
رحیمی میگوید: «پدرم تعریف میکرد که از زبان اربابخلیل شنیده که وقتی نهالها کاشته شد، شهردار وقت تهران، دستی روی نهالها کشید و با تعجب گفت احتمالا این درختها ریشه ندارد. چطور ممکن است اینقدر سریع کاشته شود؟ و خیلی زود خبر به رضاشاه رسید. آمد و دستور داد چند نهال را از خاک دربیاورند. همه تعجب کردند. نهالها نهتنها ریشه داشتند بلکه ریشهها قطور و به هم تنیده بودند.»
خاطره گل سرخ
عبدالله مستوفی، انگیزه ساخت خیابان ولیعصر(عج) را تصمیم پهلوی اول برای پیوند کاخ سعدآباد به کاخ مرمر میداند. او در کتاب «شرح زندگانی من» مینویسد: «از کارهای شهرداریهای آن دوره درختکاری خیابانهاست. هرسال در فصل بهار بلدیه مکلف بود آنچه از درختان کاشته سال قبل، بهواسطه بیتوجهی رفتگرها خشک شده بود، واکاریزند و سالی نبود که در دو، سه تا از خیابانهای عقبمانده، یا جدیدالاحداث، درختکاری اولیه صورت نگیرد. بهویژه خیابان پهلوی که به فاصله هر 2 متر یک درخت چنار و بهعلاوه بین هر 2 چنار یک بوته گل سرخ هم کاشتند. بنابراین در 2سوی مسیر ۱۸ کیلومتری خیابان، مجموعا ۱۸هزار چنار کاشته شد. البته برخی این تعداد را تا ۲۴هزار اصله نیز برآورد کردهاند.»