دستگیری دوباره زن تبهکار 7ماه پس از آزادی
سرقت؛ ارثیه شوم خانوادگی
زن جوان که مـدعی است تــبــهــکاری ارثــیـه شوم خانوادگیاش است، پس از پایان 10سال حبس و آزادی از زندان، 3زن جیب بر استخدام کرد و یک باند سرقت راه انداخت تا فقط از زنان سرقت کند.
بهگزارش همشهری، از اوایل دیماه سال گذشته بود که گزارش سرقتهای سریالی در اتوبوس و مترو به پلیس پایتخت اعلام شد. تمام مال باختهها، زن بودند و میگفتند در میان جمعیت، گوشی موبایل و کیف پولشان به سرقت رفته است. دزدان به قدری حرفهای عمل میکردند که هیچکس متوجه سرقتها نشده بود و این مسئله، کار پلیس برای شناسایی سارقان را دشوار میکرد. اظهارات مال باختهها نشان میداد که مأموران پلیس با یک باند حرفهای مواجه هستند. باندی که بسیار ماهرانهها محتویات کیف طعمههایشان را سرقت میکردند و عجیب اینکه پس از سرقت زیپ کیف آنها را میبستند تا طعمهشان متوجه ماجرا نشود. به این ترتیب بسیاری از مال باختهها وقتی به خانه میرسیدند متوجه سرقت میشد و همین باعث میشد که سرنخی از دزدان نداشته باشند.
مسافر مچ سارق را گرفت
تحقیقات پلیسی زیرنظر بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل یکی از مسافران تیزهوش در یکی از ایستگاههای اتوبوس بیآرتی مچ یکی از سارقان را گرفت. ماجرا از این قرار بود که مسافر زن، چشمش به زنی جوان افتاد که گرم صحبت با مسافر دیگر بود.
فاصله زیادی میان آن دو نبود و در میان شلوغی و ازدحام اتوبوس، مسافر تیزهوش دید که دست زن جوان داخل کیف مسافر دیگر است. آنجا بود که مچ سارق زن را گرفت و فریاد کشید: دزد؛ دزد. سارق که رنگ و رویش پریده بود دستش را از داخل کیف بیرون کشید، سپس از میان جمعیت راه را باز کرده و فرار کرد. اگرچه او آن روز موفق به فرار شد اما آخرین مال باخته توانست تصویر او را ترسیم کند و زمان زیادی طول نکشید که با بهدست آمدن تصویر چهرهنگاری متهم و بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته هویت سارق تحت تعقیب شناسایی شد. او زنی به نام گیتی بود که بارها به اتهام سرقت و جیببری دستگیر شده و زندان رفته بود. با این سرنخ، پاتوقهای متهم زیرنظر گرفته شد و مأموران موفق شدند با دستگیری وی، به فرار 7ماهه وی پایان دهند. گیتی در بازجوییها به سرقتهای سریالی با همدستی 3زن و 2مرد جوان اعتراف کرد که همدستان وی نیز یکی پس از دیگری دستگیر شدند و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
گفت وگو
سرقت در 3ثانیه
گیتی سن زیادی ندارد اما بیشتر موهایش سفید شده است. میگوید اعتیاد به موادمخدر و زندگی در زندان او را پیر کرده است. همدستانش او را پیشکسوت میدانند چون در کارنامهاش حبسهای طولانی مدت ثبت شده است. او پس از آنکه آزاد شد با استخدام 3زن و 2مرد باند سرقت راه انداخت.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟
وقتی سرقتهای جدید را شروع کردیم! یعنی از دیماه پارسال. هنوز مهر آزادیام خشک نشده بود که کارمان را شروع کردیم.
تا قبل از آن چند سال زندان بودی؟
آخرین بار 10سال زندان بودم. قضات دادگاه دیگر مرا میشناسند و بهخاطر سابقهدار بودنم برای خودم پیشکسوتی شدهام!
سرقت را از کی شروع کردی؟
تبهکاری ارثیه خانوادگی ماست. من در یک خانواده مجرم متولد شدم و از وقتی یادم است، پدر و مادرم سرقت میکردند. سرقت را از آنها به ارث بردهام اما باور کنید خودم دلم نمی خواست سارق شوم.
چرا سعی نکردی زندگی سالمی داشته باشی؟
چطور میتوانستم زندگی سالمی داشته باشم؟ پدر و مادرم که همیشه در زندان بودند و تا چشم باز کردم جز بدبختی چیز دیگری ندیدم. دوست داشتم درس بخوانم اما خانوادهام اجازه ندادند. با زور و اجبار پدرم با مردی ازدواج کردم که 15سال از من بزرگتر بود. او یک خلافکار حرفهای بود و همه کار انجام میداد از سرقت گرفته تا قاچاق. آخرین بار که دستگیر شد 30سال حبس برایش بریدند. من هم طلاق غیابی گرفتم. هنوز 18سالم نشده بود و آن روزها به برادرم پناه بردم اما او هم دست کمی از شوهرم نداشت؛ او هم یک خلافکار حرفهای و سردسته یک باند جیببری بود.انگار هرچه میخواستم از خلاف کردن فرار کنم نمیشد و من ناچار شدم که پا در دنیای مجرمان بگذارم.
برویم سراغ پرونده تازهات، چطور با همدستانت آشنا شدی؟
در زندان با هم آشنا شدیم و قرار شد پس از آزادی سرقتها را شروع کنیم.
شگرد سرقتهایتان به چه صورت بود؟
من با 2نفر از همدستانم سوار مترو یا اتوبوس میشدیم و پس از شناسایی طعمه به سراغشان میرفتیم. بعد شروع میکردیم با طرف صحبت کردن تا حواسش پرت شود. معمولا سرقتها را من انجام میدادم چون استعداد خاصی در جیببری داشتم که فکر میکنم این استعداد را هم از خانوادهام به ارث بردم بهطوریکه در عرض 3ثانیه میتوانم کیف مردم را خالی کنم!
با اموال سرقتی چه میکردی؟
برادرم و یکی از دوستانش با ما همکاری داشتند و نقششان فروش اموال مسروقه بود. درواقع همان گوشی موبایلهای سرقتی.
چند مورد سرقت با این شگرد انجام دادهاید؟
بیش از 200سرقت. هرچند خیلی حرفهای عمل میکردیم اما درنهایت گیر افتادیم.