
سراسر حادثه

سعید مروتی، روزنامه نگار
از محبوبترین سری فیلمهای جاسوسی - پلیسی که از نخستین قسمت با اقبال عمومی مواجه شد و دنبالههایش هم در جذب تماشاگر موفق عمل کردند. نخستین قسمت از سری فیلمهای بورن، با نام «هویت بورن» سال ۲۰۰۲ روی پرده آمد و چشمها را خیره کرد. ماجرای ماموری اطلاعاتی بهنام جیسون بورن که مأمور متبحری در به سرانجام رساندن عملیاتهای پیچیده جاسوسی است ولی در میانه یک عملیات حافظه خود را از دست داده است. همه آنچه بهعنوان تلاشهای بورن برای خروج از بحران و به یاد آوردن گذشته و بازیابی هویتش میبینیم، محصول دستمایه غنی داستانی هستند. اقتباسی از رمان رابرت لودلوم که توسط تونی گیلروی و ویلیام بلیک هیرون، به فیلمنامهای پر از جزئیات انجامیده که در آن حادثه همان قدر مهم است که شخصیت پردازی. هویت بورن بهعنوان یک فیلم مهیج جاسوسی، مشکل اکشنهای مشابه را ندارد و در آن داستان گویی فدای قهرمانپردازی نشده است. مت دیمون در یکی از بهترین نقشآفرینیهای کارنامهاش که آغازگر مسیری تازه در مسیر کاریاش است، انگ نقش است و مسئله شخصیاش (بازیافتن هویت) انطباق کامل با مجموعه رخدادهایی دارد که در طول اثر، تعلیق و هیجان را برای تماشاگر به ارمغان میآورد. قهرمان زخم خوردهای که نمیداند کیست و گذشتهاش را به یاد نمیآورد در مواجهه با مجموعهای از بحرانها برای بقا ناچار است با طی طریق در مسیر مجموعهای پیچیده از رخدادها، هویت از دست رفتهاش را بازیابد. سکانسهای تعقیب و گریز فیلم نفسگیر از کار درآمده است. هویت بورن حکم معارفهای برای ورود به دنیای خطرناک جاسوسها و مامورانی دارد که اهداف تعریف شده را دنبال میکنند؛ فتح بابی که با «برتری بورن» (۲۰۰۴) و «اولتیماتوم بورن»(۲۰۰۷) جلوههای تازهای از ماموریتی بالاتر از خطر را نمایان میکنند. فنسالاری در 2 قسمت بعدی بورن مشهودتر است و در عوض هویت بورن، ملموستر بهنظر میرسد. «میراث بورن»(۲۰۱۴) و «جیسون بورن»(۲۰۱۶) دنبالههای بعدی، بیشتر بر آکسیون متمرکزند و البته همچنان از هویت بورن ارتزاق میکنند.