• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 3 دی 1396
کد مطلب : 1961
+
-

روزی از سینمای ایران خداحافظی می‌کنم

حامد ثابت موسیقی فیلم را یک اثر مستقل نمی‌داند

روزی از سینمای ایران خداحافظی می‌کنم

نسیم قاضی‌زاده:

آنهایی که کارهای حامد ثابت را دنبال‌ کرده‌اند، می‌دانند که چه آهنگساز باذوقی‌است و در همین چند سالی که در حوزه موسیقی فیلم فعالیت کرده، تا چه حد توانسته جای خودش را باز کند؛ انگار پیش از او، جای چنین آهنگسازی خالی بوده و حالا او به کمک فیلمسازانی آمده که خواستار سبک جمع‌وجور و خلوت و قطعات خوش‌آهنگش هستند. ثابت، ساخت موسیقی متن بیشتر فیلم‌های بهرام توکلی همچون «پرسه در مه»،  «اینجا بدون من»،  «بیگانه»،  «من دیه‌گو مارادونا هستم» و فیلم‌های شاخصی چون «برادرم خسرو»،  «برلین منفی هفت» و... را بر ‌عهده داشته و تا امروز یک بار توانسته سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر را از آن خود کند و یک بار هم جایزه بهترین موسیقی متن را از انجمن نویسندگان و منتقدان سینمایی گرفته است. البته باید به اینها نامزدی‌های مختلف و جوایز دیگری را هم اضافه کرد. با او در روزهای پیش از جشنواره فیلم فجر امسال به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

 

 امسال چه کارهایی از شما در جشنواره فیلم فجر خواهیم شنید؟

هنوز معلوم نیست! امسال کاری با وحید وکیلی‌فر داشته‌ام به نام «Iran k9». ایشان کارگردان بسیار خوبی هستند. فیلم، مستقل است و بعید می‌دانم در جشنواره فجر نمایش داده شود. همچنین کاری با بهرام کامیار داشته‌ام به نام «خیابان دیوار» که ظاهرا اسمش به «در وجه حامل» تغییر یافته است.

 فیلم‌اولی است؟

نه فیلم دومشان است و البته چندمین فیلمی که تهیه‌کننده‌اش هستند. فیلم قبلی‌شان «مرداد» بود که من کار کردم و در جشنواره حضور نداشت ولی این فیلم به نظر من خیلی خوب شده و به حضور آن در جشنواره خوش‌بین هستم. 

 شما در چند سال اخیر، به این ویژگی معروف شده‌اید که برای فیلم‌ اولی‌ها کار می‌کنید. این کار را دوست دارید؟

بله. کسی که فیلم اولش را می‌سازد با سختی و مرارت توانسته چنین امکانی را به وجود بیاورد؛ بنابراین تلاش می‌کند که تمام توانش را برای ساخت فیلمش به کار بگیرد. میل دارم به آدمی که این همه تلاش کرده تا فیلم اولش را بسازد کمک کنم. چه‌بسا گاهی حتی در مورد مسائل مالی زیاد کوتاه آمده‌ام؛ چون تولد یک کارگردان، اصولا جذاب است و میل دارم که خاطره خوبی از موسیقی فیلم در ذهن کارگردان بماند. خیلی مهم است؛ اگر از موسیقی فیلم اول، خاطره خوبی در ذهن کارگردان نماند، معلوم نیست در فیلم‌های بعدی به چه چیزهایی فکر کند. مهم نیست که فیلم‌های بعدی‌‌اش را با من کار کند یا نه؛ مهم است که خاطره خوبی برایش بماند. 

 آیا تیم‌شدن یک آهنگساز و یک کارگردان و همکاری‌های چندباره آنها به شناخت بیشتر این‌دو و در نتیجه خلق موسیقی بهتر کمک می‌کند؟

بله. یادم می‌آید کار اولی که با بهرام توکلی (به نام پرسه در مه) انجام دادم، کار پرچالشی بود؛ به خاطر اینکه هر قطعه‌ای که می‌ساختم، ضبط می‌کردم و ایشان گوش می‌کرد. به هر حال شما وقتی بیشتر از یک بار با یک فیلمساز کار می‌کنید متوجه ادبیاتش می‌شوید. اما نمی‌شود این فاکتور را هم در نظر نگرفت که به هر حال، موسیقی یک هنر مطلقا تجریدی‌است و با کلام، نمی‌توان توضیحش داد. هرچه رابطه با کارگردان نزدیک باشد باز هم ممکن است آهنگساز نسبت به خواست کارگردان دچار کج‌فهمی شود یا کارگردان نتواند منظورش را درست برساند که کاملا طبیعی‌است. به ‌هر حال کار با تعدادی از کارگردانان هم این‌طور نیست و همه‌چیز از همان ابتدا به‌خوبی پیش می‌رود. 

 همکاری چندباره برای شما لذت‌بخش است؟

از یک جهت بله ولی از جهاتی هم، کار سخت‌تر می‌شود؛ به این خاطر که آهنگساز و کارگردان، همدیگر را می‌شناسند و نمی‌خواهند به تکرار بیفتند و این پروسه، خیلی سخت است. مثلا موسیقی پرسه در مه، هیچ ربطی به اینجا بدون من،  بیگانه یا من دیه‌گو مارادونا هستم ندارد. خیلی کار سختی‌است که یک کارگردان و آهنگساز، با تفکرات مشخص، تلاش کنند که به تکرار نیفتند.   آن هم در وضعیتی که آهنگساز و کارگردان، مولف هستند. دقیقا.

 به مؤلف‌بودن آهنگساز فیلم معتقدید؟ شاید بهتر باشد بگویم می‌توان به مولف‌بودن آهنگساز اعتقاد داشت؟

بحث تالیف در سینما یک مسئله متقن و قطعی نیست؛ حتی کارگردان هم مولف صرف نیست؛ سینما، مجموعه‌ای از تالیف‌هاست. انگار که گردآوری چندین تالیف همخوان باشد؛ تالیف نویسنده،  کارگردان، بازیگرها و حتی آهنگساز و تدوینگر.

 حتی می‌شود گفت فیلمبردار مولف؟

دقیقا. اینکه بگویید موسیقی فیلم، فقط تالیف آهنگساز است، درست نیست. شما با یک کمپوزیسیون کامل به نام فیلم سینمایی روبه‌رو هستید که مجموعه‌ای از خرده‌تالیف‌های همخوان است که با هم، تالیف بزرگ‌تری درست می‌کنند. هنوز هم از اینکه موسیقی فیلم‌هایم را در سی‌دی‌های جدا منتشر کنم ترس دارم؛ چون احساس می‌کنم من یک تکه از یک فیلم یا یک تکه از یک کمپوزیسیون کامل را منتشر می‌کنم و با تکه‌تکه‌کردن کمپوزیسیون، آن را ناقص کرده‌ام. 

 در واقع می‌توان این‌طور استنباط کرد که برای موسیقی فیلم، هویت مستقلی قائل نیستید.  موسیقی فیلم نمی‌تواند هویت مستقل داشته باشد.  به‌نظرم هدف غایی آهنگساز هم در درجه اول، راضی‌کردن فیلمساز است؛ جز رسالتی که قرار است به دوش بکشد و هویت سمعی را به قسمت بصری سنجاق کند.

کلا جریان سینما به‌عنوان صنعت و فرهنگ، تلاش برای انجام‌دادن یک کار فرهنگی با ابزار صنعتی است. اصرار دارم که آهنگساز را از تیم فیلمسازی جدا نکنم. غایت تلاش تیم فیلمسازی در اصل، خلق یک محصول فرهنگی است؛ این‌طور نیست که آهنگساز باید چیزی بسازد که کارگردان خوش‌اش بیاید؛ یک کنش و واکنش بین کارگردان و آهنگساز است؛ بیشتر از اینکه کارگردان، آهنگساز را مجاب کند که چطور آهنگ بسازد، یک بده‌بستان دوستانه و هنری است؛ یک‌جور گپ‌زدن است. گاهی اوقات ما به کارگردان ایده می‌دهیم یا برعکس. گاهی فیلمبردار و تهیه‌کننده به آهنگساز ایده می‌دهند. یک کار گروهی‌است که به هر حال توسط کارگردان اداره می‌شود. 

 آیا قبول دارید که آهنگسازی فیلم‌های خاصی را با موسیقی خاصی انجام می‌دهید؟

بله. من آهنگسازی فیلم‌های خاصی را انجام می‌دهم؛ برای هر فیلمی، آهنگسازی نمی‌کنم. 

 یعنی بعضی پیشنهادها را به دلیل نپسندیدن فیلم‌ها رد می‌کنید؟

بله. امسال 2پیشنهاد داشتم که قبول نکردم. 

 با این وضعیت چه افقی پیش روی خودتان می‌بینید؟ 

وقتی یک آهنگساز عامدانه انتخاب می‌کند که برای فیلم‌های خاص‌تر و ویژه‌تر موسیقی بنویسد می‌توان این‌طور استنباط کرد که هدفش این است که سبکی از موسیقی را بشناساند.  آدم‌هایی امثال من، نگاهشان به موسیقی خیلی‌خیلی آکادمیک است. من پیانیست هستم و گرایش به سمت موسیقی کلاسیک دارم. امکان ندارد از من موسیقی پاپ بشنوید؛ محال است! چون اصولا نه بلد هستم و نه اعتقادی به آن شکل موسیقی دارم. ساختار موسیقی من چیز دیگری‌است. طبعا برای فیلم‌هایی موسیقی می‌سازم که ولو در حد کم، با ذهنیت تصویری و موسیقایی من همخوانی داشته باشند و خارج از این محدوده هرگز کاری انجام نخواهم داد. اینکه در آینده چه اتفاقی می‌افتد هم به من خیلی مربوط نمی‌شود. من در حال زندگی می‌کنم. ممکن است 2ساعت دیگر زنده نباشم.

 اما به انتخاب‌هایتان اعتقاد دارید. آهنگساز فیلم، بیش از اینکه یک آهنگساز باشد یکی از عوامل فنی فیلم است. اعتقاد، زمانی مطرح می‌شود که شما در پروسه خلق موسیقی‌تان فردیت عمیق هنری خودتان را به نمایش بگذارید یا عرضه کنید. در سینما هرگز چنین اتفاقی نمی‌افتد که یک آهنگساز بتواند فردیت خودش را مطرح کند.

 بحث سفارشی‌بودن همیشه مطرح است؟

قطعا.

 شما خودتان را صددرصد آهنگساز سینما می‌دانید؟ 

خیر. 

 پس کارتان چیست؟

من از سال87 با پرسه در مه دیده شدم اما 2سال قبل از آن، 2 فیلم «رامین» و «سال‌های عمر یک شب» را کار کرده بودم که یکی محصول مشترک جمهوری آذربایجان و ایران و دیگری محصول عراق بود. در واقع پرسه در مه کار سوم‌ام بود. در این سال‌‌ها تجربه می‌کنم تا آنچه را نیاز دارم در مورد موسیقی فیلم بدانم. هیچ‌وقت هیچ هنرمندی در کمال مطلق قرار نمی‌گیرد. اگر من 200سال هم موسیقی فیلم بسازم باز احتمال می‌دهم برای موسیقی فیلم بعدی، چیز جدیدی برای دیدن و فکرکردن داشته باشم. نمی‌دانم تا چه زمانی در سینمای ایران باقی می‌مانم اما مطلقا مطمئنم که جایی، از سینمای ایران خداحافظی خواهم کرد. 

 اینکه در سال92 برنده سیمرغ شدید چه تأثیری در کارتان داشت؟

هیچ تأثیری. طبعا من هم مثل بقیه از جایزه‌گرفتن خوشحال شدم. این مهم است که از جایزه‌گرفتن دنبال چه تأثیری باشید. اینکه همیشه یک سیمرغ را روی شانه‌هایتان حس کنید برای من اتفاق نیفتاده. 

 در حال حاضر مایل هستید کار کدام آهنگسازان را دنبال کنید؟

موسیقی فیلم برایم با موسیقی صرف فرق دارد. من در موسیقی فیلم، سراغ فیلم می‌روم نه آهنگسازی. فیلم را به شکل یک‌ مجموعه می‌بینم؛ این‌طور نیست که بگویم طرفدار هانس زیمر هستم. معتقدم هانس زیمر مثل همه آهنگسازان، کار خوب و کار خیلی بد دارد؛ بنابراین کسی را دنبال نمی‌کنم.

 کدام موسیقی فیلم بوده که دوست داشته‌اید شما آن را نوشته باشید؟

گاهی از کارهای الکساندر دسپلات خیلی لذت می‌برم. کلا آهنگساز بسیار خوبی‌است. اما من آهنگساز را دنبال نمی‌کنم؛ معمولا فیلم را دنبال می‌کنم. گاهی از موسیقی یک فیلم خوشم می‌آید و دنبال این می‌روم که آهنگسازش کیست.

 اگر قرار باشد اوضاع موسیقی فیلم ایران و جهان را مقایسه کنید چه می‌گویید؟

به‌نظرم شرایط موسیقی فیلم در چند سال گذشته خیلی خوب بوده و قابل مقایسه است.

 از چه نظر؟

ما با امکاناتی یک‌صدم امکانات یک آهنگساز آمریکایی و اروپایی فعالیت می‌کنیم و فستیوال‌های خارجی به طور معمول بخش‌های موسیقی را داوری نمی‌کنند. تعداد فستیوال‌هایی که بخش موسیقی را داوری می‌کنند خیلی کم است و ممکن است شما 100موسیقی فیلم بسازید و حتی یک بار هم در فستیوال‌هایی که موسیقی فیلم را داوری می‌کنند حضور نداشته باشید، اما با اینکه در ایران با امکانات محدود کار می‌کنیم و تعداد فستیوال‌هایی که موسیقی را داوری می‌کنند بسیار کم است در چند وقت گذشته، ستار اورکی و پیمان‌یزدانیان چند جایزه بین‌المللی گرفته‌اند. این اتفاق نشان می‌دهد که ما با کمترین امکانات، هم‌عرض دنیا حرکت می‌کنیم و چیزی کمتر نداریم. به نظرم آهنگساز ایرانی‌ای که موسیقی فیلم می‌سازد معجزه می‌کند. همه ‌ما معجزه می‌کنیم چون امکانات موجود در موسیقی فیلم ایران خنده‌دار است. با این امکانات فقط می‌توان آلبوم پاپ داشت.

 منظورتان از امکانات، ضبط کار است؟

همه‌‌چیز. آهنگسازان نه امکانات مالی درست دارند و نه ارکستر دوره‌دیده برای موسیقی فیلم و نه استودیویی وجود دارد که بتوان موسیقی فیلم را به طور تخصصی ضبط کرد؛ نه صدابرداری وجود دارد که به طور تخصصی، موسیقی فیلم ضبط کند. در ایران ما با هیچ، کار می‌کنیم. امکان ندارد هانس زیمر در ایران بدون ابزاری که دارد بتواند یک‌چهارم ما کار کند؛ محال است! من دیده‌ام که با چه امکاناتی کار می‌کنند. ما در استودیوهایمان یک میکسر معمولی هم نداریم.

این خبر را به اشتراک بگذارید