قتل در خانه ویلایی
هادی مصطفایی-کارآگاه یکم
آرش، حمید و رضا چند وقتی بود که با هم صمیمی شده و بیرون میرفتند و قرار باغ و صحرا میگذاشتند. گاهی بهنظر میآمد کارهای مهمی هم دارند که با همدیگر جلو میبرند؛ ولی خیلی ملموس نبود که چه کار مهمی دارند. روز سهشنبه آنها وقتی با هم در کافه نشسته بودند، قرار گذاشتند که عصر پنجشنبه برای تفریح به باغ حمید که بیرون شهر بود، بروند. این بار اول نبود. آنها گاهی آخر هفتهها به باغ میرفتند و حتی بعضی شبها را هم در باغ میماندند. باغ حمید نزدیک کوهی بود که به گنج خانه شهرت داشت و هیچکس هم نمیدانست که چرا به آنجا گنجخانه میگویند.
ساعت حدود 4بعداز ظهر روز پنجشنبه، آرش با ماشین خود بهدنبال رضا رفت و او را سوار کرد. سپس با حمید تماس گرفت که آماده باشد تا او را هم سوار کنند. حمید گفت: شیر آب آشپزخانه خراب شده و من باید آن را درست کنم و بعد بیایم. شما بروید، من هم حدود یک ساعت دیگر خودم را میرسانم. حواستان باشد مثل همیشه یخچال باغ خالی است و میوه و تنقلات نداریم. هر چه لازم است سر راه بگیرید، بعد با هم حساب میکنیم.
آرش و رضا راهی باغ شدند که حدود 8کیلومتر با شهر فاصله داشت. در همان مسیر باغ از یک دکه نوشیدنی و تنقلات خریدند. قرار بود یکی دو ساعتی آنجا باشند و سپس برگردند. آنها یک جای مخفی برای کلید باغ داشتند، کلید را برداشتند و در را باز کردند. بعد هم آن را سر جای خود گذاشتند تا وقتی حمید آمد برای باز کردن در مجبور نشوند دوباره از ته باغ تا دم در بیایند.
حدود 40دقیقه بعد، آرش با حمید تماس گرفت و گفت: «حمید خودت رو برسون، رضا اصلا حالش خوب نیست، من هم چشمام سیاهی میره و نمیتونم نفس بکشم....» حمید گفت: من دارم راه میافتم، سریع میام... آرش قبل از اینکه کامل از حال برود با اورژانس هم تماس گرفت و موضوع را اطلاع داد و گفت که باغ دقیقا کجاست...
حمید زودتر از اورژانس رسیده و داخل باغ شده بود. دقایقی بعد امدادگران اورژانس هم آمدند و هر دو نفر را که دیگر بیهوش شده بودند به بیمارستان منتقل کردند. متأسفانه در همان ساعت اول رضا جان باخت اما کادر درمان توانستند آرش را نجات دهند. بهدنبال این حادثه موضوع بهعنوان یک پرونده پیگیری و کارآگاه... مسئول آن شد. او با حمید و آرش مصاحبه کرد، از محل بازدید به عمل آورد، نمونههایی را به آزمایشگاه فرستاد و جواب گرفت.
تحقیقات کارآگاه
اظهارات حمید:... من پس از درست کردن شیر آب داشتم راهی باغ میشدم که آرش موضوع را به من اطلاع داد، خودم را سریع رساندم و نمیدانم برای آنها چه اتفاقی افتاد. دوربین ورودی باغ موید اظهارات او در مورد زمان ورود به باغ بود.
اظهارات آرش:... سر راه نوشیدنی و تنقلات خریدیم و به باغ رفتیم، من تشنه بودم و 3 لیوان نوشیدنی خوردم، رضا عجله نداشت. با گوشی صحبت میکرد، یک لیوان بیشتر نخورد، لیوان دوم را برایش ریخته بودم که نصفه ماند... دوربین ورودی نشان میداد این دو با هم وارد باغ شدند. کارآگاه به دکه رفت و نوشیدنی خواست: دکهدار گفت چند روزی است یخچال خراب شده فقط نوشیدنی گرم داریم. کارآگاه گفت ایرادی ندارد، یکی بده...
نتایج آزمایش: نوشیدنی داخل قوطی سالم و عاری از سم است. نوشیدنی داخل لیوان نیمه پر سمی است. نوشیدنی لیوان دیگر نیز سمی است. غلظت سم داخل لیوانی که نوشیدنی آن کم رنگتر است بسیار بیشتر از لیوان دیگر است.
کارآگاه به عکسهای صحنه هم نگاهی انداخت و گفت:.. قاتل است. او را دستگیر کردند و وی به قتل اعتراف کرد. شما بگویید کارآگاه چهکسی را به اتهام قتل دستگیر کرد؟
الف) آرش
ب) حمید
نحوه ارتکاب قتل چگونه بود؟