قصه سقوط
حکایت غریبی است داستان حسین حسینی؛ دروازهبانی که از دستکش طلایی و حضور فیکس در جامجهانی به مرز جدایی از استقلال رسید
تابستان 1401بهترین روزهای سیدحسین حسینی بود. او جلوتر از همتیمیهایش روی سکوی قهرمانی رفت و جام را بالای سر برد. محبوبیت این گلر آن روزها به اوج خودش رسیده بود. تابستان 1402اما حکایت متفاوتی دارد. حالا صحبت سر این است که این سنگربان در تیم بماند یا از استقلال برود. چه شد که کار سیدحسین با باشگاه به این مرحله رسید؟ چرا اعتمادی که هواداران استقلال به مرد شماره یک خط دروازه داشتند، این چنین فرو ریخت؟
فرهاد مجیدی هم حتما نقاط ضعفی داشت اما پررنگترین نقطه قوت او بهعنوان سرمربی استقلال، مشخص کردن خطوط قرمز برای بازیکنان تیم بود. همه مهرههای استقلال به خوبی میدانستند که در تیم فرهاد، جای ثابتی ندارند و باید برای فیکس ماندن در تیم رقابت کنند. مجیدی در مقطعی از فصل گذشته، سیدحسین را روی نیمکت نشاند و گلر دیگری را به جای او روی خط دروازه قرار داد. این اتفاق تلنگر مهمی بود که باعث شد حسینی یک فصل درخشان را در استقلال پشت سر بگذارد. اما از زمان ورود ساپینتو هیچچیز حسینی را تهدید نمیکرد. تفاوت مهم دیگر ساپینتو و فرهاد، سبک بازی این 2مربی بود. تیم مجیدی کمتر حمله میکرد و در دفاع، فشردهتر بهنظر میرسید. اما تیم ساپینتو خیلی بالاتر بازی میکرد و طبیعتا دروازهبان در چنین تیمی، با مشکلاتی جدی روبهرو میشود. حالا خیلیها باور دارند که دوران کوتاه درخشش سیدحسین در استقلال، نتیجه تاکتیکهای مجیدی بوده است. او بعد از یک فصل رویایی، دوباره به نقطه قبلیاش در تیم برگشته است.
فصل گذشته، استقلالیها هرگز نتوانستند سیدحسین را روی خط دروازه به چالش بکشند. علیرضا رضایی که بعد از مصدومیت کوتاه سید، به ترکیب اصلی رسیده بود، خیلی زود مرتکب چند اشتباه بزرگ شد. سعیدیفر نیز در قواره تبدیل شدن به یک رقیب برای سید نبود. بدون شک رقیب نداشتن درون دروازه استقلال هم، خودش عاملی برای افت قابل توجه این دروازهبان به شمار میرفت.
آنچه در جامجهانی قطر اتفاق افتاد در نگاه اول یک تجربه خوب برای حسینی بود اما در نهایت به ضرر او تمام شد. حسینی ناچار شد به غیرمنتظرهترین حالت ممکن مقابل انگلیس درون دروازه ایران بایستد. شاید هر گلر دیگری هم در آن موقعیت بود، همان تعداد گل را میخورد اما 6گل انگلیسیها به نام حسینی و به ضرر او تمام شد. او با وجود کلینشیت ارزشمند در بازی با ولز، با تصمیم کیروش به نیمکت برگشت تا بازی سوم با آمریکا را از بیرون تماشا کند. اینکه سرمربی تیم ملی گلر نیمه مصدوم تیمش را به سیدحسین ترجیح داده بود، نگاهها به این بازیکن در فوتبال ایران را کمی تغییر داد.
حسینی تنها دروازهبانی بود که موفق شد در لیگ بیست و سوم گل بزند اما حقیقتا چه ضرورتی برای این کار وجود داشت؟ او مقابل هوادار، کاری کرد که حتی سرمربی تیم هم از آن راضی نبود. درست بعد از این اتفاق، حاشیههای زیادی در اطراف این سنگربان شکل گرفتند. شاید اگر او پشت آن ضربه نمیرفت و اصراری به گل زدن نداشت، حالا جایگاهش در استقلال محکمتر از این بود.
یک حقیقت انکارنشدنی دیگر در مورد حسینی وجود دارد که شکاف میان او و طرفداران باشگاه را بیشتر میکند. سیدحسین بهطور کلی یک گلر دربیباز نیست. او تا امروز هرگز در وقت قانونی یک بازی مقابل پرسپولیس برنده نشده است. حسینی این فصل در 3دربی، 5گل دریافت کرد که اصلا آمار خوبی بهحساب نمیآید. خروج اشتباه او در دربی رفت، مغلوب شدن در برابر عیسی آلکثیر در دربی برگشت و سرانجام غافلگیرشدن روی ضربه ایستگاهی امید عالیشاه، انتقادها را از این دروازهبان به اوج رساند. دربی همیشه مسابقه مهمی است اما 2دربی اخیر 2تیم، مستقیما روی سرنوشت 2جام تأثیر داشتند و به لحاظ حساسیت در داغترین وضعیت ممکن بودند. شکست در این بازیها با نمایش معمولی دروازهبان تیم، تماشاگران استقلال را از همیشه عصبانیتر کرد.
یکی از عوامل دیگر انتقادات از حسینی، واکنش او به گل تساوی دقیقه 100مرادمند در بازی با پرسپولیس بود. استقلالیها او را به خوشحالینکردن روی این صحنه متهم کردند. هر چند که بهنظر میرسید این دروازهبان، شیوه خاص خودش را برای خوشحالی دارد.