زیر سقف گنبد آجرچین
روایتهای شنیدنی پیرغلامان مراسم عزاداری مسلمیه
سوز صدای روضه چهارپایهخوان در سقفهای گنبدی و آجرچین بازار حرم پیچیده، اما به رسم هیئتهایی که شبهای مسلمیه در گذر حضرتی و چهارسوق بازار حرم چهارپایهشان را علم میکنند، نه از چهارپایه خبری است و نه از پیرغلامی که بر فراز جمعیت دستهایش را به نشانه احترام به سینه زده و روضهخوانی میکند.
رسم ادب حضور
کمی که دقیق میشویم روضهخوان را میبینیم که به رسم 80ساله شبهای مسلمیه روضهخوانی میکند، اما نه روی چهارپایه که روی ویلچر در میانه جمعیت نشسته است. پاهایش یارای حرکت ندارد. از حاضران میپرسیم، میگویند: مگر میشود شب مسلمیه بیاید و حاج «علی حسینزاده» پیرغلام اهلبیت(ع) در حرم سیدالکریم چهارپایه خوانی نکند؛ حتی اگر چهارپایهاش ویلچر باشد، حتی اگر بیماری تاب و توانش را گرفته و صبح روز مسلمیه مهمان تخت دیالیز شده باشد. بهسختی از لابهلای جمعیت میگذریم تا تصویری از سیدعلی حسینزاده، مداح قدیمی هیئت عزاداران بنیزهرا(س) را مهمان لنز دوربین کنیم. جوانان هیئتی دور و برش حلقه زدند تا رسم ادب حضور را از او یاد بگیرند.
راز عاشقی پیرغلام دیالیزی
مترصد فرصت میشویم تا چهارپایهخوانی پیرغلام تمام شود و بپرسیم راز این عاشقی چیست. بیماری و عذر موجه دلیلی بر عدمحضور نمیشود؟ یک ربع، نیم ساعت معطلی میارزد به شنیدن این راز و دست آخر حاج حسینزاده، پیرغلام اهلبیت(ع) نفسنفس زنان میگوید: «اهلبیت(ع) برات عزاداری برای اباعبدالله(ع) را در شبهای مسلمیه در دست ما میگذارند. شبهای مسلمیه تجدید بیعت است؛ نه فقط یک رسم 80ساله. این تجدید بیعت آنقدر مهم هست که من سیدعلی، دیالیزشدن امروز را بهانه جازدن نکنم، شده از درد بهخودم بپیچم، اما باید در درگاه حرم حضرت عبدالعظیم(ع) روی ویلچر هم که شده، بلندبلند بخوانم: کرم کردی مرا ای دوست، با خود آشنا کردی/ بهخود بستی و از بیگانه و خویشم جدا کردی/ ندانستم چه گویم تا قبول درگهت افتم/ سخن ناگفته بر رویم، در رحمت تو واکردی.» چهارپایهخوانیاش تمامشده که با ما مصاحبه میکند، اما شنیدن سوز صدایش وقت مصاحبه یکبار دیگر مستمعان را بر سر ذوق میآورد.
نقشههایی که امشب نقش بر آب میشوند
این شبها جمع پیرغلامان در شهرری جمع است، همه میآیند برای بیعت دوباره با اهلبیت(ع) و ری میشود کربلای ایران. سید جمال حسینی، یکی دیگر از پیرغلامان بعد از چهارپایهخوانی گوشه دنجی به تماشای بیعت عزاداران اباعبدالله(ع) نشسته که سر صحبت را با او باز میکنیم. او تفسیر جالبی از مراسم مسلمیه دارد و میگوید: «مسلمیه و چهارپایهخوانی فقط یک رسم دیرین نیست؛ حرفها دارد برای گفتن، نشانهها در خود دارد، نگاهی بیندازید به دور و برتان؛ در این شبها مرکز ثقل و نقطه اتحاد هزاران نفر با قومیتهای مختلف از کرد، لر و ترک گرفته تا هیئت شیرازیها و اصفهانیهای مقیم تهران، از هیئت شوفرها و پیرعطا تا هیئتهای جدیدی که سکاندارانش مداحان جوان هستند، میشود حرم سیدالکریم. این همه دشمن برای ما نقشه میکشد، مسلمیه و محرم که از راه میرسد، همه این نقشهها با اتحاد مردم و نمایش عشق و ارادتشان به عاشورا و ارزشهایی که جان انقلابمان به آنها بند است، نقش بر آب میشود.»
حکایت دودمه و فشنهای دهه هشتادی
پیرغلام اهلبیت(ع) نفسی تازه میکند، گروهی از جوانان دهه هشتادی را با اشاره نشان میدهد و حرفهایش را از سر میگیرد: «به دور و برتان نگاه کنید؛ جوانهایی در مراسم مسلمیه اشکریزان اهلبیت(ع) هستند که شاید کسی تصور نکند دلشان بند به اهلبیت(ع) باشد. این یکی از برکات مراسمی مثل مسلمیه است. تا چشم کار میکند در میان شرکتکنندگان در مراسم مسلمیه جوانان را میبینیم. میبینید اشکها و مویهکردنهایشان را. این حجم از استقبال جوانان از مسلمیه نشان میدهد که فقط شور هیئتهای عزاداری نیست که جوانان را جذب میکند، بلکه دو دمه، شعرهای قرص و محکم و روضه هم بچههای امروزی و به قول شما فشن را با سر و شکل متفاوت جذب هیئت میکند.»
خودت را خرج امامحسین(ع) کن؛ نه امام حسین را خرج خودت!
گرم صحبت با پیرغلام اهلبیت(ع) میشویم که حزن صوت جوان چهارپایهخوان نه فقط ما، که سیدجمال را هم میخکوب میکند. جوانی 28، 29ساله است و چنان در رسای اهلبیت(ع) رباعی میخواند و چهارپایهخوانی میکند که چشم همه رهگذران خیس اشک میشود. هیئت عزاداران دوبانوی دمشق در خیابان حرم به سمت بازار قدیمی در حرکتند و همگی جوان. «سید جمال حسینی» هیئتدار قدیمی با تماشای این جوانان میگوید: «شاهد از غیب رسید. میبینید این جوانان عاقبت بهخیر میشوند. در مداحی 2چیز مهم است؛ دانایی و توانایی. شاید ما پیرها، دانایی داشته باشیم، اما دیگر آن توانایی را نمیتوانیم بهدست آوریم، اما جوانها میتوانند طوری فعالیت کنند تا در کنار توانایی، دانایی لازم را هم بهدست آورند و با بهرهمندی از هر دوی اینها در راه امام حسین(ع) قدم بردارند. به قول میرزا اسماعیل دولابی، باید خودت را خرج امام حسین(ع) کنی و امام حسین(ع) را خرج خودت نکنی.»
در میان کوفیان من یک تنه یار توام
دستههای سوگواران و عزاداران چهار گوشه تهران پیش از نماز مغرب و عشا خود را به شهرری میرسانند. نخستین منزل، امامزاده عبدالله(ع) است و آخرین میعادگاه حرم سیدالکریم(ع). این قرار از حدود یک سده پیش میان سوگواران حسینی شهر تهران پابرجاست. برای انتخاب منزل اول قرعه شانس و اقبال میان مکانها و امامزادههای مختلف ری میچرخد، اما حتما چهارسوق بازار حضرتی یکی از توقفگاههای سوگواران قاصد سیدالشهدا(ع) است. آخرین منزل و مقصد تغییرناپذیر هم حرم حضرت عبدالعظیم(ع) است و سیدالکریم به یاد ٣ شب حیرانی مسلمبن عقیل(ع) در شهر کوفه، از سوگواران حسینی در ری میزبانی میکند.
چهارپایهخوانی در چهارسوق بازار ری
در مراسم مسلمیه سبک سوگواری اهالی ری تغییر پیدا میکند و زمینهخوانی و چهارپایهخوانی باب میشود. پیرغلام شهرری از برگزاری این آیین کهن ری خاطرات زیادی دارد. او میگوید: «در شب اول مراسم مسلمیه هیئت بنیفاطمه(س) و هیئت بزازها و دستههایی از قناتآباد و شهرری میآمدند و شب دوم مخصوص «جامعه وعاظ تهران» بود. شب سوم هم روحانیون «سادات شیرازی» میداندار مراسم بودند.»
عزاداری که تا سپیده صبح ادامه دارد
چهارسوق بازار ری از گذشته تا امروز محل توقف و مداحی هیئتهای عزاداری مسلمیه بوده است. حاج الفت میگوید: «هرکدام از هیئتها که به چهارسوق بازار میرسیدند، لحظاتی عزاداری میکردند. چون اشعار به سبک دودمهخوانی همخوانی میشد، اشعار را روی پارچهای مینوشتند و یکی از هیئتیهای بلندقد و قویهیکل، آن را روی سر نگه میداشت تا عزاداران همصدا نوحهخوانی کنند. پس از پایان چهارپایهخوانی در چهارسوق، هیئتها وارد صحن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) میشدند و در حیاط حرم به سوگواری میپرداختند. وقتی هیئتها از چهارسوق بازار میگذشتند و میخواستند وارد صحن حرم شوند، چراغگردانان حرم با چراغ و لالههای روشن به پیشوازشان میآمدند.» پیرغلام اهلبیت(ع) درباره مهماننوازی اهالی ری میگوید: «هیئتهای ری به هیئتهای مهمان احترام زیادی میگذاشتند و تا هر زمانی که عزاداری هیئتهای مهمان در چهارسوق ادامه داشت، آنها منتظر میماندند. هنوز هم این رسم پابرجاست و چون تعداد هیئتهای مهمان زیاد است، مراسم تا سپیده صبح ادامه پیدا میکند. جمعیت سوگواران مسلمیه از سر بازار ری به خط میشوند و صفهایشان تا ته بازار میرسد.»
عزاداری مسلمیه به شیوه زمینهخوانی است
حاج الفت معتقد است برگزاری مراسم مسلمیه در حرم شاه عبدالعظیم(ع) باعث شده آیین زمینهخوانی شهرری در هیئتهای تهران هم مرسوم شود. او میگوید: «زمینهخوانی را «حاج حسین بابا» متخلص به «مشکین» با کمک دوست و هممحلهای خود «عارف قزوینی»١٢٠ سال پیش در شهرری ابداع کرد. تا قبل از رواج آیین زمینهخوانی، سینهزنی اهالی شهرری به این صورت بود که با ٢دست، 3ضرب و بیوقفه سینه میزدند و سینهزنی تکدستی رایج نبود، اما حسین بابای مشکین وقتی از قزوین به تهران عزیمت کرد، با استقبال پرشور مداحان و سخنوران و سردمخوانان آن زمان شهرری روبهرو شد. هر نوحه زمینهخوانی شرح حال کامل یکی از افرادی است که در کربلا بودند و نوحههای زمینهخوانی با دقت زیاد و با استناد به مقتل، احادیث و روایات صحیح سروده میشود.»
زمینهخوانی، سینهزنی تکدستی است و میانداران آن باید به اشعار و نوحهها مسلط باشند. نوحهخوانی مسلمیه به شیوه زمینهخوانی برگزار میشود و اکثر پیرغلامان تهران برای چهارپایهخوانی به شهرری میآیند.