در جستوجوی لیونل مسی
هیوا یوسفی- مسکو
به شعاع چندین کیلومتر همه خیابانها و کوچههایی که به کمپ تمرینی تیمملی آرژانتین میرسد، بسته شده. سر هر کوچه دو مامور ایستاده. بعضی خیابانها را هم با کامیون بستهاند. جروبحث با مامورها بیفایده است. حتی آیدی کارت خبرنگاری هم افاقه نمیکند. راننده ما یک ایرانی ساکن مسکو است. از کوچه دیگری میرود و به کامیون میرسد. اینبار از ماشین پیاده میشود. در کامیون را باز میکند، چیزی از جیبش بیرون میآورد و روی صندلی کنار راننده میگذارد و میآید پایین. کامیون آرام کنار میکشد و ما رد میشویم. معجزه یک اسکناس هزار روبلی!
البته اگر نگران هستید که با هزار روبل همه تدابیر امنیتی اطراف کمپ تیمملی آرژانتین کنار زده شود و جان مسی و دوستانش به خطر بیافتد، اشتباه میکنید. لایههای دیگری هم هستند که بسیار سختگیرانهتر رفتار میکنند.
نزدیک به یک کیلومتر قبل از کمپ، دوباره راه را بستهاند. جمعیت زیادی که بعضیشان پرچم و لباس آرژانتین دارند، پشت نردههای آهنی متوقف شدهاند. خیلی از ملیتها را اینجا میشود دید. اما به شکلی باورنکردنی اینجا هم حضور ایرانیها پررنگ است. چند نفرشان از ایران آمدهاند. چهارپنج نفر هم دانشجوی دندانپزشکی هستند و دانشگاهشان به کمپ آرژانتین نزدیک است. ناراحتند که نمیتوانند مسی را ببینند، تنها تمرین عمومی تیم پرتغال را هم بهخاطر امتحانات از دست دادهاند اما قرار میگذارند فردا بروند سر تمرین تیم آلمان.
از اینجا به بعد فقط رسانهها میتوانند جلو بروند. اما نه آنقدر که چشمشان به جمال مسی روشن شود. لایه سوم حفاظتی دقیقا جلوی در کمپ آرژانتین است. جایی که دیوارهایش را با عکسهای بزرگ ستارههای تیمملی آرژانتین تزئین کردهاند. هتل تیم آرژانتین به یک رودخانه زیبا مشرف است. آن طرف رودخانه، درست روبهروی کمپ آرژانتین گروهی از طرفداران این تیم اطراق کردهاند. بعضیشان روی چمن ولو شدهاند، چند نفرشان خوشحالند و بزن و بکوب راه انداختهاند، بقیه هم دارند فوتبال بازی میکنند. لابد همه این کارها و انتظار کشیدنها به این امید است که دلبر لحظهای پنجره را باز کند یا به بالکن بیاید و آنها را از هوش ببرد.
چهلپنجاه خبرنگار و تعدادی تماشاگر هم که معلوم نیست چطور به اینجا رسیدهاند، پشت در اصلی کمپ، با همدیگر مصاحبه میکنند. همان حکایت معروف سلمانیها به وقت بیکاری.
انتظار بیهوده است. پلیس حتی یک نفر را هم راه نمیدهد با این توجیه که ظرفیت پر شده است. از پشت فنسها و دیوارهای کمپ صدای بازیکنهای آرژانتین و تماشاگرانی که برایشان جیغ و داد می کنند و هورا می کشند، شنیده می شود. گاهی توپهایی هم که بالا می زنند، دیده میشود. سهم عاشقان مسی از تمرین پابلیک آرژانتین همین اندازه است.
تمرین که تمام میشود، مسی و دوستانش از زمین چمن تا خوابگاهشان را پیاده میروند. مسیری تقریبا چهارصدپانصد متری. در طول مسیر، دوربین به دستها از لابلای فنسها و از بالای دیوار، با دوربینهایشان مسی را جستوجو میکنند. نتیجه ناامید کننده است. فقط چند فریم تصویر ناواضح از فاصلهای دور.
دقایقی بعد، لشکر پیروز از کمپ خارج میشوند. آنها کسانی هستند که توانستهاند از نزدیکترین فاصله مسی و دوستانش را ببینند. حالا آنها به مانند قهرمانها مورد توجه و شاید هم حسادت هستند. دیگران دورشان جمع میشوند و با امضایی که آنها از مسی به یادگاری گرفتهاند، عکس یادگاری میگیرند. حتی دوربینهای تلویزیونی روی شان زوم میکنند و میکروفن جلوی دهانشان میگیرند تا از روز تاریخیشان بگویند. بین این فاتحان، چند بچه مدرسهای بیش از دیگران به چشم میآیند. از شانس خوبشان آنها عضو مدرسه فوتبالی هستند که آرژانتین کمپ تمرینیاش را اجاره کرده است.