رابعه تیموری-روزنامهنگار
درحالیکه جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا با سگ نژاد ژرمن شپرد خود راهی کاخ سفید میشود، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق یک سگ را نماد قهرمانی آمریکا معرفی میکند و سگ پرتغالی باراک اوباما یکی از محبوبترین موجودات این کاخ به شمار میآید، تعجبی ندارد که در کشورهای غربی، سگ همخانه بسیاری از شهروندان شده است.
در این کشورها که بسیار پیش آمده فرهنگ قربانی سیاست شود، اگر فعالان سیاسی برای جلب توجه هواداران نامزدهای مورد علاقه خود و نوجوانان رأی اولی، توله سگهای خود را به محل رأیگیری ببرند، موضوع عجیب و غریبی نیست.
متولیان سلامت و فرهنگ این کشورها هم با این نگاه ابزاری سیاستبازان به همه اشیا و موجودات عالم ازجمله حیوانات، حق دارند در مورد خطرات همخانه شدن این حیوان با انسانها هیاهو نکنند و با سکوتی آگاهانه به تماشای پیامدهای نامبارک همنشینی سگها با نوجوانان و جوانان بنشینند.
آنها خوب میدانند نسل امروزشان بهدلیل سرباز زدن و گریزان بودن از تشکیل خانواده و داشتن سر و همسر به تنهایی دچار شده و همنشینی، همسفرگی و گشتوگذار با سگهای تزیینی جذاب را برای پرکردن این خلأهای عاطفی برگزیده است... آنها خوب میدانند روابط عاطفی در کشور آنها مدتهاست رنگ باخته،پیوندهای خویشاوندی و علقههای همسایگی و همشهری و هم محلی بودن سالها پیش از هم گسیخته و پناه بردن به حیوانات از همین کمبودها ناشی میشود. اما از آنجا که به حکم همه قوانین نوشته و نانوشته این کشورها، باید در علم، فرهنگ، ادبیات، سلامت و... به احکام سیاستبازان سر بسپرند و بی چون و چرا تابع باید و نبایدهای سیاسی آنها باشند، همسفرگی و همبازی بودن جوانان با سگها و پذیرش این موجودات بهعنوان جزئی جدا نشدنی از خانوادههای غربی هم به سادگی پذیرفته شده و در فرهنگ این کشورها نهادینه میشود.
اما موضوع در کشور و فرهنگ ما تفاوت دارد. فرهنگ کشور ما بر اصول و احکام دینی استوار است که هیجانات و احساسات را به تبعیت از عقل دعوت میکند و دین را چراغ راه عقل میداند. در این فرهنگ باید از رفتارهای هیجانی و غیرعقلایی که با احکام دین نیز تطابق و همنوایی ندارند و سرانجام شان به خسران و پشیمانی می انجامد، دوری کنیم.بنابراین در مورد شیوه همزیستی با حیوانات ازجمله سگها هم همین رویه حاکم است و باید عقل و دین تأیید کنند که همنشینی و دلبستگی اغراقآمیز و غلوشده انسانها به سگ ها ضرر و زیانی ندارد تا بتوانیم زندگی در کنار این موجودات را به شیوه و مدلی که به تقلید از غرب در میان بعضی از خانواده ها و جوانان امروزی رایج شده در جامعه بپذیریم. لازم است جوانب مثبت و منفی این موضوع را با محک ها و معیارهای عقلی و دینی سبک و سنگین کنیم تا به اوضاع بغرنج و بن بستهای دنیای غرب گرفتار نشویم.
حالا اگر بخواهیم به رأی عقل سلیم رجوع کنیم ناگزیر به یافتههای علم پزشکی میرسیم که براساس آنها بیماریهای مختلفی مانند سالمونلوز، عفونتهای پوستی و کبدی، بیماریهای انگلی، هاری و... از طریق سگ به انسان منتقل میشود و با نگهداری سگ در خانه همه افراد خانواده بهویژه کودکان و سالمندان در معرض انواع عفونتها و آلرژیها قرار میگیرند.
اگر هم از تعالیم دین اسلام کسب تکلیف کنیم به احکام متعددی میرسیم که همنشینی و همسفرگی با سگ را مذموم و ناپسند دانستهاند و حکم به نجس بودن این حیوان دادهاند. در این احکام با آنکه به مهربانی با سگها، رعایت حقوق آنها و پرهیز از آزار و اذیت این حیوان سفارش شده، مسلمانان از رفتارهایی مانند بوسیدن و در آغوش گرفتن سگها، غذا خوردن با آنها و خواباندنشان در کنار انسانها نهی شدهاند. حالا اگر این احکام دینی و عقلی را کنار هم قرار دهیم به فرهنگ اصیل ایرانی- اسلامی خود میرسیم که فرسنگها با فرهنگ سیاست زده غربی تفاوت دارد. در این فرهنگ سفره روی زمین پهن میشود تا اعضای خانواده صمیمانه در کنار هم بنشینند و در فرصت اندک غذا خوردن خستگیها، نامهربانیها و مشکلات زندگی را از تن و جانشان بتکانند.
در این فرهنگ مکانی که در آن نماز گزارده میشود، باید پاک و به دور از آلودگی و نجاست باشد. در این فرهنگ خانه و کانون خانواده مقدس است و باید از هر نوع آلایندگی محفوظ بماند. در این فرهنگ مبتنی بر عقل و دین، سگها همتراز انسان شمرده نمیشوند تا آنها را بهعنوان اعضای خانواده خود بپنداریم و تصور کنیم این موجودات زبانبسته که فقط به حکم غریزه رفتار میکنند، میتوانند نقش و جایگاه بیبدیل فرزند یا سایر اعضای خانواده را بر عهده بگیرند. در این فرهنگ اسلامی همه اجزای خلقت در محل و مکان شایسته خود قرار میگیرند تا عوارضی که بر اثر زیر پا گذاشتن آموزههای عقلی و دینی گریبانگیر غرب شده از جوامع اسلامی دور بماند.
نگاه ابزاری به همخانگی با سگها
در همینه زمینه :