آنهایی که اهل شعر هستند، اگر قرار باشد بگویند با شنیدن نام زمستان به یاد کدام شاعر میافتند، احتمالا اول از همه نام مهدی اخوان ثالث را میبرند. اخوان را میتوان شاعر زمستان نامید، نه صرفا به این خاطر که شعر زمستان با آن سطرهای درخشان را سروده. یادتان که هست؟ «سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت، سرها در گریبان است...» و الخ. این شعر قطعا در انتخاب اخوان بهعنوان شاعر زمستان بیتأثیر نبوده اما این همه ماجرا نیست. در ذهن من اخوانثالث برای این شاعری زمستانی است که در شعرهای او غالبا میتوان سوز سرما و حس برف و درختان بیثمر و شاخههای یخزده را دید و حس کرد. این فضا که خارجیها به آن «کانسپت» میگویند در بسیاری از شعرهای اخوانثالث وجود دارد.
حالا چه شد که در این گرما، رفتهام به سراغ شاعر زمستان؟ داشتم به این فکر میکردم که اگر لقب شاعر زمستان را به اخوانثالث بدهیم، کدام شاعر معاصر را میتوان به نام «شاعر تابستان» متصف کرد؟ همین الان شما هم با من، اسامی مختلف شاعرانی را که حال و هوای تابستان در شعرهایشان هست، مرور کنید. نظر شما چیست؟ نیما؟ فروغ؟ شاملو؟ برای من که بیش از همه «سهراب سپهری» شاعر تابستان است. اصلا همانطور که «زمستان است...» آینه تمامنمایی از شعر اخوانثالث را پیش روی ما میگذارد، خیلیها سهراب سپهری را با این سطرها میشناسند:
ظهر تابستان است
سایهها میدانند که چه تابستانی است
سایههایی بیلک
گوشهای روشن و پاک
کودکان احساس! جای بازی اینجاست
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست
آری
تا شقایق هست، زندگی باید کرد
میبینید که با چه تصویر گیرایی از تابستان شروع کرده؟ «سایهها میدانند که چه تابستانی است...» انگار شاعر دست خواننده شعرش را گرفته و برده در دشتهای گرم و تفتیده اطراف کاشان و زیر تکدرختی که اندکسایهای را برای مسافری گذری و تشنه گسترده است. این سایه است که تابستان را به درستی درک میکند. البته این همه کلمات استفاده سپهری از تابستان نیست و از این سطرها در شعرش زیاد میتوان پیدا کرد: «بار دانش را از دوش پرستو به زمین بگذاریم / نام را باز ستانیم از ابر / از چنار از پشه از تابستان»
دستهبندی شاعران به تابستانی و زمستانی بدون شک یک طبقهبندی علمی و ادبی نیست اما بهانه خوبی است تا در بعضی ایام سال، به سراغ برخی شاعران برویم که تناسب بهتری با حال و هوای امروزمان دارند. پیشنهاد میکنم امروز که از کار فارغ شدید، زیر باد کولر و در کنار یک بشقاب هندوانه شیرین و آبدار، خودتان را به چند شعر از سهراب سپهری مهمان کنید!
گرمای سپهر
در همینه زمینه :