• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
شنبه 2 دی 1396
کد مطلب : 1939
+
-

موسیقی کلمات

تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی

امروز  نه آغاز و نه انجام جهان است

ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است

گر مرد رهی؛ غم مخور از دوری و دیری

دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی

بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

آبی که بر آسود، زمینش بخورد زود

دریا شود آن رود که پیوسته روان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه

این دیده از آن روست که خونابه فشان است

دردا و دریغا که در این بازی خونین

بازیچه ایام دل آدمیان است...

 

هوشنگ ابتهاج

این خبر را به اشتراک بگذارید