برنامهت چیه؟
محدث تکفلاح-دبیر دوچرخه
«دوران دبستان چه کیفی میداد. از صبح تا ظهر که با همکلاسیها و معلم بازی میکردیم و وقت میگذراندیم. بعد از مدرسه و ناهار هم شاید خواب، شاید تلویزیون، شاید هم بازی کامپیوتری سرگرممان میکرد تا برسیم به بحث شیرین شام. شام خوردن برای خیلیهایمان حسن ختام برنامههای رسمی روز بود. بعد از شام، جمعکردن وسایل فردا و... خواب!
اغلب اوقات هم که بازی و فعالیتهای طی روز، آنقدر خستهمان میکرد که صبح بعد از بیداری، نمیفهمیدیم که دیشب از کدام سمت غش کردهایم.
این روزها چه؟
این روزها که فشار شیمی و فیزیک و فلسفه و منطق و زیست و زمین برای هر کدام از پلههای ترقی که آرزوهایی از جنس فردا برایمان زده است، ساخته، جرأت نداریم حرف از تفریح و استراحت بزنیم.
مخصوصاً این تابستان که مثلاً زمانی است برای خودمان و تفریحاتمان! پر کردهاندش از کلاسهای درسی عجیب و غریب که در خود سال تحصیلی هم به زور میخواندیمشان، چه رسد به وقت اضافه!
بعد هم اگر غر بزنیم و ناراحتی که «چرا تابستان درس؟» با یک جمله دهانمان را میبندند و برای تمام برنامههای پیشرو توجیه میآورند:
«بعد از کنکور دعایم میکنی!»
هی از روزگار که برای بستن تایملاین زندگی خودمان هم اراده و اختیارعمل نداریم. مثلاً دلم میخواست کلی برای خودم زمان بگذرانم. کلی از تفریحاتی که طی سال فرصتش را نداشتم، انداخته بودم در تابستان و ایام بهاصطلاح «خارج از سال تحصیلی!»
اینها خلاصهای از درددل یکسری از دانشآموزانی است که اغلب هم دوران متوسطهی دورهی دوم را میگذرانند و برای به ثمرنشستن تلاشهایشان در برابر تمام حملات، سکوت و «چشم» را انتخاب میکنند!
بهنظر شما در روزهای تابستان درس خواندن برایتان مطلوب است؟
آیا برای برنامههای خودتان هم در کنار کلاسهای تابستانی برنامهای دارید؟
اصلاً آیا برای خودتان برنامهای میریزید؟ یا از آن دستهای هستید که برایشان برنامه میریزند و ایشان تنها مجری برنامهاند؟
هفتهنامهی دوچرخه درنظر دارد نشستی هماندیشانه با این موضوع برگزار کند. پس اگر خودتان را صـاحبنظر میدانید و در این میدان حرفی برای گفتن دارید، آدرس و مشخصاتتان را به یکی از راههای ارتباطی دوچرخه بفرستید و اعلام آمادگی خود را برای حضور در این جلسه بهدست ما برسانید.