رهبر معظم انقلاب: حفظ یاد شهید و شهیدپرور جهاد است
شناسنامه ایران
دستاندرکاران برگزاری کنگره ملی بزرگداشت دو هزار و چهل و چهار شهید سبزوار و همچنین دست اندرکاران کنگره ملی دو هزار و چهارصد و نود و هشت شهید نیشابور و جمعی از خانوادههای شهدای این دو شهر، روز سهشنبه 9 خرداد ماه 1402 با مقام معظم رهبری دیدار کردند که در این دیدار، حضرت آیتالله خامنهای بیانات مهم و راهگشایی در خصوص برگزاری کنگرههای ملی شهدا در شهرهای مختلف به ویژه دو شهر سبزوار و نیشابور بیان فرمودند که این بیانات ارزشمند صبح پنجشنبه در محل برگزاری همایش در سبزوار منتشر شد. اهم بیانات ایشان به شرح زیر است.
کاری که شما میکنید جهاد است
رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای بیانات خود، کار دستاندرکاران کنگره ملی بزرگداشت دو هزار و چهل و چهار شهید سبزوار و همچنین دست اندرکاران کنگره ملی دو هزار و چهارصد و نود و هشت شهید نیشابور را یک جهاد بزرگ دانستند و فرمودند:«مطلب اول، تشکر از دستاندرکاران این همایشهای باارزش است؛ این خیلی مطلب مهمی است. عقیده من این است که این کاری که شما میکنید، یعنی همین تشکیل این همایشها، خودش یک جهاد بزرگ است. قدر این کار را بدانید. این همان جهادی است که نگذاشت خونهای مقدس ریختهشده در کربلا پایمال بشود. این همان جهادی است که خدمات هزارساله بزرگان اسلام را، بزرگان دین را، بزرگان تشیع را، تا امروز زنده نگهداشته. اگر افرادی امثال شما همت نمیکردند، تلاش نمیکردند، بودند کسانی که انگیزه داشتند اینها را محو کنند از تاریخ، در همه دورانها؛ هم در گذشته بودند، هم امروز هستند کسانی که انگیزه دارند برای اینکه نگذارند این نشانههای عظمت معنوی در ملتها زنده بماند، [انگیزه دارند] آنها را کمرنگ کنند و از بین ببرند. بارها شنیدهاید که سعی کردند کربلا را نابود کنند، کربلایی نماند، زمینی نماند، قتلگاهی نماند، یاد شهدایی باقی نماند. این افراد امروز هم هستند؛ امروز هم کسانی منفعتشان و مصلحتشان این است که یادی از مجاهدتها باقی نماند، یادی از این همه تلاشها باقی نماند، یادی از خونهای پاکِ ریختهشده باقی نماند. قدرتهای استکباری امروز موافق نیستند که نام شهیدان ما، یاد شهیدان ما، بر فراز پرچمهای بلند افتخار این کشور دیده بشود.»
خاصیت شهادت، جذب دلهاست
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه تأکید کردند:«شما دارید ضد این حرکت شیطنتآمیز خباثتآلود تلاش میکنید؛ این شد جهاد. کسانی که در راه حق تلاش میکنند، اولین دشمنشان کسانی هستند که در رأس باطل قرار گرفتهاند؛ نمیخواهند بگذارند اینها موفق بشوند، نمیخواهند بگذارند از اینها یادی و نامی بماند. خاصیت شهادت، جذب دلهاست. جوان خارج از مذهب را شهادتِ رفیقش در سبزوار وادار میکند برود خدمت مرحوم آقای علوی و مسلمان بشود، شیعه بشود، بعد برود در جبهه به شهادت برسد؛ این هنر شهادت است. شهادت یک جوان، شهادت یک رفیق، شهادت یک همراه، فضا را با نور شهادت منور میکند، دلها را جذب میکند؛ خب این برخلاف مصلحت مستکبرین است، برخلاف مصلحت اهل باطل است؛ لذا با آن مبارزه میکنند. یک عده هم در داخل از این کارها میکنند. شما دارید جهاد میکنید، [لذا] در مقابل آنها ایستادهاید.»
نگذارید این جهاد، نیمهکاره بماند
ایشان یادآوری کردند:« حفظ یاد شهید جهاد است؛ حفظ یاد شهیدپرور جهاد است. شهیدپرور کیست؟ پدر، مادر، معلم، همسر، رفیق خوب؛ اینها شهیدپرورند و یاد اینها را گرامیداشتن، جهاد است. یاد آن کسانی که از این جهاد در طول دفاع مقدس یا بعد از آن تا امروز پشتیبانی کردند، جهاد است؛ یاد آن بانویی که در دِه «صد خَرْو» یا هر جای دیگر در خانهاش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است؛ یاد او را زنده نگهداشتن خودش یک جهاد است. اینها را بایستی نگهداشت. این یادها را باید حفظ کرد؛ به چه وسیله باید حفظ کرد؟ خب، دوستان گفتند کتاب، نوشته، دیوارنویسی و مانند اینها؛ همه اینها خوب است منتها سعی کنید تحقق پیدا کند، سعی کنید هنر را در خدمت این کار قرار بدهید. این حوادث میتواند موضوعاتی باشد برای نقاشی، برای رماننویسی، برای شعر، برای ایجاد فیلمهای جذاب که در سینما از این استفاده بشود، در نمایشهای مردمی استفاده بشود، در هنرهای گوناگون استفاده بشود؛ اینها چیزهایی است که باید انجام بگیرد؛ اینها کارهای مهمی است. شما حالا این همایش را در این دو شهر بزرگ و مهم تشکیل دادید؛ دنبالههایش را هم ادامه بدهید؛ یعنی نگذارید این جهاد، نیمهکاره بماند؛ کار بزرگی است. خب این مطلب اول ما که خود شما باید قدر این کارتان را درست بشناسید و هر چه ممکن است با قوت، با سلیقه، با همت، با پشتکار، با وحدت کلمه اینها را انشاءالله انجام بدهید.»
شناسنامههای شهر خودمان را به جوانهایمان بشناسانیم
مقام معظم رهبری در ادامه بیانات خود به منقبت نیشابور و سبزوار اشاره کردند و فرمودند:«مطلب دومی که من یادداشت کردهام تا عرض بکنم، منقبت نیشابور و سبزوار است؛ یکی از وظایف بزرگ ما این است که شناسنامههای شهر خودمان را به جوانهایمان بشناسانیم؛ این کار آنچنان که باید انجام نمیگیرد؛ قبل از انقلاب که این کارها تقریباً صفر و نزدیک به صفر بود. بنده مکرر به سبزوار و نیشابور آمدهام، ماندهام، سخنرانیها کردهام، با مردم مأنوس بودهام؛ آن وقتها این حرفها نبود و اهمیتی به گذشته باعظمت و پرشکوه این شهرها داده نمیشد. نیشابور و سبزوار دو گنجینهاند؛ گنجینه تاریخ اسلام و تمدن اسلامی ما و تمدن ایرانیِ ما. دو گنجینهاند که باید حفظ بشوند، بایستی معرفی بشوند. حالا در گزارشهای آقایان بود که دانشنامه این شهرها تهیه بشود؛ بله، [باید] تهیه بشود، شناخته بشود. جوان نیشابوری، جوان سبزواری [باید] بداند که وارث چه حقایقی، چه زیباییهایی، چه شکوه و عظمتی از لحاظ معنوی، از لحاظ علمی، از لحاظ تاریخی است؛ این را جوانهای ما باید بدانند تا احساس هویت کنند، احساس شخصیت کنند. اینجور نیست که ما به چشم دو آبادی قدیمی یا دو شهر قدیمی و تاریخی به اینها نگاه کنیم؛ نه، اینها ــ هم نیشابور، هم سبزوار ــ دو راوی صادق و عینی تمدن اسلامی ما هستند؛ راوی تمدنند، راوی فرهنگند. آن هم نه راوی زبانی؛ راوی عینی، راوی محسوس و مشهود. از فضلبنشاذان نیشابوری تا هزار سال بعد از آن، [یعنی زمان] حاج ملاهادی سبزواری، ببینید این فاصله هزارساله پر از ستارههای درخشان است. این فاصله را که نگاه میکنیم پر از خاطره است؛ خاطرههای تمدنی، خاطرههای عظمت. بین فضلبنشاذان و حاج ملاهادی و بین عطار نیشابوری و حمید سبزواری، ببینید این توازن و تعادل چقدر زیباست. حدود هفتصد سال فاصله است بین این دو مرد؛ هر دو برای اسلام کار کردند، برای معرفت کار کردند، برای آینده ملت کار کردند، برای رشد دادن به مفاهیم ذهنی ملت ایران کار کردند، تلاش کردند.
دیگران تاریخ ندارند، برای خودشان تاریخ میسازند
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند:« حالا من دو نفر یا چهار نفر را اسم میآورم، [اما] صدها، بلکه هزارها نفر از این قبیل در تاریخ این دو شهر وجود دارند؛ اینها [باید] شناخته بشوند، اینها [باید] معرفی بشوند. دیگران تاریخ ندارند، برای خودشان تاریخ میسازند؛ تاریخهای خلاف واقع. شما ملاحظه کنید، حتی در تلویزیون ما هم نشان میدهد که فلان کشوری که هیچ تاریخ باشکوه و باارزشی ندارد، داستانهای دنبالهدار، ۱۰۰ قسمت، ۱۵۰ قسمت درست میکنند؛ تاریخ میسازند برای خودشان، حکمت میسازند برای خودشان، حکومت میسازند برای خودشان؛ ما داریم، [ولی] یادمان نیست. شرح کتاب لمعه دمشقیه، کتاب درسی امروز طلبههای ماست. اصلاً خود کتاب لمعه به درخواست سبزواریها نوشته شده. سبزواریها در زمان سربداران نامه نوشتند به شهید اول در شام، گفتند: آقا ما حکومت تشکیل دادهایم، شما بیایید اینجا بمانید. شهید گفت: من نمیتوانم بیایم اما این کتاب را برایتان میفرستم. لمعه را در واقع خراسانیها به وجود آوردند. امروز شرح این کتاب بعد از پانصد، ششصد سال جزو کتابهای درسی ماست؛ اینها چیزهای کمی است؟ اینها چیزهای کوچکی است؟ اینها شناسنامه این شهرهای شماست. این شناسنامهها را جوانهای ما باید بدانند. این هم عرض ما در مورد شهرهای شما. البته من در زمینه این دو شهر [صحبت کردم ولی] بقیه شهرهای ایران، سرتاسر کشور، کم و بیش همینجورهاست؛ البته اغلب شهرها، نه همه؛ همین سوابق، همین افتخارات، همین تاریخ باارزش را خیلی از شهرهای کشور ما دارند. حالا چون خود من خراسانی هستم، با این دو شهر هم آشنا هستم، روی اینها تکیه میکنم والا همه جا همینجور است و این معنا وجود دارد. اینها را زنده کنید، این شناسنامه شهر شماست.
ایشان در ادامه بیانات خود به منقبت شهیدان اشاره کردند و فرمودند:« مطلب بعدی راجع به منقبت شهیدان ماست، که اینجا دیگر زبان واقعاً قاصر است. حقیقتاً [اگر] انسان بخواهد درباره شهیدان حرف بزند، زبانش قاصر است از اینکه بخواهد درباره عظمت شهیدان و ارزش شهیدان چیزی بگوید؛ حرفشان، سلوکشان، رفتارشان، وصیتنامههایشان درس است. وصیتنامههایشان واقعاً درس است. امام توصیه کردند در سخنرانی عمومی که بروید وصیتنامه شهدا را بخوانید. واقعاً خواندن دارد. اینجا یک جوان پرشور مؤمن ازجانگذشته سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیتنامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیتنامهاش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرر خواندهام؛ او یک جوان است. شهید نورعلی شوشتری، یک مرد جاافتاده میانسن، که عمری را به جهاد و مجاهدت در راه خدا و فداکاری گذرانده، او هم وصیتنامه دارد؛ پر از حکمت. چند سطر از این وصیتنامه را انسان نگاه کند، [میبیند] واقعاً حکمت کامل است. خب بنده شهید شوشتری را از نزدیک میشناختم؛ انسان در مراودات عادی حدس نمیزند که اینقدر عمق در شخصیت این آدم وجود دارد، اما وجود دارد. این وصیتنامهها درس است؛ اینها میشوند الگو. توصیف شهیدان برای امثال بنده واقعاً ممکن نیست، [یعنی] خیلی برتر و بالاتر و لطیفتر و نورانیتر از آن هستند که ما بتوانیم اینها را درست توصیف کنیم و بیان کنیم، اما بایستی اینها را الگو قرار بدهیم. همه اینها الگویند؛ شهیدان الگویند. حالا شهید شوشتری یک جور، شهید برونسی یک جور، شهید باغانی یک جور، شهید حمیدرضا الداغی ــ که شهادتش افکار عمومی کشور را تکان داد ــ یک جور؛ اینها همه الگویند. هر کدام به یک نحوی، هر کدام از یک سویی، از یک جهتی میتوانند الگوی ما قرار بگیرند. حالا البته بنده اسم سه چهار شهید را آوردم؛ سبزوار و نیشابور بر روی هم حدود ۴۵۰۰ شهید دارند که هر کدام از اینها میتوانند به عنوان یک برونسی، به عنوان یک باغانی محاسبه بشوند؛ هر کدام از اینها یک داستان جداگانهای، یک مسئله جداگانهای دارند.
تقویت خاطرهنویسی شهیدان
حضرت آیتالله خامنهای در پایان بیانات خود به مسئله خاطرهنویسی شهیدان اشاره کردند و فرمودند:«خب بحمدالله ماجرای خاطرهنویسی شهیدان، یک ماجرای راهافتادهای در کشور است که باید تقویت بشود؛ باید بیشتر و بهتر با هنرمندی کامل نوشته بشود، این کتابها را جوانها بخوانند، همه بخوانند انشاءالله و استفاده کنند.