ثروتسازی در غیرمنتظرهترین موقعیتهای ممکن
رابعه تیموری-روزنامهنگار
عدهای از زنان کارآفرین کشور، هم خودشان خاص هستند و هم کاری که برای خودشان و دیگران ایجاد کردهاند، مشاغلی که جذاب و منحصر به فردند. این گروه از زنان به خوبی توانستهاند تواناییهای زنان در عرصههای مختلف را به رخ بکشانند و نشان دهند محدودیتها و مشکلات به ناگزیر در مقابل عزم و اراده بانوان کارآفرین کشور سر تعظیم فرود میآورند. در این گزارش، با تعدادی از این بانوان کارآفرین آشنا میشوید که تنگناها و محدودیتهای پیش رویشان را به ستوه آوردهاند و نهتنها برای خود، بلکه برای بسیاری از افراد جویای کار، شغل و حرفهای خاص بهوجود آوردهاند.
یک خانم و پرورش کروکودیل؟
مهری رمضانی
وقتی یکی از کروکودیلها سوءتغذیه میگیرد و حالش خوب نیست، او را با خود به خانه میبرد، در همان خانهای که 3فرزندش زندگی میکنند، از کروکودیل مراقبت میکند و روزی 8بار به او شربت زعفران میدهد تا حالش خوب شود. بعد حیوان را به مزرعه پرورش کروکودیل برمیگرداند. در مزرعه هم فقط مدیریت و ریاست نمیکند و سختترین بخش نگهداری کروکودیلها که غذا دادن و تمیز کردن قفس آنهاست بر عهده مهری رمضانی و همسرش است. تنها بانوی پرورشدهنده کروکودیل خاورمیانه، خوب میداند که اگر فقط یک لحظه قلبش تندتر از معمول بتپد و این حیوانات پوزه باریک احساس کنند ترس به سراغ بانوی پرورشدهنده آنها آمده، بدون لحظهای تردید چشم خود را روی همه زحمات چندین سالهاش میبندند و در کسری از ثانیه استخوانهایش را زیر آروارههای محکم و دندانهای تیز خود خرد میکنند. او 12سال پیش هم که تصمیم گرفت به جمع 10پرورشدهنده کروکودیل دنیا بپیوندد، از خطرات نگهداری این حیوان کمحافظه خطرناک بیخبر نبود، ولی با شنیدن صحبتهای مسئولی که از مجوز دادن به او طفره میرفت، عزمش را جزم کرد که همه این خطرات را بپذیرد و شمار 8 زن پرورشدهنده کروکودیل دنیا را به 9تن برساند. آن آقای مسئول با شنیدن درخواست خانم جانورشناس گفته بود: «یک خانم و پرورش کروکودیل؟! آقایان در این کار ماندهاند چه برسد به شما که خانمی! امکان ندارد بتوانی این کار را راه بیندازی!» و رمضانی که عادت داشت همیشه به سراغ کارهای بعید و ناممکن برود با این حرفهای او انگیزه گرفت که به او و دیگران ثابت کند توانایی خانمها را خیلی دستکم گرفتهاند! بانوی جانورشناس مشهدی 2سال پیش و بعد از 10سال دوندگی و پشت سر گذاشتن مشکلات، مزرعه پرورش کروکودیل خود را در ملکآباد مشهد راهاندازی و برای بیش از 50نفر کارآفرینی کرده است.
سوسکها دوستداشتنیاند!
مینا رضایی
خانواده رضایی فکرش را هم نمیکردند دختر حساس خانواده که عاشق فعالیتهای ظریف هنری است، روزی به پرورش سوسک علاقهمند شود، این حشره را تکثیر کند، از بزرگ شدن نوزادان آنها لذت ببرد، سوسکها را دوست داشته باشد و از اینکه این حشرات ساعتها توی دستش پیچ و تاب بخورند نهتنها ناراحت نشود بلکه لذت هم ببرد. اما این اتفاق افتاد و مینا رضایی اکنون تنها زن پرورشدهنده سوسکهای مولد میل ورم در کشور است. او برخلاف اغلب خانمها که از دیدن و لمس این حشره احساس بدی پیدا میکنند، سوسکها را موجوداتی تمیز، مفید و دوستداشتنی میداند! ماجرای وارد شدن خانم هنرمند به عرصه کارآفرینی و پرورش سوسک به حدود 5سال پیش برمیگردد که او و همسرش بهدنبال پیدا کردن شغل و حرفهای مناسب در مورد مشاغل مختلف مطالعه میکردند. از آنجا که رضایی عادت داشت همیشه راههایی را امتحان کند که دیگران کمتر به سراغش میروند، به تحقیق در مورد پرورش حشرات مختلف پرداخت و با درنظر گرفتن سرمایه و امکاناتش، تصمیم گرفت به پرورش عقرب بپردازد. اما درحالیکه هنوز مقدمات کار را فراهم میکرد متوجه شد پرورش طعمه و غذای این حشره کمهزینهتر و سودآورتر است و تکثیر سوسک را بهعنوان حرفه و هدف خود انتخاب کرد. بانوی کارآفرین جوان که با تعدادی از اعضای خانوادهاش به این کار مشغول شده، درحالیکه لولیدن سوسکها در داخل محفظههای پلاستیکی کارگاه را با لذت تماشا میکند، توضیح میدهد:«سوسکهای مولد میل ورم با سوسکهای فاضلاب تفاوت دارند. آنها در محیطی بهداشتی رشد میکنند و از سبزیجات و صیفیجات تغذیه میکنند.» تولیدات کارگاه این بانوی کارآفرین که در روستای کرونی شیراز قرار گرفته، غذای کامل و مغذی برای دام و طیور، ماهیان و سایر حشرات به شمار میآید و کود حاصل از آنها هم برای رشد گیاهان مقوی و مفید است.
شیرزن صیاد جزیره هنگام
اعظم زحمتکش
وقتی با قد و قامت ترکهایاش توی قایق به انتظار مینشیند تا ماهیها دور طعمه جمع شوند، تصور نمیکنی آنقدر زور بازو داشته باشد که تور پر از ماهی را یکتنه از آب بالا بکشد. ولی کافی است یک روز او را روی امواج خروشان آبهای اطراف جزیره هنگام همراهی کنی تا ببینی چطور مردانه تور پر از ماهی را به درون قایق میکشد، آن وقت میبینی وقتی قایقش در آبهای مواج سرنگون میشود، چطور با همان کندوره و لیسوی محجوب محلی که به تن دارد، به زیر آب میرود و مانند غواصی زبده قایقش را به روی آب بر میگرداند. میبینی عمری حشر و نشر با دریا و قایق نشینی، چطور از او یک تعمیرکار قابل ساخته که از صدای موتور قایقش به عیب و ایراد آن پی میبرد. اعظم زحمتکش، از وقتی دختربچهای 9ساله بوده، همراه پدر و پدربزرگ صیادش به دریا میرفت تا در کارهای سبکی مانند جمعآوری ماهیها کمک حالشان باشد، ولی حالا خودش صیادی ماهر است و کمتر پیش میآید برای ماهیگیری به دریا بزند و دست خالی برگردد. بانوی صیاد جزیره هنگام، به نانآوری برای خودش و خانوادهاش قناعت نکرده و با راهاندازی شرکت تعاونی زنان ساحلنشین بیش از 001بانوی جزیره را دور هم جمع کرده تا هنر و توانایی خود در ماهیگیری و تولید صنایعدستی دریایی را به ابزاری برای کارآفرینی و کسب ثروت تبدیل کنند. زحمتکش برای دختران و بانوان جوان جزیره که قصد دارند ماهیگیر شوند، مربی کارآزموده و دلسوزی است که بیمنت و بیچشمداشت تجربیاتش را در اختیار آنها میگذارد و فوت و فن صیادی را به آنها میآموزد.
به شیوه گلهای آفتابگردان
اعظم زحمتکش
زنبورداریاش یک کلونی بزرگ است و نمیتواند تا وقتی زنبورها به عسل برسند، کندو را یک جا بگذارد، باید مدام جای کندوها را عوض کند و با زنبورهایش ییلاق قشلاق کند. اوج کار زنبورداری از اسفندماه شروع میشود و تا مهر سال بعد ادامه دارد. او باید در گرمای تابستان و سرمای چله زمستان مدام بالای سر زنبورها باشد. به زنبورها موم بدهد، شانهها را جابهجا کند، حواسش به بچهگیری از زنبورها باشد و مثل زنبورها که شهد و گلها را بو میکشند، مشامش تیز باشد تا بفهمد کدام منطقه چه گلی دارد و آن گلها کی باز میشوند تا کندوهایش را سروقت به آنجا ببرد. به همین دلیل یک روز در قزوین است، یک روز در فیروزکوه، یک روز در کرج، یک روز در دشت شوید ورامین و یک وقت هم در شیراز. به قول خودش مثل گلهای آفتابگردان است که با سرزدن آفتاب و مهتاب جابهجا میشوند، اما این گرفتاریها و مشغلههای کار زنبورداری سبب نشده مینا رامه از سایر زنان و جوانان جویای کار هم غافل شود و با راهاندازی تعاونی روستایی زنان شرایطی را فراهم کرده که بانوان روستای رامه بتوانند با استفاده از تجربیات و راهنماییهای او برای خود کار و مشغلهای راه بیندازند. تا چند سال پیش زنبورداری یکی از مشاغل مردانه این روستا به شمار میآمد، اما پس از آغاز فعالیت تعاونی بسیاری از زنان جوان رامه به تولید و فروش عسل روی آوردند. راهاندازی این تعاونی تنها خدمت بانوی زنبوردار روستا به اهالی نیست و او با برگزاری کلاسهای آموزش زنبورداری در جهادکشاورزی جوانان جویای کار بسیاری را به جمع زنبورداران کشور افزوده است. او برای عسلهای تولیدی آنها بازاریابی هم میکند و از اعتبار و تجربیات خود برای کسب درآمد زنبورداران جوان مایه میگذارد.مینا رامه همه این کارهای دشوار و وقتگیر را در کنار وظایف مادری و تربیت فرزند معلولش انجام میدهد.
معدن و عبور از خط قرمزها
فاطمه دانشور
نخستین تجربههای فاطمه دانشور در تجارت موفقیتآمیز نبود و اسباببازیهایی که از چین وارد کرده بود به فروش نرفت. دومین شکست در واردات، دانشور را ورشکسته و بدهکار کرد و طلبکاران سمج که امیدی به وصولطلب و بازگشت سرمایه خود نداشتند، او را لحظهای آرام نمیگذاشتند. پدر خانواده دانشور برخلاف آداب و عقاید اطرافیان، به دختر خود مجال داده بود که سفر به خارج از کشور و فعالیت در دنیای تجارت را تجربه کند و حالا گزش تیغ سرزنشها تلخی روزهای بدهکاری را دوچندان میکرد.
در همان اوضاع و احوال، دوستی به فاطمه پیشنهاد کرد در سفر حج او را همراهی کند. در آن شرایط این پیشنهاد برای دانشور جاذبهای نداشت و با بیمیلی پذیرفت، اما همین که به سرزمین وحی پا گذاشت، احساس کرد آرامش گمشده خود را پیدا کرده است. سفر حج فرصتی بود که دانشور تجدید قوا کند و برای برخورد با مشکلات مختلف آماده شود. دانشور در سفر حج داشتن همسری همراه و شایسته را آرزو کرده بود و در همان روزهایی که برای فراهم کردن سرمایه و گرفتن وام به هر دری میزد با «مهرداد اکبریان» آشنا شد. یکی از وجوه اشتراک دانشور و اکبریان تجربه شکست در تجارت و مصمم بودن برای ساختن آینده بود. آنها در کنار یکدیگر قرار گرفتند و با انگیزهای دوچندان تلاش کردند. زمانی که اندکی رمق پیدا کرده بودند و برای پیدا کردن بازار فروش انواع کالاها به مناطق مختلف و سایر کشورها سر میزدند متوجه ظرفیت بازار فروش سنگ آهن شدند. آشنایی با معدنکاری خوشسابقه نقطه عطف فعالیتهای تجاری زوج بازرگان بود و چندی نگذشت که بهعنوان یکی از صادرکنندگان مواد معدنی کشور جایگاه خود را بهدست آوردند. اکنون سالها از آغاز فعالیت تجاری دانشور در صنعت تولید مواد معدنی میگذرد. این بانوی معدن کار که از خط قرمزهای دنیای مشاغل زمخت و مردانه عبور کرده و بهرهبرداری از ۳معدن بزرگ شهرهای شاهرود، رفسنجان و بیجار را برعهده دارد برای 80نفر بهصورت مستقیم و تعداد زیادی بهصورت غیرمستقیم شغل ایجاد کرده است. او در کنار فعالیتهای تجاریاش برای 3فرزندش هم مادری میکند.
رانندههای قانونمند تربیت میکنم
زهرا ترقیخواه
تصور آنکه «زهرا ترقیخواه» با شکل و شمایل خانومانهاش شب تا صبح در جاده و کوه و کمر غربیلک فرمان اتوبوس میچرخاند کمی دشوار است، اما کافی است چند کیلومتری با بانوی دست به فرمان خط تهران- رفسنجان همراه شوی تا اطمینان پیدا کنی او در جادهها از رانندههای بمصدا و سبیلتابداده مردانهتر میتازد و خوب میداند چطور با جاده و کوه و دشت دست و پنجه نرم کند. در میان رانندگان جادههای کشور، اتوبوس اسکانیای زردرنگ مسیر تهران - رفسنجان به «قناری» دستآموز ترقیخواه معروف است. بانوی راننده از کودکی پرشروشور بوده و مثل پسرهای نوجوان عشق رانندگی یواشکی داشته است. او از نخستین روزهای زندگی مشترک مهارتش در رانندگی را به همسرش نشان داده و وقتی شغل سکانداری اتوبوس را انتخاب کرده، همسرش نخستین حامی او بوده است. ترقیخواه میگوید:«همسرم شغل آزاد دارد. وقتی خانوادگی به سفر میرفتیم شبها من رانندگی میکردم تا او استراحت کند. 2سال پیش بود که به فکر افتادم گواهینامه پایه یک بگیرم. همسرم موافق بود و مرا دلگرم میکرد.» بانوی راننده خط تهران- رفسنجان 30شب هر ماه را در جاده میگذراند و فقط در روزهای استراحت و توقف در رفسنجان خانوادهاش را میبیند، اما طبع مادرانهاش سبب میشود در اتوبوس فقط راننده نباشد و به مسافران مانند اعضای خانواده خود کمک کند. اگر در نوبت استراحت خانم راننده نوزادی بیقراری کند او نمیتواند بیتفاوت بماند و همپای مادر نوزاد مادری میکند تا آرامش مسافران به هم نریزد. ترقیخواه مادر 2فرزند دختر است. فاطمه دختر بزرگتر خانواده، پا جای پای مادر گذاشته و مثل او پرشر و شور و عاشق کارهای پرهیجان است، اما او فقط به دخترش رانندگی را آموزش نمیدهد و به بسیاری از دختران و زنان جوانی که عاشق این شغل پرزحمت و جذاب هستند، در یادگیری رانندگی قانونمند کمک کرده و از زمانی که برای گرفتن گواهینامه اقدام میکنند تا وقتی که به رانندهای ماهر تبدیل شوند، با تجربیات خود در کنارشان است.