روی مرز نفرت و محبوبیت
2روی سکه ریکاردو ساپینتو؛ مردی که تکلیفمان با او روشن نیست
به جرأت میتوان گفت ریکاردو ساپینتو یکی از معماهای فوتبال ایران است؛ مردی که مخاطبش نمیداند باید به او عشق بورزد یا از او متنفر باشد. برای هر دو حس هم دلایل زیادی وجود دارد. البته که همه آدمهای روی زمین «خاکستری» هستند و وجوه زشت و زیبای خودشان را دارند، اما داستان ساپینتو واقعا عجیب است.
چرا میتوانیم دوستش داشته باشیم؟
ساپینتو مربی پرجوش و خروشی است. لب خط خیلی انرژی میگذارد. در فوتبال ایران هواداران این قبیل مربیان برونگرا را دوست دارند و چنین رفتارهایی را از روی تعصب میدانند. به علاوه شنیدهها حاکی از آن است که این مربی با وجود عدمدریافت منظم مطالباتش ترجیح داده در استقلال بماند و راه امثال استراماچونی را در فسخ قرارداد و شکایت از باشگاه در پیش نگیرد. از نظر فنی هم او تیم خوبی ساخته است. 2پیروزی خیرهکننده 6 و 7گله برابر هوادار و تراکتور به وضوح نشان داد استقلال چه تیم شاداب و قدرتمندی دارد؛ آنهم با وجود اینکه این تیم از ترکیب انسانی خارقالعادهای سود نمیبرد. استقلال فقط در یک بازی نیمفصل دوم گل نزده که آن هم برابر پرسپولیس بوده است. همه اینها برای ساپینتو سرمایه اجتماعی درست کرده؛ آنقدر که هواداران از همین حالا و حتی پیش از تعیین سرنوشت جام حذفی برای تمدید قرارداد او اصرار دارند.
چرا میتوانیم دوستش نداشته باشیم؟
این یکی هم دلایل زیادی دارد. ساپینتو پرخاشگر است، به این و آن بیاحترامی میکند و یکسره غر میزند. اینکه «داوران نگذاشتند قهرمان شویم» حرف دیروز و امروز نیست؛ ساپینتو از اول فصل یقه داورها را گرفته و رها هم نمیکند. نمیشود همه بردهای یک تیم مال مربی باشد و همه ناکامیهایش مال دیگران. از نظر فنی هم او نیمفصل اول را مفت از دست داد، در دربی تهران کاری از پیش نبرد و مواجههاش با برخی بازیکنان مثل آمانوف یا ابوالفضل جلالی جای سؤال دارد. بعد هم یک مربی در این سطح آنهم روی نیمکت تیم بزرگی مثل استقلال نباید چپ و راست علیه رقبا موضع بگیرد و مثلا بگوید: «قهرمانی پرسپولیس را تبریک نمیگویم، چون عادلانه نبود.» تیم شما حتی دوم هم نشده، بازی رودررو را باخته و 4امتیاز از قهرمان کمتر جمع کرده. فحشدادن و دعوا راه انداختن، باعث فراموشی اینها نمیشود.