• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
چهار شنبه 20 اردیبهشت 1402
کد مطلب : 191465
+
-

یک روغن‌کاری درست و حسابی!

تجربه
یک روغن‌کاری درست و حسابی!

شراره داوودی-روزنامه‌نگار

متولد ۷۹ بود و نزدیک یک سالگی‌اش که چشمم به لوگوی چند رنگش افتاد. آن پنج­شنبه شعله‌ای در ناخودآگاهم روشن شد که حالا ۲۰ سال است همچنان می‌سوزد و راه خودش را به همه‌ی زندگی‌ام پیدا کرده است.  «دوچرخه» مهم‌ترین، بزرگ‌ترین و اثرگذارترین اتفاق همه‌ی دوران نوجوانی‌ام به‌شمار می‌آمد؛ آن‌قدر مهم به شمار می‌آمد که حتی وقتی سنم از ۱۷ سالگی رد شد، می‌گفتند نمی‌خواستم در تیم جوان‌ها باشم و می‌ترسیدم که بزرگ شدن مرا از هم‌رکابی بیندازد!
  در همه‌ی ۲۰ سال گذشته، نوجوان‌های زیادی با دوچرخه همراه شدند، رشد کردند، یاد گرفتند، کتاب خواندند، فیلم دیدند، کاردستی درست کردند و با همین تجربیات، استعدادهای خودشان را پیدا کردند؛ نویسنده، شاعر، خبرنگار، عکاس و نقاش‌هایی از دل نامه‌های نوجوانانه متولد شد؛ بچه‌هایی که همین حالا هرکدام در گوشه‌ای از کشور سرگرم کار هستند و پای صحبت‌هایشان که بنشینی دوچرخه را همان نیروی محرکه و آموزشی معرفی می‌کنند که مسیر زندگی‌شان را تغییر داد.
ما، نسل ما و اصلاً خود من، خوش‌شانس بودیم که با دوچرخه و آدم‌هایش که از صادق‌ترین‌ها بودند، آشنا شدیم. یک زندگی بدون هدف و حتی بی‌برنامه در دوران نوجوانی، تبدیل به چیزی شده بود که شوق نامه نوشتن و فرستادن، شوق چاپ شدن نوشته، شوق داشتن کارت خبرنگار افتخاری، همه‌ی زندگی را تغییر می‌داد و من، شراره داوودی اگر امروز عنوان خبرنگار را روی خودم می‌گذارم، همه‌اش را از دوچرخه دوست‌داشتنی دارم.
حالا خبر آمده، خبر خوبی آمده... گفتند زین و رکابش را روغن‌کاری کردند، گفتند قرار است هم‌رکاب‌های جدیدی بیایند و دوچرخه را دوباره «آغاز» کنند. یک آغاز دلنشین که از شنیدنش و فقط شنیدنش دلم غنج رفت. من به دوچرخه ایمان دارم.  در همه‌ی بالا و پایین‌ها نشان داده که شاید سرعتش کم شود، شاید گاهی زنجیرش در برود، اما همیشه بوده و ادامه داده و دست نوجوان‌ها را گرفته. حالا هم امید دارم، امید به مسیر روشنی که فقط با کمی تلاش و همراهی اتفاق می‌افتد. دوچرخه‌ی عزیزم! از بــرگــشـتـنت خـوشحالم!



 

این خبر را به اشتراک بگذارید