علی ترابی؛ دبیر گروه سیاسی
دستی را تصور کنید که به واسطه سوختگی پوست آن دچار التهاب شده است. با اندک اصطکاک این دست با هر سطحی روان فرد مصدوم بههم میریزد و ناله و فغان او از درد برمیخیزد، اصطکاکی که قطعا برای یک فرد عادی چندان اهمیتی ندارد. وضعیت روانی جامعه ایران چیزی شبیه همین مثال است که با صحبتهای نسنجیده برخی از مسئولان بههم ریخته و آشفته میشود. در اینجا شایسته است در 2 سر فصل موضوع بررسی شود؛ یک، مسئولان و دو، رسانه.
یک، مسئولان: کم گوی و گزیده گوی چون دُر
مسئول جمهوری اسلامی باید بداند آنچه او را بر سر زبان میاندازد و برای او محبوبیت میآفریند عملکرد اوست و نه تعدد مصاحبه و یا سخنرانی در مجالس مختلف. در همین زمینه کافی است نگاه شود به رویکرد سردار دلها حاج قاسم سلیمانی که کمتر صحبت میکرد و بیشتر اهل اجرا بود. امروز نه فقط ایران که کل منطقه تحتتأثیر صحبتهای اوست و باید یکبار کسی میزان مصاحبههای او با برخی از مسئولان را مقایسه کند. در کنار کم کردن صحبت در قیاس با عمل، بجا صحبت کردن هم مهم است. متأسفانه برخلاف آنچه در چارت سازمانی دستگاههای مختلف نوشته میشود، مسئولان در ردههای مختلف، مشاوران رسانهای متبحر و توانمندی ندارند. حضور پسرِ خواهر و دخترِ برادر و داماد و امثالهم در جایگاه پراهمیت مشاور رسانهای، باعث میشود تا یک حرف اشتباه بهعنوان یک سخن صواب از رسانهها سر در بیاورد. متأسفانه گویا کسی نیست که به برخی از مسئولان بگوید این سخن نهتنها مفید نیست که برای تو عین ضرر است.
دو، رسانه: علیکم بالمتون لا بالحواشی
دعوای رسانههای امروز ایران بیش از آنکه دعوای محتوا باشد دعوای حاشیه است. درگیری بر سر دیده شدن، دعوا برای چند مشاهده بیشتر و عطش بر سر زبان افتادن بلایی به سر رسانه آورده که برخی از گردانندگان آن فراموش کردهاند رسالت اصلی آنها روشنگری فکر و ذهن مخاطب است و نه مشوش و پریشان کردن او؛ گویی رسانه دقیقا در مسیر عکس آنچه باید باشد حرکت میکند.
وقتی هدف رسانه دیده شدن به هر قیمتی باشد، حاضر است از اثر مطلب منتشر شده صرفنظر کند. رسانهای که میخواهد بیشتر دیده شود به جای توجه به اصل مطلب و متن قضایای مختلف سراغ سؤالات حاشیهای میرود تا پاسخی بگیرد که برای مخاطب صرفا جذاب باشد و نه مفید.
در کنار توجه بسیار به حاشیه، تعدد بالای رسانهها در ایران یکی دیگر از دلایل رشد حرفهای «شاذ» است. وقتی رسانه زیاد شد، نیاز به محتوای متفاوت برای پر کردنش هم بیشتر میشود و در ادامه رقابت کاذب برای برنده شدن هم زیاد میشود. البته کسی با آگاه شدن مخاطب مشکلی ندارد اما مشکل آنجا ایجاد میشود که این رسانهها بهجای آگاهیبخشی سراغ زردنمایی میروند و گاهی با تنگ آمدن قافیه مطالبی منتشر میکنند که جز تشویش ذهن مخاطب عایدیای ندارد.
اینقدر بادکنکی نباشید
در همینه زمینه :