• پنج شنبه 11 بهمن 1403
  • الْخَمِيس 30 رجب 1446
  • 2025 Jan 30
یکشنبه 20 خرداد 1397
کد مطلب : 19079
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/2gYP
+
-

شعر‌کرمانشاه راه را گم کرده است

شاعر کرمانشاهی: برخی سعی می‌کنند با‌ به زبان آوردن‌ نام تئوریسین ها ‌ برای خود اعتباری دست و پا کنند

گفت‌وگو
شعر‌کرمانشاه راه را گم کرده است




 فرهادکریمی|  کرمانشاه- خبرنگار :

 «محمد ویسی» متولد 1355 در قصرشیرین، کارشناس ادبیات فارسی از دانشگاه رازی و دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است. آثار منتشر شده از این شاعر شامل «چیکا» مجموعه غزل 1383 ـ «انحراف» مجموعه مصاحبه و مقاله در باره شعر آزاد ایران 1388 ـ «رفراندم» شعر آزاد (رمان شعر) در دست انتشار می‌شود. گفت‌وگوی همشهری با این شاعر را در ادامه بخوانید. 

 در کرمانشاه طی سال‌های اخیر، همراهی با بیانیه‌ها و مانیفیست‌ها خیلی رشد داشته و جالب این‌که در بیشتر این بیانیه‌ها به جز تکرار، موضوع جدیدی دیده نمی‌شود. این اتفاق ناشی از چیست؟ 

این اتفاق که در سالیان گذشته در کرمانشاه و گاه در فضای ادبی کشور دیده می‌شود، حاصل ساده‌انگاری، سهل‌اندیشی و حتی کم اطلاعی گروهی از شاعران است که نه مانیفست را می‌شناسند و نه با مفاهیمی مانند سبک، مکتب ادبی و غیره آشنا هستند. بدیهی است، اما ناچارم یادآوری کنم که وقتی نظریه‌ای ادبی در یک جامعه ادبی فراگیر شده و عده‌ای که شاعران قابلی هستند به آن گرایش پیدا می‌کنند و آثار قابل تأملی، مطابق با معیارهای آن نظریه تولید می‌کنند، سبک حاصل شده و وقتی سبکی پا از جغرافیای سیاسی فراتر می‌گذارد و جغرافیایی ادبی در فراسوی مرزها تشکیل می‌دهد و ابعاد اجتماعی، فرهنگی ، روانشناختی و... پیدا می‌کند به مکتب تبدیل می‌شود.
در این میان برخی سعی می‌کنند با چیدن نام یکسری تئوریسین و به زبان آوردن آن‌ها برای خود، اعتباری دست و پا کنند. به عبارت دیگر با قرض کردن از دیگران و عوام‌‌فریبی می‌‌خواهند جایگاه خود را تبیین و مستحکم کنند. این یک عادت ناخوشایند است که عده‌ای هم با استفاده از نام‌های بزرگ و گاهی شاخص، در حوزه نقد و شعر، بدون این‌که خود چندان آن مباحث را درک کرده باشند، با افکار دیگران بازی می‌کنند و به خیال خودشان بزرگی می‌خرند. مطمئن باشید کسی این‌گونه راه به جایی نمی‌برد. چون کار منتقد، آفرینش نوشته‌های خلاق روی آثار مولف است نه بازخوانی اندیشه‌های دیگران. 

دیدگاه شما درباره فضاهای مجازی چیست؟ آیا ادبیات را به یک تفنن عامه‌پسند همچون باقی سرگرمی‌های این شبکه‌ها تبدیل نکرده‌اند؟

 فکر می‌کنم این فضا دیگر مجازی نیست. بلکه فضایی حقیقی است که ما در آن در واقع زندگی می‌کنیم و بسیاری از کارهایمان را در آن انجام می‌دهیم. گواه این حرف آن است که اگر این فضا نباشد،تقریبا همه کارهای واقعی و حقیقی زندگی ما مختل می‌شود. این فضا، بستر و ابزاری بسیار مفید و کارآمد برای انتشار و دیده شدن آثار ادبی است. اگر ما فقط لایک می‌کنیم و می‌گذریم اشکال از ماست، نه از شبکه‌های اجتماعی. چطور می‌شود که ما اخبار و کلیپ‌های مربوط به بازیگران و حوادث و چیزهای دیگر را با جدیت پیگیری می‌کنیم، اما خود ما شاعرها آثار شاعران را نخوانده لایک می‌کنیم و می‌گذریم؟ یک جای کار ما ایراد دارد. تأکید می‌کنم این مشکل شبکه‌های اجتماعی نیست. 

مولفان پیشرو امروز به دنبال این هستند که تجربه‌های زیستی‌شان را در ادبیات وارد کنند و به نوعی بومی نویسی ارائه دهند. این نگرش با چه هدفی دنبال می‌شود؟ 

رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و پیشرفت صنعت، جهان امروز ما را با سرعت به سوی یکسان‌سازی پیش می‌برند. یکسان شدگی و مشابهت یکی از ویژگی‌های جهان امروز و البته هنر امروز به طور عام و شعر امروز به طور خاص شده است که به مشابهت‌های خنثی کننده می‌انجامد. یکی از راه‌های گریز از مشابه‌نویسی شاعران، گرایش به بومی نویسی است، چرا که زیست بوم‌های متفاوت، برایندهای متفاوتی در آثار شاعران ایجاد می‌کند و شاعر با این ترفند از مشابه‌نویسی فرار می‌کند. 
مافیای نقد و بده‌بستان‌های منتقدین را هم داریم و خیلی معتقدند بخش عمده‌‌ای از آن‌چه در مطبوعات و نشریات به نام نقد منتشر می‌‌شود، فی‌ الواقع ظرفیت‌‌های نقد را نداشته و نمی‌توان آن‌ها را نقد دانست. 

مافیا...؟

 بله نقد هم گرفتار مافیاست. کاملا طبیعی است؛ وقتی شعر ما گرفتار مافیا باشد، نقدش هم مافیایی می‌شود. شاعرانی که شب و روز نامشان همه جا هست، اما هرگز اثری جدی از آن‌ها نمی‌بینیم. در نقد هم عده ای هستند که هر چه بگویند و هر چه بنویسند در بوق و کرنا می‌شود؛ چه خوب چه بد. اگر امروز ما در شعر و در نقد آدم‌های بزرگ کم داریم، به همین دلیل است. متاسفانه بسیاری از سلبریتی‌های شعر و نقد امروز طبل تو خالی هستند. 
 بنا به گفته رابرت فراست «شعر نوعی اجرا به وسیله کلمات است». چگونه می‌توان کلمات را در قرارداد تازه ای هماهنگ با ساختار روایی اثر قرار داد و از تکرار مکررات دور ماند؟ البته رابرت فراست یک شاعر کلاسیک ‌نویس است. این حرف بیشتر به افکار فرمالیست‌ها نزدیک است که همه چیز را در کلمه‌ها و نوع چینش آن‌ها جستجو می‌کنند. به هر حال این یک واقعیت است که چینش کلمه‌ها اگر هنرمندانه باشد و البته در بستری نواندیشانه، آثاری قابل توجه خلق می‌شود. به نظر می‌رسد هر چقدر چینش کلمات خلاقانه تر طراحی و اجرا شود و هر چقدر تکیه آثار ادبی بر ترفندهای شخصی در چینش کلمات باشد و هر چقدر فضاسازی‌ها در اثر، شخصی تر شود با آثار متفاوت‌تر و خواندنی تری روبه‌رو خواهیم بود. 

دورنمای شعر امروز کرمانشاه را چگونه می‌بینید؟

 به پیشگویی و پیش‌بینی کردن علاقه ای ندارم، اما شعر کرمانشاه، با وجود پویایی فیزیکی فراوان در این روزها، به دلیل این‌که تئوری و روند و استراتژی خاصی را دنبال نمی‌کند و از جریان‌سازی و جریانی اندیشی در آن خبری نیست، راه گم کرده به نظر می‌رسد. من «بوی بهبود از این اوضاع نمی‌شنوم».
 

این خبر را به اشتراک بگذارید