سیدمحمد حسین حجازی
صادق طباطبایی، سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی بود. وی از افراد تأثیرگذار در سالهای پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران بوده و سخنگویی دولت موقت ایران در دوره مهدی بازرگان را نیز برعهده داشته است. او همچنین بهعنوان معاون وزیر کشور اجرای همهپرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران (فروردینماه 1358) را برعهده داشته است. خاطرات او، یکی از منابع مهم در شناخت رفراندوم جمهوری اسلامی است.
12روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود که مرحوم حاج احمدآقا خمینی گفتند، امام میگویند رفراندوم باید هرچه زودتر برگزار شود. من با آقای دکتر صدر حاجسیدجوادی در وزارت کشور دیدار کردم و پیام امام را به ایشان دادم. وزیر کشور گفت: «ما الآن تشکیلات سالم اداری در کشور نداریم؛ حتی پاسبانها نه میتوانند با لباس و اونیفورم سابق سر کار بروند و نه ابزار بیسیم و ماشین دارند، کلانتریها هم اکثرا در روزهای آخر بهشدت آسیب دیدهاند. در مراکز استانها و شهرها هم استانداران و فرمانداران هنوز مستقر و مسلط به اوضاع نشدهاند. انجام امر امام چند ماهی فرصت نیاز دارد.» من مطلب را به احمد آقا طی یک تماس تلفنی اطلاع دادم. کمی بعد ایشان تلفن کرد و گفت: «امام میفرمایند، اگر کمی بجنبید، این کار انجام میشود.» 2روز بعد احمدآقا مجددا زنگ زد و گفت: «امام میگویند قصه رفراندوم به کجا رسید؟» خدمت ایشان در قم رسیدم و گفتم که اصلا رفراندوم میخواهید چه کار؟ زدیم زیرکل ماجرا (باخنده). گفتم که دنیا انقلاب اسلامی را قبول کرده و مردم هم پذیرفتهاند و در خیابان یکصدا فریاد «جمهوری اسلامی» میدهند؛ هرچه شما بگویید و بخواهید همان میشود؛ بنابراین چرا رفراندوم برگزار کنیم؟ امام گفتند که شما نمیفهمید، ۳۰سال بعد میگویند که در آن فضای احساسی بر شعور مردم سوار شدند و نظر خود را به مردم براساس عواطف دیکته کردند. بعدا دیدیم که حرف امام چقدر درست بود. بعد ما گفتیم که پس حداقل ۶ماه فرصت بدهید تا دولت مستقر شود. امام گفتند که نه. همین تعطیلات عید که در پیش است، برگزار کنید. گفتم: نمیشود. گفتند: چرا، میشود. شما خودت انجمنچی هستی و کار تشکیلاتی کردهای. برو در وزارت کشور به سبک انجمنهای اسلامی کارها را انجام بده. مرحوم صادق طباطبایی روز ۱۷اسفند ۵۷ به همراه چند نفر از دستاندرکاران ستاد مرکزی رفراندوم حضور امام رسیدند. وی درباره این ملاقات میگوید: «روز دهم فروردین ۵۸ بهعنوان تاریخ برگزاری رفراندوم تعیین شد. امام تأکید داشتند هر چه سریعتر رفراندوم برگزار شود. وقتی مشکلات را عرض کردم، گفتند: شما حرکت بکنید، مردم هم مردم نجیبی هستند، کمک خواهند کردند و زیاد نگران تحریکات ضدانقلاب نباشید. در جواب ایشان گفتم: گاهی ناهماهنگیها مربوط به روحانیون شهرستانهاست. گفتند: هر جا با اشکال مواجه شدید، به من اطلاع بدهید. صادق طباطبایی درباره رأیگیری در نقاطی که صعبالعبور بود، چنین میگوید: «ما یک پل ارتباطی بین مراکز استانها و شهرهای بزرگ برقرار کردیم و با هواپیما و هلیکوپتر و خیلی جاها با قاطر برگهها را به جاهایی که نرسیده بود، رساندیم. باز هم گزارشهایی میرسید که گروههای ضدانقلاب چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق اقداماتی کرده و برگهها را از بین برده بودند. متأسفانه با وجود تدابیر امنیتی در گنبد، ترکمنصحرا، سقز، سنندج و مهاباد نگذاشتند رفراندوم برگزار شود؛ حتی به اتومبیل هیأت حسننیت و نمایندگان آقای طالقانی هم حمله کردند که خوشبختانه به آنها آسیبی نرسید. در سنندج اکیپی شامل 6 پزشک و 3 پرستار که برای مداوای مجروحان رفته بودند، مورد حمله قرار گرفته و کشته شدند.» صادق طباطبایی در خاطرات خود درباره رأی دادن برخی وابستگان به رژیم پهلوی در زندان چنین میگوید: «مأموران وزارت کشور با صندوقهای سیار به بیمارستانها و زندانها هم میرفتند از نکات جالب اینکه امیرعباس هویدا در زندان درخواست کرده بود رأی بدهد که برگه به او داده شد و او هم رأی آری به جمهوری اسلامی داد.»
جمعاً از 1500رأی قرائتشده در زندانهای سیاسی همه آنها مثبت بود و رأی منفی از آن خارج نشد.
نتیجه این همهپرسی توسط احمد صدر حاجسیدجوادی، وزیر وقت کشور به این شرح اعلام شد:
شرکتکنندگان: 20میلیون و 288هزار و 21نفر
آرای مثبت: 20میلیون و 147هزار و 55رأی
آرای منفی: 140هزار و 966رأی
بدینترتیب نظام ایران در 40 سال پیش و در چنین روزهایی از طرف مردم جمهوری اسلامی اعلام شد. طباطبایی در خاطراتش مینویسد: 412یا 413نفر هم خواهان جمهوری دمکراتیک خلق بودند.
واجدان شرایط شرکت در انتخابات ۲۰میلیون و ۸۵۷ هزار و ۳۹۱ نفر بودند که از این تعداد ۲۰میلیون و ۳۰۹ هزار و ۵۹۵ نفر در انتخابات شرکت کردند که با توجه به تعداد شرکتکنندگان حضور 98و 2دهم درصدی را در این انتخابات شاهد بودهایم.
روایت مجری رفراندوم
در همینه زمینه :