• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 24 اسفند 1401
کد مطلب : 187906
+
-

معرفی یک تهرانگردی متفاوت

یادداشت
معرفی یک تهرانگردی متفاوت

محسن مهدیان؛  مدیر مسئول

برای تهرانگردی کجا می‌روید؟ موزه؟ پارک؟ شهربازی؟ باغ‌وحش؟ دریاچه؟ آبشار تهران؟ خانه‌های تاریخی؟ کوه و دشت لواسان و درکه و دربند؟ یا رستوران‌های فرحزاد؟ اجازه دهید یک تهرانگردی متفاوت را معرفی کنم.
سال‌ها پیش دوستی تعریف می‌کرد که به یکی از کشورهای خارجی سفر کرده و در جریان یک بازدید، فرصتی پیش‌آمده تا برای خوردن قهوه به یک کافه بروند. اما موقع برگشتن و حساب کردن متوجه می‌شوند صندوقدار چندبرابر قیمت معمول، قهوه را حساب کرده است. طبیعی است که اعتراض کنند و البته پاسخ جالبی می‌شوند. کافه‌دار می‌گوید ظاهرا شما متوجه نشده‌اید کجا آمده‌اید؟ اینجا پاتوق فلان مبارز عدالتخواه و بهمان روشنفکر و مصلح اجتماعی چپ است. اینجا محل قرارهای سیاسی حزب چه و چه بوده است. این رفیق ما هم که اهل قصه‌های تاریخی بوده است جلب کافه می‌شود و با طیب خاطر حساب می‌کند و بیرون می‌آید.
چه اتفاقی افتاد؟ مگر اصل ماجرا چه تفاوتی کرد؟ واقعا ارزش داشت رقم بیشتری برای یک قهوه پرداخت کند؟
من و شما نیز همینطور رفتار می‌کنیم. آیا برای چای و کیک خوردن و یک نشست دوستانه هر کافه‌ای می‌رویم؟ فرض کنید کیفیت چای و کیک در 2 کافه مشخص یکسان باشد. اما یکی دارای معماری و آذین سنتی است و دیگری بسیار معمولی. مزه و طعم و کیفیت که تغییر نکرده است، اما چرا حاضریم برای اولی عدد بیشتری پرداخت کنیم؟
پاسخ ساده است. محیط با هویتش معنا پیدا می‌کند. هویت حتی به چای خوردن ما نیز معنا می‌دهد؛ حتی لذت خوردن چای را هم تغییر می‌دهد. یک چای خوردن ساده در خانه با همان چای در یک رستوران سنتی با عکس‌های بزرگان تاریخی شهر متفاوت است. گویی این چای ساده را تبدیل به یک نوشیدنی نمادین می‌کند.
ما انسان‌ها با نمادها زندگی می‌کنیم. مصرف کالا برای ما نمادین است. مثلا یک کلاه برای جماعتی نماد قومی و برای دیگری نشان تاریخی است و برای عده‌ای هم ابزار گرم‌کردن سر و گردن. اما آیا میزان مطلوبیت این کلاه برای هر سه گروه یکسان است؟
 حالا با این توضیح گردشگری در تهران را نمادین ببینید.
این‌بار تهران را با نمادهایی که از دل هویتش برساخته است، ببینید. مشاهده خواهید کرد که نقاط گردشگری شهر ده‌ها برابر می‌شود و بسیار جذاب‌تر و لذت‌بخش‌تر و دیدنی‌تر.
مهم است دروازه غار تهران را محله اعتیاد بدانید یا محله قدیمی شیخ رجبعلی خیاط. مهم است قبرستان امامزاده عبدالله و ابن‌بابویه شهرری را تنها یک قبرستان بدانید یا زمینی پر از قصه‌های مردان خوشنام و بدنام تاریخ شهر. فرق می‌کند چنارهای شهر را تنها از منظر محیط‌زیست ببینید یا درخت‌های رازآلود اشعار بزرگان. مهم است خانه‌های تاریخی شهر را صرفا از منظر رنگ‌های متنوعش ببینید یا آموزه‌های حکیمانه عرفا.
برای گردشگری در تهران باید از ظاهر عبور کرد و پای قصه‌های عمیق شهر نشست. سال‌ها پیش در محله‌ای از تهران قدیم مردمی را دیدم که کنار دیوار سیمانی می‌ایستادند و ذکری می‌گفتند و رد می‌شدند. طبیعی بود که برای امثال من این دیوار ساده سیمانی هیچ نکته چشمگیری نداشته باشد. همین نیز کافی بود تا از رفتار مردم و راز دیوار محل بپرسم. پیرمردی عصازنان توضیح داد که اینجا محل دفن یکی از بزرگان و اهل معرفت و فضیلت محله است که عمرش را به دست‌گیری از مردم گذرانده و امروز بی‌آنکه نشان و قبری از او باقی مانده باشد، این دیوار ساده محل قرار و مدار و ذکر و دعای اهل محل شده است.
با قصه‌های تهران گردش کنید. خواهید دید لذت تهرانگردی‌تان ده‌ها برابر می‌شود. خواهید دید که از قدم‌زدن در بازار تجریش و شهرری بسیار فراتر از یک پاساژگردی ساده لذت می‌برید، اگر بدانید در این بازار چه گذشته است و چه قصه‌هایی در قدم‌به‌قدم آن رقم خورده است.
با این پیشنهاد دیگر تهرانگردی‌تان به موزه و سینما و آبشار و رستوران خلاصه نمی‌شود. تهران را با قصه‌هایش قدم بزنید.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید