همراهی با مردم در مقابل قیممآبان
مجید انصاری|عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:
اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) از سال42 که زمینههای انقلاب را فراهم کردند مبین 2رکن اساسی بوده است. ایشان تا پایان حیاتشان همواره بر این 2موضوع اساسی، در قول و در عمل پایبند بودند. مسئله نخست اتکال ایشان بر خداوند و اسلام بود و مختصات دوم اندیشه سیاسی ایشان اتکای بر مردم بود. امام(ره) معتقد بودند با حضور آگاهانه و داوطلبانه مردم در بطن تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که حکومتها و دولتها میتوانند پایداری خودشان را حفظ کنند و پیشرفت و موفقیت خودشان را مصون و دامنهدار نگه دارند. اساسا از دیدگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی، دین و مسئولیت پیغمبران الهی نیز چیزی جز این نبوده که مردم نسبت به حقوقشان آگاه شوند و در سرنوشت خودشان ایفای نقش کنند. امام خمینی(ره) برپایه این نظریه انقلاب را شروع کردند. در پارهای از مقاطع، گروههای مسلح با مراجعه به ایشان خواسته بودند تا با اقدامات مسلحانه و احیانا ترور شاه با حکومت مبارزه کنند و پیروزیهایی بهدست بیاورند؛ امام(ره) بهشدت مخالفت کرده و فرموده بودند اولا این کارها به پیروزی منتهی نمیشود و ثانیا پایدار نخواهد بود. این مشی امام خمینی(ره) حکایت از آن دارد که تکیه ایشان برای موفقیت پایدار در عرصه سیاسی بر آگاه کردن مردم بوده است. 14سال طول کشید تا امام(ره) این نظریه که دین از سیاست جداست یا مردم به نام دین نمیتوانند در عرصه انقلاب حضور داشته باشند، برطرف کنند؛ تا اینکه مردم به نام پیروی از اسلام و پیروی از امام وارد صحنه شدند و حضور آنان در صحنه موجب پیروزی انقلاب در سال57شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بهرغم اینکه برخی توصیه میکردند هنوز برای انتخابات نظام سیاسی جدید زود است، مردم آمادگی ندارند و بنیانگذار انقلاب با نفوذی که دارند خودشان تا سالیان بعد کشور را با شورای انقلاب و قانون اساسی اداره کنند، ایشان مطلقا زیر بار این حرفها و توصیهها نرفتند؛ اصل نظام را به رفراندوم گذاشتند و دستور انتخاب خبرگان قانون اساسی را دادند. بهدنبال رأی98درصدی مردم به جمهوری اسلامی در رفراندوم، ایشان برای تشکیل ساختارهای حکومت نیز قدم به قدم به آرای مردم رجوع کردند. انتخابات خبرگان قانون اساسی، قانون اساسی، خبرگان رهبری و ریاستجمهوری با رأی مردم برگزار شد. ایشان معتقد بودند اگر روزی مردم از صحنه خارج شوند و در سرنوشت خودشان دخیل نباشند، آن روز، روز شکست نظام خواهد بود. حتی در دوران جنگ که برخی شهرها زیر حملات موشکی و بمباران عراق بودند، امام(ره) اجازه تأخیر در برگزاری انتخابات را نمیدادند و برای جنگزدههای شهرهایی همچون خرمشهر و سوسنگرد امکان اخذ رأی در اردوگاهها را فراهم میکردند. این مشی سیاسی امام(ره) در مراجعه به تصمیمهای سیاسی حیاتی کشور نیز متبلور بود و خواست کلی مردم را در آن دخیل میدانستند. بنیانگذار انقلاب اسلامی با سازوکاری که در دفترشان داشتند ارتباط با مردم را حفظ کرده بودند و نامههای مردم را میدیدند. بعضا احمد آقای خمینی بهصورت ناشناس به اقصی نقاط کشور سفر میکردند و گزارش مستقیم برای امام(ره) میآوردند.
مسئولان کشور و جناحهای مختلف نیز با ایشان ارتباط داشتند و نظراتشان را منعکس میکردند. امام(ره) با تکیه بر خواست مردم کشور را اداره کردند و رمز موفقیتشان نیز همین مسئله بود. اعتماد مردم به امام(ره) حفظ شده بود و این اعتماد نیز حاصل از آن بود که مردم میدیدند ایشان خالصانه و بدون هیچ چشمداشتی در ارتباط با بیت خودشان به صلاح کشور گام برمیدارند؛ صادقانه در خدمت مردم بودند و از رأی مردم دفاع میکردند. گاهی برخی افراد و گروهها در انتخابات تندروی کرده و قیممآبی میکردند که امام(ره) دربرابر آنها کنار مردم بود. زمانی جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم میخواستند برای کل کشور فهرست انتخاباتی مجلس شورای اسلامی ارائه کنند.
امام(ره) مخالفت کردند و فرمودند شما گروهی در تهران و قم هستید و نهایتا در شهر خودتان میتوانید در کنار سایر گروهها فهرستی پیشنهاد کنید اما قیم مردم ایران نیستید که از تهران برای سیستان و بلوچستان، کردستان، خوزستان یا اصفهان فهرست بدهید؛ در آنجا تشکلها و روحانیون محلی حضور دارند و آنها فهرست بدهند. همچنین زمانی که شورای نگهبان در انتخابات مجلس سوم بنا به خواست و سلیقه خودشان میخواستند انتخابات تهران را باطل کنند، امام وارد صحنه شدند، برادر بنده را بهعنوان نماینده تعیین کردند، گزارش تهیه شد و نگذاشتند این کار صورت بگیرد. ایشان در موقعیتهای مختلف تصریح میکردند که میزان رأی ملت است و ما تسلیم خواست مردم هستیم. ایشان واقعا معتقد بودند خواست مردم باید رعایت شود و دنبال تحمیل چیزی بدون اینکه مردم بخواهند نبودند. ایشان در برخی تصمیمگیریهای کلان نیز مصلحت کشور و مردم را درنظر میگرفتند؛ در جنگ تحمیلی قطعنامه را بهرغم تلخیای که برای ایشان داشت پذیرفتند و به جنگ خاتمه دادند. امروز نیز قدرت، حکومت و مسئولان نظام و سایر قوا اولا خدمتگزار و کارگزار مردم هستند و هیچ شأنی جز آن ندارند؛ ثانیا باید درجهت خواست مردم و تحقق مطالبات آنان حرکت کنند. 40سال پس از انقلاب حتما باید سازوکارهایی وجود داشته باشد تا خواست مردم منتقل و منعکس شود و کشور بر پایه خواست و اراده مردم حرکت کند. خوشبختانه تاکنون حرکت عمومی نظام اینگونه بوده است. در عین حال باید در انتخاباتها تلاش شود تا هیچچیز مانع انتخاب آزادانه مردم و حرکت آگاهانه مردم نباشد و قدرت تصمیمسازی و تصمیمگیری منتخبان مردم از آنان سلب نشود تا مردمسالاری بهمعنای واقعی آن در توسعه و پیشرفت کشور جریان یابد.