اسدالله یکتا با اشاره به قصه ورود خود به دنیای هنر و سینما گفت: در یک مغازه زرگری، شاگردی میکردم. عمویم فوت شده بود و از صاحب مغازه خواستم اجازه دهد در مراسمش شرکت کنم. وی مخالفت کرد؛ چراکه خیال میکرد بهانه الکی آوردهام تا از زیر کار در بروم. به گزارش ایرنا ، وی ادامه داد: به بهانه چای آوردن از مغازه خارج شدم و رفتم؛ دیر به مراسم رسیدم و عمویم را خاک کرده بودند. به خانه رفتم و حالم اصلا خوب نبود؛ برای آنکه حالم بهتر شود، به تئاتر پارس رفتم. وضع مالیام خوب نبود و یواشکی وارد تئاتر شدم. آنجا نمایشی در حال اجرا بود بود و عکسهای هنرپیشهها روی دیوار. یواشکی وارد سالن شدم، تئاتر را دیدم و زمانی که میخواستم در بروم، یک نفر گفت: «آقا کوچولو بیا ببینم.» گفتم: پول ندارم. گفت: «پول نمیخواهم، اما کارت قشنگ بود؛ اینکه یواشکی آمدی و یواشکی میخواهی بروی، تو که میتوانی فیلم بازی کنی، چرا برای ما بازی نمیکنی؟» گفتم: بازیگران سینما کجا و من کجا؟ یکتا ادامه داد: مدیر تئاتر گفت: «اتفاقا بازی در سینما راحتتر است؛ چون اگر اشتباه کنی فیلم را قیچی میکنند و کنار میاندازند، اما اگر در تئاتر اشتباه کنی جلوی تماشاچیان هستی و تو را هو میکنند.». این هنرمند پیشکسوت در پاسخ به این پرسش که ملاکش برای انتخاب نقشهایی که این روزها به او پیشنهاد میشود، چیست، گفت: نقشها را خودم انتخاب میکنم؛ چون کارم کمدی است، سعی میکنم تماشاچی خوشش بیاید. وقتی تماشاچی خوشش بیاید، خودم هم لذت میبرم. وقتی مردم به کارهایم میخندند، خودم هم لذت میبرم.
دوست دارم مردم را بخندانم
در همینه زمینه :