• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
دو شنبه 15 اسفند 1401
کد مطلب : 187248
+
-

خرجی خانه ما را خدا می‌دهد

رزق خوب
خرجی خانه ما را خدا می‌دهد

علی‌الله سلیمی

افروزخانم می‌کوشید پسرش، حاتم را قانع کند که نگران خرج و مخارج خانه نباشد و هر طوری هست صبوری کند و طاقت بیاورد تا تکلیف بقیه روزهای زندان روشن شود. از وقتی حاتم به زندان افتاده بود، مهار زندگی از دست‌شان خارج شده بود اما افروزخانم در ظاهر سعی می‌کرد موضوع را عادی جلوه دهد تا پسرش کمتر اذیت شود ولی در باطن، در دلش دعا می‌کرد حاتم هر چه زودتر از بند رهایی یابد تا زندگی‌شان با آزادی تنها پسر و نان‌آور خانواده به حالت عادی برگردد. حاتم حین کار در یک آژانس موتوری تصادف کرده و باعث به کما‌رفتن یک نفر شده بود. قرار زندان برای مدت نامعلوم بود تا فرد مصدوم به‌هوش بیاید و آن وقت با رضایت خانواده فرد مصدوم، حاتم از زندان آزاد شود. حاتم حالا بی‌قراری می‌کرد که با زندانی‌شدن او، موضوع خرج و مخارج خانواده چه می‌شود. مادرش برای بار چندم به او اطمینان داد که اصلا نگران خرج و مخارج خانواده نباشد، چون کسی پیدا شده که حاضر است تا زمان آزادی حاتم از زندان، مخارج خانواده او را بدهد. حاتم با شنیدن این خبر بیشتر نگران شد. آن یک نفر چه‌کسی بود و با چه منظوری این کار را می‎کرد. مادر گفت من هم چیز زیادی در این‌باره نمی‌دانم فقط این را بدان که طرف، از نمازگزاران مسجد محل است و ظاهراً با قوم و خویش فرد مصدوم ارتباط دارد. افروزخانم همین قدر می‌دانست. او نمی‌دانست پدر فرد مصدوم، از نان‌آور خانواده‌بودن حاتم خبردار شده و همچنان که نگران فرزند مصدوم خود است، نگران معیشت خانواده حاتم هم هست. نگرانی حاتم داشت رنگ می‌باخت که افروزخانم گفت: «فرض کن خرجی خانه ما را خدا می‌دهد.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید