قصههای کهن
اعتماد به آنکه تو را برگماشت
نقل است که حبیب عجمی پوستینی داشت که تابستان و زمستان آن را میپوشید. وقتی به طهارت حاجتش آمد، برخاست و پوستین بگذاشت. خواجه حسن بصری فرارسید و پوستین را در راه، افتاده دید. گفت: «این عجمی اینقدر نمیداند که این پوستین، اینجا رها نباید کرد که ضایع شود؟»
ایستاد و پوستین نگاه داشت تا حبیب باز رسید و سلام گفت. پس گفت: « چرا ایستادهای؟»
گفت: «ای حبیب، نمیدانی که این پوستین اینجا رها نباید کرد که ضایع شود؟ بگو که آن را به اعتماد که گذاشتهای؟»
گفت: «به اعتماد آنکه تو را برگماشت تا نگاهداری!»
تذکرهالاولیا- عطار نیشابوری