محمد شهرابی روزنامهنگار
مصدومیت محمد صلاح بازیکن مصری لیورپول در فینال لیگ قهرمانان اروپا واقعا شوکه کننده بود. خیلیها پیشبینی میکردند که او ممکن است تعیین کننده سرنوشت بازی باشد اما خروج زودهنگامش از زمین همه برنامههای لیورپول را به هم ریخت.
نکته عجیبتر اما واکنش هواداران فوتبال ایران به درگیری او و سرجیو راموس بود که به این مصدومیت نسبتا شدید انجامید. خیلیها راموس را مقصر میدانستند و مثل همیشه او را به باد ناسزا گرفتند. حتی مزدک میرزایی گزارشگر بازی هم او را تخطئه کرد و گفت که هواداران رئال مادرید هم به چنین بازیکنی افتخار نمیکنند.
ثابت کردن اینکه حق با کیست در چنین مواقعی کار سختی است اما از زمانی که دسترسی عموم به شبکههای اجتماعی گستردهتر شده، جریانی در فوتبال ایران به راه افتاده که همیشه خود را محق میداند. این ناشی از فضای احساسی و غیرمنطقی حاکم بر جامعه ایران است که همیشه سعی میکند با جار و جنجال، شاخ و شانه کشیدن و بعضا فحاشی و توهین کار خود را جلو ببرد.
یک روز لیونل مسی که یکی از محبوبترین و محجوبترین بازیکنان جهان است فقط بهخاطر اینکه به ایران گل زده مورد فحاشی و توهین قرار میگیرد و یک روز هم داوری که به درست یا اشتباه علیه ایران سوت زده است. برای آنهایی که روی این موج سوارند فرقی ندارد که طرفشان کیست یا چه کاری انجام داده است. برای آنها مهم این است که طرف مقابل با آنها نبوده، پس هر که با ماست برماست و باید فحش بخورد.
در فضای سیاسی هم ما چنین شرایطی را احساس میکنیم یعنی کمتر میبینیم که مسئولان مملکت در برابر یکدیگر یا کشورهای خارجی با زبان ملایم صحبت کنند. معمولا یا در حال اتهام زنی هستند یا شاخ و شانه کشیدن و متاسفانه همین خصلت آنقدر در رسانهها و تریبونهای عمومی دیده شده که تمام جامعه را فرا گرفته است.
ورزش ایران اما بیش از سایر حوزهها با این مشکل روبهروست چون تفکر غالب در آن هوچیگری است و کمتر کسی به خودش زحمت میدهد که فکر کند و بعد موضع بگیرد. به همین دلیل هم اگر مثلا حسین کعبی با هر شیوهای جلوی پرتغال و لوییس فیگو بازی کند او را با تعصب میخوانند ولی اگر چنین کاری از بازیکنی مثل راموس سر بزند او را کثیف و بیاخلاق معرفی میکنند. این نوشته قصد دفاع از راموس یا هر رفتار خشنی را ندارد بلکه تلاش میکند از فضای احساسی و غیرمنطقی حاکم بر ورزش ایران انتقاد کند. جامعه شناسی ورزش هم هدفش دقیقا همین است؛ اینکه همه را قانع کند تا شرایط را آنطور که است تحلیل کنند نه آنطور که دوست دارند.
بهعنوان مثال اتفاقاتی که در ورزش هاکی روی یخ میافتد به هیچ عنوان قابل مقایسه با فوتبال نیست. اتفاقاتی که در فوتبال میافتد هم قابل مقایسه با تنیس یا والیبال نیست. در یک مسابقه هاکی روی یخ ممکن است بارها بازیکنان دو تیم با هم دعوا کنند بدون اینکه برایشان از نظر قانونی مشکلی بهوجود بیاید ولی اگر این برخوردها در فوتبال رخ دهد همه بازیکنان باید از زمین اخراج شوند. در حقیقت بعضی از رفتارها و برخوردها در هر ورزشی نهادینه شده است و از سوی قانونگذران کاملا به رسمیت شناخته میشود.
برخوردی که راموس و صلاح داشتند هم یکی از برخوردهای رایج در فوتبال بود که از شانس بد بازیکن مصری به مصدومیت او انجامید. قطعا در این صحنه راموس کمی شیطنت کرد اما رفتارش خشن و مخالف با روح ورزش نبود. حتی ممکن بود خودش هم مصدوم شود چون تقریبا شبیه صلاح با زمین برخورد کرد. او بهعنوان مدافع همیشه محکم و جسور بازی میکند و شاید گاهی هم زیادهروی کند اما این نوع بازی در فوتبال نهادینه شده و قانونگذاران هم با آن مشکل ندارند. نوع بازی این دست بازیکنان را هم نمیتوان با مثلا بازیکنانی نظیر صلاح و مسی و غیره مقایسه کرد چون روحیات هر بازیکنی با دیگری فرق دارد و ممکن است یکی محکمتر و جسورتر بازی کند و دیگری ظریف و تکنیکی.
قانونگذاران فوتبال در سالیان گذشته تمام تلاششان را کردهاند که از رفتارهای خشن جلوگیری کنند و به زیباییهای فوتبال بیافزایند. ممنوع کردن تکل از پشت یکی از این نمونههاست که در سالیان دور باعث مصدومیت شدید بسیاری از بازیکنان میشد اما بعد از تنبیهات سختی که برای بازیکنان خاطی در نظر گرفته شد به حداقل رسیده است. بیتردید در سالهای آینده نیز تصمیمات جدیدی برای کنترل خشونت در فوتبال گرفته خواهد شد اما قطعا ماهیت این رشته ورزشی برای هرگونه تصمیمگیریای مدنظر قرار خواهد گرفت. به هر حال درگیری بخشی از فوتبال است و نمیتوان آن را کاملا حذف کرد همانطور که نمیشود از دو بوکسور خواست که به صورت هم مشت نزنند.
و آخر کلام؛ هر که با ما نیست لزوما بر ما نیست. اخلاق قطعا اولویت هرگونه فعالیت جمعی است اما هیچکس نمیتواند فحاشی و توهین دسته جمعی را ولو بهعنوان مقابله با حرکات غیراخلاقی توجیه کند.
حسین کعبی با تعصب سرجیو راموس بیاخلاق!
در همینه زمینه :