موشهایی که دم به تله نمیدهند
صحبتهای فرهاد افشار- مدیر عامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر- درباره کنترل و مقابله با جمعیت موشها و سگهای ولگرد سطح شهر تهران
محمود مولایی
موشها، آدمها، تهران. با وجود سیطره موشها در کلانشهر تهران، دستیابی به آمار دقیق یا حتی تقریبی آنها سخت است و هوش بالای این موجود، از دلایل اصلی آن است. این جانور سرسخت با دندانهایی همچون فولاد، گاهی از زیر پوست شهر بیرون میآید و مانند رهگذری از کنار رهگذران عبور میکند؛ عبوری ناگهانی در چشمبههمزدنی؛ مانند تیری ازکمانرهاشده؛ بنا به غریزه اصلی، هدفش رسیدن به اولین پناهگاه است. در این لحظه احتمالا رهگذران را هم با شوک مواجه میکند؛ چنانکه اخم به ابرو میاندازند و تا دقایقی، سگرمههایشان بهسختی از هم باز میشود. اینجا دیگر یادآوری انیمیشن «موش و گربه» غریب است؛ بیمعناست؛ چراکه جانور محبوب سطح شهر تهران گربه است و جانور منفور، موش. بعد از زلزله پاییز سال گذشته تهران، در میان بحثهای گوناگون، موضوع موشها هم مطرح شد؛ اینکه اگر زلزله 2/5 ریشتری تهران خرابی به بار میآورد، موشها را به رستگاری میرساند. موشها از دیوارهای سرسخت عبور میکنند؛ تنها کافیاست روزنهای در یک دیوار یا زمین ببینند، بهسرعت فعالیتشان را شروع میکنند. موشها سرعت بالای دارند، از ارتفاع هراسی ندارند و هوش بالایی این جانوران اجازه نمیدهد آمار دقیقی از آنها منتشر شود.
کنترل به جای نابودی
موشهای تهران به جای نابودی کامل، کنترل میشوند؛ گویی ریشهکنکردن موشها برای شهروندان، تاوان سختی دارد. موشها بخشی از اکوسیستم تهران هستند؛ بخشی که اگر زمانی نابود شود، میتواند میدان را برای جانوران موذی سرسختتر از موش در پایتخت بازتر کند.
شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر شهرداری تهران ماموریت کنترل و کاهش جمعیت موشهای تهران را به عهده دارد. فرهاد افشار ـ مدیرعامل این شرکت ـ با گلایه از عهدهداربودن چنین ماموریتی به همشهری میگوید: «کنترل حیوانات و جانوران موذی سنخیتی با کار شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر ندارد؛ حالا شاید در بحث ارتقای محیطزیست شهری، آن هم در راستای کاهش اثرات سوء ناشی از فعالیت واحدهای صنفی وظایفی برای این شرکت متصور باشد. شاید این مداخله محیطزیستی باعث شده که این ماموریت را هم بهعهده ما بگذارند. البته در اصلاح ساختاری که سازمان شهرداریها در معاونت عمرانی وزارت کشور انجام داده، ماموریت مبارزه با موش را به عهده سازمان مدیریت پسماند گذاشته و بحث کنترل جمعیت سگهای بدون صاحب را در شمار وظایف واحدهای محیطزیستی قرار داده است». او ادامه میدهد: «کمیتهای متشکل از استادان دانشگاه و مسئولان انستیتو پاستور تعریف کردیم؛ کمیتهای علمی که قرار شده درباره سمتوسوی حرکت شرکت ساماندهی در بحث مبارزه با جانواران موذی و سگهای بدون صاحب، به ما مشورت بدهد».
احتمال طغیان
تلاش برای ریشهکنکردن موشهای پایتخت، احتمالا سبب طغیان این جانور کوچک و دُمباریک میشود. افشار، پیشفرضهایی را برای کنترل جمعیت موشها مطرح میکند: «درباره مبارزه با جانوران موذی، قبول چند پیشفرض میتواند نوع عمل را تعیین کند. در واقع ما باید بپذیریم که در یک جامعه شهری مثل تهران، وجود موش، اجتنابناپذیر است. جانوران موذی، جزئی از اکوسیستم شهری هستند. در نهایت، کاری که میشود در مورد جانوران موذی انجام داد، کنترل جمعیت است؛ بنابراین بحث ریشهکنی، وجود ندارد. شهروندان انتظار دارند که این جانوران موذی ریشهکن شوند ولی واقعیت این است که چنین کاری امکانپذیر نیست. البته اگر هم این اتفاق بیفتد ـ با توجه به تجربیاتی که بهویژه در مبارزه با آفات گیاهی داشتیم ـ در سالهای بعد با گونههای دیگری از این جانوران مواجه خواهیم شد؛ جانورانی که جهش ژنی دارند، با مقاومتهای بالاتر که سبب افزایش و طغیان جمعیت آنها میشود. کنترل همین طغیان جمعیت نیز غیرقابل انجام خواهد بود. این به عنوان یکی از پیشفرضها، در ارتباط با موش، حائز اهمیت است؛ برای همین، ما هم این موضوع را مورد توجه قرار دادیم».
نشانهگذاری موشها
تعداد موشهای تهران چقدر است؟ با توجه به هوش بالای این جانور، معمولا رسیدن به آماری قابل استناد درباره جمعیت آن، ممکن نیست؛ اگرچه غیرممکن هم به نظر نمیرسد؛ زیرا نشانهگذاری موشها تدبیریاست که احتمالا به نتیجهای مشخص میرسد.
مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر عنوان میکند: «مهم این است که ما بتوانیم جمعیت موش را کنترل کنیم. یکی از کارهایی که از ابتدا باید انجام میشده و متأسفانه تا حالا انجام نشده، تهیه برآوردی از جمعیت موش در هر منطقه و کانون است. البته باید به جمعیت نرمال دست پیدا کنیم. در عین حال، اگر در راستای کنترل جمعیت این جانور اقدامی انجام میشود، باید بتوانیم اثربخشی این اقدام را ببینیم. امروز در هر یک از 22منطقه شهرداری تهران، یک پیمانکار، وظیفه کنترل این جمعیت را به عهده دارد؛ اگرچه ما اثربخشی نوع فعالیتهای خود را به واسطه اینکه روش کنترل جمعیت را نمیدانیم، نمیتوانیم تعیین کنیم. البته قراردادی با مشاوری منعقد میشود که این کار را اجرایی کند. نحوه کار هم تحت یک متد
CAPTURE RECAPTURE است که در ساعات شب یکسری تله در نقاط خاصی از شهر قرار میدهند و در ساعات صبح، این تلهها را جمعآوری میکنند. زندهگیری موشها توسط این تلهها انجام میشود. موشهایی که به دام میافتند، دوباره با نشانهگذاری در همان محل رها میشوند. بعد از گذشت یک زمان مشخص دوباره تلهگذاری انجام میشود و نسبت موشهایی که علامتگذاری شدهاند و دوباره به تله میافتند میتواند میزان جمعیت را مشخص کند». او اضافه میکند: «جدا از این، میخواهیم کار جدیدی را در ارتباط با پارازیتهایی که موش، ناقل آن است، شروع کنیم؛ هم پارازیتهای بیرونی و هم پارازیتهای درونی. بیماریهایی که موشهای تهران دارند نیز بهعنوان یک طرح پژوهشی و مطالعاتی، در دستور کار خواهد بود. قرار است این طرح با همکاری مرکز پژوهشی دانشگاه تهران به انجام برسد تا پارازیتهایی که روی موش هست را مشخص کنیم و نوع مبارزه ما را مشخص کند».
معضل موش
شهروندان با موشها آشنا هستند؛ به قدری که وجود جانوری مانند موش در سطح شهر را بزرگترین معضل از نظر جانوران موذی قلمداد میکنند. موشها معضل بزرگ کلانشهر تهران هستند. اما افشار چنین نظری ندارد: «اکوسیستم شهری درون خود تنوع جانوری دارد که گاهی برخی از این جانوران ایجاد مزاحمت و آلودگی میکنند، اما امروز موش، معضل اصلی تهران نیست که بگوییم در جایی ایجاد خسارت کرده یا منتقلکننده بیماری خاصیاست؛ با این حال، بخشی از فعالیت ما به کنترل جمعیت و خسارات این جانوران در شهر برمیگردد».
سه ضلع یک مثلث
موش برای زندگی، نیازمند بستر مناسبیاست. نیازهای موش مانند مثلثیاست که راس آن را پناهگاه تشکیل میدهد. موش بعد از ساخت پناهگاه، به ضلع دیگر مثلث رجوع میکند که آب است. ضلع سوم نیز غذاست. شهروندان گاه ناخواسته در تهیه مواد غذایی با موشها همکاری میکنند؛ وقتی که سر کیسه زباله را باز میگذارند کار را برای موشها ساده میکنند.
بنابراین تحقق چنین هدفی، مشارکت مردمی را میطلبد؛ چنانکه افشار میگوید: «یکی از کارهایی که اگر در محیط شهری انجام شود، میتواند در کاهش میزان جمعیت موش مؤثر باشد، دردسترسنبودن مواد غذاییاست. اگر شهروندان ما در بحث بستهبندی زباله دقت کنند و زبالههایشان را به صورت باز در سطح شهر قرار ندهند، قطعا آثار مثبتی در کاهش میزان جمعیت موش خواهد داشت. محل استقرار موشها ،درزها و شکافهای بین آسفالت و سطح جداول است؛ برای همین، در حوزههای عمرانی، مسئولان میتوانند کمک کنند».
او ادامه میدهد: «آنالیز پسماند نشان میدهد که 70درصد اجزای تشکیلدهنده زباله تهران، زباله تر است (بهخصوص زباله خانگی) و 30درصد، زباله خشک. حالا ما بهواسطه مشکلاتی که در ساختار شهری داریم، امکان اینکه زبالهها را از در منازل شهروندان به شکل تفکیکشده جمعآوری کنیم، وجود ندارد. اگر این امکان وجود داشت، بنا به ماده16 قانون مدیریت پسماند، وقتی شهروندی در تفکیک زباله اهمال میکرد، با او برخورد میشد. امروز نوع جمعآوری زباله در تهران به نحوی است که مخازنی را در خیابان تعبیه کردهاند؛ هر مخزن چیزی حدود 1100لیتر گنجایش دارد و چیزی حدود 350کیلوگرم زباله را در خود جای میدهد. با توجه به سرانه زباله، اگر خانوادهها را چهار نفره در نظر بگیریم، جمعیت تقریبا 40خانوار، زبالههای خود را در یک مخزن میریزند. حالا اینکه ما تشخیص دهیم که کدام زباله برای کدام خانواده است، غیرممکن بهنظر میرسد. قطعا آن مسئولیت اجتماعیای که متوجه هر شهروند است، امروز اینجا تعیینکننده تعهد به تفکیک از مبدا است. اگر شهروندان در این زمینه همراهی کنند، آن رکن سوم که بحث غذا برای جانوران موذی است، از دسترس جانوران خارج خواهد شد. خود همین مسئله میتواند سبب کاهش و کنترل جمعیت موشها باشد».
سمشناسی جانور
استفاده از سم، حدی دارد. استفاده بیش از اندازه از سم میتواند موشها را هشیار کرده و این جانوران را از محل فراری دهد؛ پس محدودیتها بیدلیل نیست. مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر شهرداری میگوید: «در بحث استفاده از سموم، محدودیتهایی داریم. اگر درصد سم بالا باشد، قطعا متولیان امر که وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بهداشت هستند، اجازه استفاده از آن را به ما نمیدهند؛ برای همین، ما در استفاده از نوع سم باید دقت بالایی داشته باشیم. موش، جانور بسیار هوشمندیاست. وقتی شما از سموم خاصی استفاده میکنید یا طعمه مسمومی جلوی موش قرار میدهید، اگر یک موش از آن استفاده کند و بمیرد، موشهای دیگر با دیدن لاشه او از محل دور میشوند؛ یعنی بقیه موشها دیگر از این طعمه استفاده نمیکنند. بنابراین ما از سموم خاص استفاده میکنیم؛ سمومی که به طور سیستماتیک در داخل بدن جانور اتفاقات خاصی را رقم میزند و عمدتا منجر به انعقاد خون میشود و در مدت طولانیتری موش را از بین میبرد. نهایتا این ملاحظات باعث شده که در بحث سموم هم محدودیتهای خاصی داشته باشیم».
سگها و هزینه 400 هزار تومانی
غیر از موضوع مبارزه با موش، موضوعسگهای ولگرد هم شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر شهرداری را به تکاپو واداشته؛ چراکه کنترل جمعیت این حیوان، مورد توجه مسئولان است. افشار معتقد است: «با توجه به تغییر دیدگاهی که در سنوات اخیر نسبت به حیوانات و بهخصوص در مورد سگ به وجود آمده است، در ساماندهی و کنترل جمعیت سگها هم باید تغییر رویه داشته باشیم. در گذشته کنترل جمعیت سگها عمدتا با تفنگ ساچمهزن انجام میشد اما کاری که امروز شهرداری انجام میدهد، زندهگیری سگهای بدون صاحب است. مراحل پس از جمعآوری این سگها، شامل قراردادن آنها در قرنطینه، عقیمسازی و در انتها رهاسازی آنهاست. این کار بسیار پرهزینه است و هر قلاده سگ رقمی بین 300 تا 400هزار تومان از شروع جمعآوری تا رهاسازی، برای شهرداری هزینه دارد. با توجه به مشارکتنکردن شهرهایی که در مجاورت تهران هستند و کنترلنداشتن آنها در این زمینه، ما در مناطق حریم، مشکلاتی داریم. جمعیت بالای سگ که از این شهرها و روستاهای اطراف به سمت تهران میآیند، برای ما مشکلات زیادی به وجود میآورد و هزینه سنگینی را به شهرداری تحمیل میکند». او ادامه میدهد: «البته عمده شهروندان ـ غیر از درصد کوچکی از جامعه که به عنوان حامی ادعا دارند این فرایند باید طی شود ـ از حضور این حیوان در سطح شهر گله دارند. این قضیه هم انتهای کار را برای ما سخت کرده است. ما بعد از عقیمسازی، هنگامی که میخواهیم فرایند رهاسازی را انجام دهیم، با مشکل مواجه میشویم. با وجود اینکه هنگام قرنطینه، زدن واکسن و سالمسازی بهخوبی انجام میشود، گاهی ظاهر و حضور فیزیکی سگ برای شهروندان ایجاد مزاحمت میکند و برای همین، به مشکل میخوریم که چگونه فرایند رهاسازی را انجام دهیم».
بحث آمار در مورد سگها هم وجود دارد؛ «با توجه به اینکه در مناطق حاشیهای هیچ حصاری وجود ندارد که بتواند ورود سگ را کنترل کند، تعداد سگها و تعداد زادوولد آنها در طول یک سال تمام فعالیتهای ما را تحتالشعاع قرار میدهد؛ مضاف بر اینکه تعهدی که شهرداری تهران در بحث کنترل سگهای بلاصاحب در پایتخت دارد، در اطراف شهر، وجود ندارد. خود این قضیه باعث شده که همان مسئله اثربخشی در مسیر عقیمسازی که انجام میشود، آنطور که باید و شاید، به چشم نیاید.»
ما باید بپذیریم که در یک جامعه شهری مثل تهران، وجود موش، اجتنابناپذیر است. جانوران موذی، جزئی از اکوسیستم شهری هستند. در نهایت، کاری که میشود در مورد جانوران موذی انجام داد، کنترل جمعیت است؛ بنابراین بحث ریشهکنی، وجود ندارد. شهروندان انتظار دارند که این جانوران موذی ریشهکن شوند ولی واقعیت این است که چنین کاری امکانپذیر نیست