171سال قبل در چنین روزهایی نخستین مدرسه آکادمیک ایران در قلب پایتخت افتتاح شد
ماجرای ساخت دارالفنون و قتل گریبایدوف
بهاره خسروی- روزنامهنگار
171سال قبل درست در چنین روزهایی بود که خبر افتتاح مدرسه دارالفنون دهان به دهان در شهر تهران پیچید.مدرسهای که در تاریخ سیاسی و اجتماعی مردم ایران بهویژه پایتختنشینان نقطه عطفی بود. اما ماجرای ساخت این مدرسه در شهر تهران چه بود؟ جنگهای ایران و روسیه و قراردادهای ننگین «گلستان» و «ترکمانچای» در دوران فتحلعیشاه قاجار مردم را به اسپند روی آتش تبدیل کرده بود. با فرمان گریبایدوف، وزیر مختار روسیه، برای تحویل زنان گرجی و ارمنی که مسلمان شده، ازدواج کرده و در ایران زندگی میکردند، به سفارت این کشور، اعتراضهای مردمی شکل گستردهتری بهخود گرفت و مردم به سفارت روسیه در باغ ایلچی هجوم بردند و وزیر مختار روسیه با ضرب گلوله کشته شد.پس از این و اقعه خسرومیرزا برای عذرخواهی به روسیه اعزام شد. میرزا محمدتقیخان فراهانی(امیرکبیر) به عنوان منشی همراه خسرو میرزا بود. در این سفر بود که میرزا محمدتقیخان با مدارس و دانشگاههای این کشور آشنا شد. او سالها بعد با پیگیریهای مستمر توانست نظر ناصرالدین شاه، پادشاه وقت ایران، را برای ساخت دارالفنون و تربیت دانشجویان موفق جلب کند. امیرکبیر مسئولیت ساخت این بنا را با بودجه ۷ هزار و ۷۷۵ تومان برعهده «میرزا رضای مهندسباشی»، از نخستین محصلانی که از سوی عباس میرزا به لندن رفته بود و «محمدتقی خان معمارباشی»، رئیس اداره دیوان عالی سپرد و ساختوساز آغاز شد. بالاخره پس از یک سال کار و تلاش بیوقفه نخستین مدرسه علمی و آکادمیک ایران در دی ماه سال ۱۲۳۰ (۲ هفته قبل از دستور قتل بنیانگذار مدرسه) افتتاح شد.
کل و میش و آهوان در شکارگاه سلطنتی
مریم باقرپور- روزنامهنگار
گذر گله آهوان از دل بوستان جنگلی سرخهحصار شاید برای بسیاری عجیب بهنظر برسد اما این مکان از سالها قبل و بهویژه از زمان محدود شدن تردد خودرویی شهروندان در این بوستان، به فضایی امن برای حضور گونههای جانوری تبدیل شده است این روزها از کل ومیش تا آهو، گراز، روباه، خرگوش، سنجاب و جوجهتیغی عمدهترینگونههای حیواناتی هستند که در ساعاتهای مختلف روز در دل بوستان ۶۱۲هکتاری سرخهحصار تردد دارند یا سراغ آبشخورها در محدوده حفاظت شده میروند، چرا که در حاشیه جنوبی بوستان سرخهحصار حدود ۱۰۰ هکتار اراضی محافظت شده وجود دارد که حیوانات در آن احساس امنیت بیشتری میکنند.
پارک ملی سرخهحصار ۹ هزار هکتار مساحت دارد که ۶۱۲ هکتار آن توسط شهرداری منطقه ۱۳ نگهداری میشود. این پارک سال ۱۳۴۶ با هدف ایجاد کمربند سبز تهران همزمان با پارکهای جنگلی چیتگر و لویزان ساخته شد. سرخهحصار که در گذشته بهدلیل سنگهای سرخش به این نام نامگذاری شده است، در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار در زمره نقاط خوشآبوهوای تهران و جزو قرق سلطنتی و درباربود و عمدتاً بهعنوان تفریحگاه، ییلاق، شکارگاه، چراگاه و محل پرورش اسب و اموری از این قبیل مورد استفاده قرار میگرفت. در دوره ناصرالدینشاه و حتی حکومت پهلوی هم همچنان بهصورت قرق و شکارگاه باقی ماند. این روزها هم بخشی از آن بوستان جنگلی است و بقیه آن محدوده حفاظت شده ملی است.
تعبیر عجیب رویای صادقه تاجر معروف تهران
ابوذر امیرانی-روزنامهنگار
نزدیک به 2 قرن قبل، کربلایی «محمدباقر تاجر تهرانی» خواب امام هفتم شیعیان را میبیند.معروف است که در این خواب امام موسیکاظم(ع) محلی را حوالی بازار تهران به او نشان میدهد و میگوید:«۴۰نفر از فرزندان من، غریبانه سرشان از بدن جدا شده و اجسادشان به چاهی در این محل انداخته شده است.» کربلایی از خواب پریده و همراه با پسرعموها و پسرداییهایش که یکی از آنها «مشهدی ابوطالب» نام داشت، به نقطهای میروند که امام در خواب به او نشان داده است. زمین را حفر میکنند و به دهانه یک چاه میرسند که کاملاً پوشیده شده بود. کربلایی محمدباقر داخل چاه میرود و در کمال ناباوری با بدنهای بدون سر ۴۰پیکر مواجه میشود. او و مشهدی ابوطالب که مغازههای زیادی در این محدوده داشتند، همه را وقف این سرهای مطهر میکنند و بقعهای برایشان میسازند که به امامزاده چهلتنان(ع) معروف میشود.در کتاب «بحرالانساب» که مرحوم سیدرضی ترجمه کرده هم این موضوع آمده است:«در زمان خلفای عباسی، عدهای از نوادگان امامموسیکاظم(ع) از عربستان راهی ایران میشوند تا به دیدن امام رضا(ع) در مشهد بروند. این سفر با شهادت امام رضا(ع) مصادف میشود و «حسن صباغ قزوینی» و «سیاهپوش سمنانی» از عوامل مأمون که در شهریار زندگی میکردند، 40 نفر از آنها را شهید کرده و بدنهایشان را در این چاه میاندازند. سپس سرهای مبارکشان را برای دستخوش گرفتن به مرو میبرند، اما امامزاده «عون بن سپهسالار» از فرزندان امام موسی کاظم(ع)، قبل از رسیدن به مرو آنها را در دشت ورامین به هلاکت میرساند و سرهای مطهر این ۴۰ امامزاده و پیکر امامزاده عون در ورامین به خاک سپرده میشود.
راهاندازی نخستین خط اتوبوسرانی از چراغ برق تا شمیران
رضا نیکنام- روزنامهنگار
سال ۱۳۱۴ بود که نخستین خط اتوبوسرانی تهران در محدوده خیابان «چراغبرق» فعالیتش را آغاز کرد تا آن دسته از پایتختنشینان که از داشتن خودروی شخصی بیبهره بودند با این وسیله حمل ونقل عمومی در شهر طهران یا تا شمیران جابهجا شوند.
این خبر در روزنامه اطلاعات آن زمان که عنوان قدیمیترین روزنامه کشورمان را دارد اینگونه منعکس شده بود: «4 دستگاه اتوبوس منظم در تهران هستند که سر ساعت و دقایق معین حرکت میکنند. سوار این اتوبوسها شدم برای تهیه گزارش. این ماشینها شبیه قطارهایکوچک هستند، انگار یک واگن قطار را از ریل جدا کردهاند!» در مرحله نخست ۱۲ اتوبوس وارد کشور شد که شهر تهران سهم بیشتری از این اتوبوسها داشت.خبرنگار در ادامه گزارش خود نوشته بود:«... شرکت برادران رمضانی، 12 دستگاه اتوبوس از اتوبوسهای ممتاز و بسیار زیبا و راحت وارد کرده و اینها را تقسیم کرده است بین شهرهای طهران، قزوین، رشت، پهلوی [انزلی] که 4 دستگاه در خط طهران و شمیران حرکت میکند. در سرویس خط شمیران، اتوبوسها بهترتیب نمره حرکت میکنند، ولی سرویس اتوبوسرانی داخله شهر طهران دارای اوقات حرکت منظم و دقیق و خطوط سیر معینی است، شاگرد شوفر هم ندارد که در خط سیر مردم، سر خود را از پنجره درآورده و عابران را دعوت به خیابان گمرک یا میدان سپه بکند! 4 دستگاه اتوبوس که هر یک از آنها گنجایش 27 نفر به استثنای شوفر و بلیتفروش دارد، از دو جهت حرکت میکند.»
نخستین مریضخانه نسوان در طهران
پریسا نوری-روزنامهنگار
تا اواخر دوره قاجار مرکزی برای درمان بیماریهای مخصوص زنان وجود نداشت، درحالیکه بیماریهای زنان و بارداریهای پرخطر و مرگومیر زنان و کودکان روزبه روز در حال افزایش بود. همین موضوع باعث شد تا دکتر امیراعلم، وزیر معارف وقت، هیأت دولت را راضی کرد تا ساختمانی برای ساخت مریضخانهای مخصوص زنان اختصاص دهند. به این ترتیب نخستین مریضخانه نسوان در سال ۱۲۹۵ شمسی در خیابان صنیعالدوله (دروازه دولت) افتتاح شد. در روز افتتاح مریضخانه نسوان جشنی در مجلس شورای ملی برگزار شد و وزرا و دولتمردان به فراخور تمکن مالی، مبلغی به رسم اعانه به مریضخانه هدیه کردند. با توجه به نبود پزشک زن ایرانی برای کار در بیمارستان، قرار شد2 قابله اروپایی استخدام شوند اما این موضوع به دلایلی میسر نشد و در نهایت زنی به نام «فراسکینا» که دیپلم قابلگی داشت و در تهران ساکن بود، مسئول درمانگاه عمومی شد.بیمارستان نسوان که بعدها به پاس خدمات دکتر امیراعلم، «امیراعلم» نامیده شد با بودجهای بیش از ۲۰۰ تومان از محل عایدات اوقاف کار خود را آغاز کرد و در همان سال ۱۰ نفر از دانشآموزان دختر دارالمعلمات در این بیمارستان زیرنظر مادام فراسکینا مهارت قابلگی را آموزش دیدند. «علی کریمیان» در پژوهشی با عنوان «مروری بر تاریخچه مریضخانه نسوان» نوشته است: «بیشتر افراد مریضخانه را امراض زنان تشکیل میدهند. بخش سرپایی مریضخانه نیز شلوغ است. تعداد مریضی که از فروردین ۱۳۰۲ تا فروردین ۱۳۰۳ در این محل بستری شدهاند ۱۰۷ نفر بوده که ۲۰ نفرشان تب نوبه داشتهاند. تعداد افراد سرپایی ۱۳۴۲ نفر بوده که ۱۹۲ نفرشان تب نوبه داشتهاند.»
بهترین قصههای تاریخی تهران جایزه میگیرند
صفحه «روایت تهران» که پیش روی شماست، از این پس به انعکاس روایتهای خواندنی تاریخ تهران قدیم و سرگذشت شخصیتها و نامداران، خیابانها و گذرها، واقعههای تاثیرگذار و تاریخ شفاهی طهران تعلق خواهد داشت. با عکسهای بازمانده از خاطرات تهران دیروز و قصهها و ماجراهای پس پشت این عکسها.شما هم می توانید در انتشار این صفحه که متعلق به خود شما و شهرشماست ما را همراهی کنید. «همشهری» بهترین عکسها و قصههایی را که برای ما ارسال میکنید با نام خودتان منتشر میکند و به شما «همشهریان همراه» هدیهای تقدیم میکند.
نشانی و شماره تماس ما: mahaleh@hamshahri.org و ۴۶۴- ۲۳۰۲۳۴۵۵