درگیری بر سر چند سیخ جگر با قتل پایان یافت
اشک پشیمانی عامل جنایت در جگرکی
پسری جوان که به همراه برادرش برای سفارش چند سیخ جگر به جگرکی رفته بود، در جریان درگیری به قتل رسید.
به گزارش همشهری، بامداد دیروز هفدهم دی ماه به قاضی محمدرضا صاحبجمعی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که پسری جوان بهدلیل اصابت ضربه چاقویی به قفسه سینهاش به قتل رسیده است.
با حضور تیم جنایی در محل حادثه که یک مغازه جگرکی بود، تحقیقات آغاز و مشخص شد که مقتول در جریان درگیری با صاحب جگرکی کشته شده است. در تحقیق از شاهدان معلوم شد که شامگاه جمعه مقتول به همراه برادرش برای خوردن چند سیخ جگر به جگرکی رفته بود. اما در آنجا بر سر قیمت جگر با صاحب مغازه درگیر شده و با ضربه چاقو به قتل رسیده بود.
برادر مقتول که شاهد جنایت بود، گفت: برادرم صاحب جگرکی را میشناخت و با هم اختلافات مالی داشتند. آن شب چند سیخ جگر سفارش دادیم و لحظاتی بعد زمانی که قصد حساب و کتاب داشتیم، درگیری میان برادرم و صاحب مغازه شکل گرفت. لحظاتی پس از این درگیری بود که صاحب مغازه درحالیکه فحاشی میکرد، با چاقو ضربهای به برادرم زد و او را به قتل رساند.
پس از تحقیق از برادر مقتول، دستور بازداشت قاتل صادر شد و کارآگاهان در یک عملیات ضربتی او را دستگیر کردند. وی در بازجوییها به جنایت اقرار کرد و با قرار قانونی در اختیارکارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
گفتوگو
قصد قتل نداشتم
متهم به قتل اشک میریزد و میگوید از اینکه جان یک نفر را گرفته پشیمان است و ناخواسته تبدیل به قاتل شده است.
آن شب چه اتفاقی افتاد؟
من به همراه برادرم و پدرم مغازه جگرکی راه انداخته بودیم تا خرج زندگیمان تامین شود. هر 3نفرمان با هم شریک و صاحب مغازه بودیم. آن شب مقتول که در محله ما زندگی میکند به همراه برادرش به مغازه ما آمد و چند سیخ جگر سفارش داد. پس از دقایقی سفارش آنها آماده شد و روی میزشان قرار گرفت. چند دقیقه بعد وقتی غذایشان تمام شد برای حساب و کتاب به سمت صندوق مغازه رفتند که ناگهان صدای اعتراضشان بلند شد. من برای سرکشی نزد آنها رفتم و متوجه شدم که مقتول و برادرش به قیمتها اعتراض میکنند و نمیخواهند پول سفارششان را بپردازند. هرچند سعی کردم آنها را به آرامش دعوت کنم اما تلاشم بیفایده بود و مقتول آرام نمیشد. همین مسئله موجب شد تا درگیری میان ما شکل بگیرد و من که بهشدت عصبانی شده بودم، چاقویی که با آن جگرها را خرد میکردم برداشتم و صرفا برای اینکه آنها را بترسانم ضربهای به سمت مقتول پرتاب کردم. اما همین یک ضربه به قیمت جان مقتول تمام شد درحالیکه من اصلا قصد آدمکشی نداشتم.
اما برادر مقتول میگوید با هم اختلافات مالی از قبل داشتید؟
نه اینطور نبود. مقتول در محله ما زندگی میکرد اما ما با هم اختلافی از قبل نداشتیم. آن شب بر سر حساب و کتاب چند سیخ جگر درگیری شکل گرفت که پایان تلخی داشت. هنوز هم باورم نمیشود که بهخاطر این مسئله جان یک انسان را گرفتهام و ناخواسته تبدیل به قاتل شدهام.
سابقه داری؟
نه. من حتی یکبار هم پایم به اداره پلیس باز نشده است. خیلی پشیمانم که نتوانستم خشمم را کنترل کنم. امیدوارم خانواده مقتول مرا ببخشند.