دلنوشتههایی برای فرمانده
کتاب «شاید پیش از اذان صبح»؛ خاطرات و دلنوشتههای احمد یوسفزاده، از رزمندگان دوران دفاعمقدس و نویسنده کتابهای «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال» از شهید قاسم سلیمانی را شامل میشود که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. یوسفزاده در ابتدای کتاب با عرض ارادت به
فرماندهاش در زمان دفاعمقدس اینگونه نوشته است: «سالهایی که میجنگید، دعای خیر و نگاه ترسانم دنبالش بود که جانش از بلا دور باشد. خودش اما، نگاهش جایی دیگر بود و سرانجام خداوند او را که میجنگید، بر ما که نشسته بودیم با پاداش شهادت برتری داد.» یوسفزاده با مخاطب قرار دادن حاج قاسم دلنوشتهها و خاطرات سالهای دور و نزدیک را با او مرور میکند. در این روایتها مطالبی خواندنی از شیوه سلوک و زندگی و فرماندهی شهیدسلیمانی پیش روی مخاطب قرار میگیرد.
این نویسنده اهل کرمان است و بیش از 8سال دوران نوجوانیاش را در اسارتگاههای عراق گذرانده است. متولد 44است و خودش میگوید در سن نوجوانی از بسیجیهای حاجقاسم سلیمانی بوده، وقتی سردار او و چند نفر از نوجوانان را از صف بیرون میکشد تا به پادگان برگرداند، از دستش فرار میکنند و به شکل پنهانی خود را به اهواز میرسانند. یوسفزاده میگوید: «سردار سلیمانی آن زمان خودش 25سالش بود و میگفت شما خیلی جوان هستید و ممکن است به اسارت دربیایید و شکنجه شوید. بهتر است در پادگان بمانید.»
یوسفزاده از روزی که سردار به شکل سرزده به پشت صحنه فیلم «23نفر» رفته بود میگوید: «سردار قول داده بود پشت صحنه فیلم بیاید اما بعد از چند ما سرزده آمد. حتی آقای جعفری(کارگردان) هم خبر نداشت.» ناگفته نماند کتاب «آن بیستوسه نفر» را سیدمهدی جعفری مقابل دوربین برد تا خاطرات 23نفر در تصویر هم زنده بماند.