هانیه رفیعی-زبانشناس
هر جامعه دارای زبانی رسمی و معیار است؛ زبانی با نظام پیچیده و ساختارمند که مورد حمایت و تبلیغ سازمانها و نهادهای مرتبط با فرهنگ است. ساختار یک زبان، دستور زبان و اجزای آزاد آن نیز واژگان هستند. این ابزار ارتباطی از طریق گفتار، نشانه یا نوشتار قابل انتقال و تبادل است و کاربران برحسب طبقه اجتماعی، گروه نژادی و قومیتی، بافت اجتماعی و فرهنگی، کنش متقابل اجتماعی و حتی جنسیت از واژگان ابداعی، ترکیبی و وارداتی متفاوت از زبان معیار استفاده میکنند؛ از اینرو، گونههای اجتماعی زبان، تغییری در نظام کلی زبان جامعه بهوجود میآورد. البته، زبانها در طول زمان تحتتأثیر عواملی مانند صنعتی شدن، توسعه شهرنشینی، گسترش رسانهها، دسترسی اطلاعاتی، تحولات اقتصادی و اجتماعی، جهانی شدن، توسعه ارتباطات و مبادلات اطلاعاتی ایران و جهان، گسترش آموزش و آمیختهشدن سایر زبانها با زبان فارسی نیز دگرگون میشوند و گونههای مطلوب و نامطلوب پدید میآورند. یکی از اینگونهها که در زمره زبان اجتماعی قرار دارد، زبان غیررسمی یا مخفی است؛ زبانی که تحتتأثیر عواملی مانند ایجاد مرزبندیهای گروهی، اعمال مخفیانه یا مجرمانه، پنهانسازی اندیشهها و احساسات، بیان ضمنی ناگفتنی، کوتاهسازی مفاهیم یا حتی سرگرمی پدید میآید و از دیدگاه جامعهشناسی، استفاده از آن فارغ از شوخی و سرگرمی، یک ناهنجاری اجتماعی محسوب میشود. زبان مخفی جوانان در لایههای سطحی زبان، به آسانی تولید میشوند و کاربرد مییابند. زبان محاوره (گفتاری)، خود زمینه اصلی شکلگیری زبان مخفی خوانده میشود و اغلب این مُدهای زبانی از لابهلای واژگان زبان عامیانه بیرون میآیند؛ همچنان که بسیاری از زبانها نیز تحتتأثیر تفکر و ویژگیهای نسلی دچار تحول میشوند که اگر زایش درستی نداشته باشند از سایر فرهنگها و زبانها، واژههای بیگانه دریافت میکنند یا بنا بر دلایل اجتماعی، دگرگونی مییابند؛ بهعنوان مثال اصطلاحات و تکهکلامهایی که در هر دوره و نسل، پرتکرار میشوند؛ از «خَز»، «تیتیش»، «اُمُل» و «بچه مایهدار» دهههای گذشته گرفته تا «سُس ماست»، «گَنگِش بالاست»، «فیک»، «کراش» و... نوجوانان و جوانانی که با توجه به ویژگیهای نسل خود یا شرایط اجتماعی و رسانهای غالب، تصمیم میگیرند مثلاً به جای «اُسکول» از «جلبک» یا «ماهی قرمز»، به جای «ترمیناتور» از «گولاخ» استفاده کنند یا تحتتأثیر رسانه از بسطگویی و نامهنگاری (کتاب و مجلات) به بیان و نگارش جملات و کلماتی در قد و قواره توییت (!) برسند. دهه هشتادیها نیز باتوجه بهخصوصیات خلقی و جهان ارتباطی پیرامون خود، اینگونه هستند که به جای جملات طولانی و بلند از واژگان قیچی شده و مخفف استقبال میکنند؛ آنقدر کوتاه و در ایهام که برخی از آنها برای دیگران نامفهوم بهنظر میآیند و اغلب باور نمیکنند چطور یک کلمه میتواند بار چند جمله را بر دوش بکشد. این تغییرات زبانی با نادیدهگرفتن ساختار زبان فارسی و درآمیختن با واژههای بیگانه چندان مناسب احوال زبان فارسی بهعنوان یک زبان معیار و شناختهشده نیست. برای حفاظت از زبان معیار و رسمی باید بیش از پیش به شناسایی دلایل و عوامل ساخت گونههای زبانی مخرب با فراوانی بالا در بهکارگیری از آن پرداخت.
زبانشناسی یک نسل شاید بیحوصله
از «خَز» تا «سُس ماست»
در همینه زمینه :