الگویی برای همه اعصار
بانوی بزرگوار اسلام و دیگر معصومین ، الگوهایی انسانی هستند و تبدیل آنها به موجوداتی فرازمینی، امکان این الگو برداری را سلب میکند
الهام مصدقیراد-روزنامهنگار
هر نوع رفتاری که والدین با کودکان داشته باشند، نقش اساسی در شکلگیری شخصیت آنها در بزرگسالی دارد. به همین دلیل است که همواره عنوان میشود تربیت کودکان به هیچ عنوان کار ساده و راحتی نیست. تنبیه و تشویق از راهکارهایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود بهکار میبرند تا به این وسیله هم بتوانند رفتارهای ناپسند کودک را اصلاح کنند و هم رفتارهای نیکوی او را تشویق به تکرار کنند. با وجود این، تنبیه غیراصولی کودکان تأثیرات نامطلوب زیادی را بر شخصیت آنها بر جای میگذارد و باعث بهوجودآمدن مشکلاتی در بزرگسالیشان میشود. اگرچه گفته میشود تنبیه یک روش آموزشی است تا به این وسیله رفتار نامناسب فرد، حذف شود اما این رفتار آموزنده زمانی مؤثر خواهد بود که اصولی انجام شود و صرفا در جهت هدایت کودک به سمت رفتارهای درست باشد نه نشاندادن قدرت و صلابت والدین.
تربیت و فرزندپروری یکی از مهمترین مقولهها در دین اسلام است. تعدد روایات، احادیث و توصیههای دینی از زمان انتخاب همسر تا بسته شدن نطفه، دوران بارداری و شیردهی تا تولد و دوران کودکی و نوجوانی، به خوبی نگاه ویژه اسلام و امامان و اهلبیت(ع) را به این موضوع نشان میدهد. دین اسلام برای این امر برنامه دقیق و منسجمی دارد و از آنجا که دینی مبتنی بر وحی و کلام خداوند است، بهترین دستورالعملها را در حوزه تربیت و پرورش همهجانبه مخلوقات خداوند ارائه داده است. حضرت فاطمه زهرا(س)، مادر اهلبیت(ع) و دختر رسول خدا(ص) از آنجا که خود تربیت یافته پیامبراکرم(ص) است و در رفتار و گفتار، تعالیم دین اسلام را تمام و کمال به نمایش گذاشته، شیوههای تربیتیاش بهعنوان مادری نمونه موردتوجه واقع میشود. او تربیتیافته مکتبی و تربیتکننده در مکتبی است که انسان در سایه آن، واقعیت انسانی خود را یافته و از دیگر مخلوقات خداوندی مشخص و برتر میشود. در برابر این مکتب تربیتی که رشد و پرورش همهجانبه انسان را دربرمیگیرد، مکاتب متعدد غربی وجود دارد که با نواقص گوناگون و آزمون و خطا، طی سالهای متمادی روشهای تربیتی را به والدین میآموزد. مکاتب و نظریاتی که اشکالات برخیشان بعد از گذشت سالها و از دست رفتن دوران طلایی رشد و تربیت کودک، آشکار شده و نظریههای جدید جایگزینشان شده است. نظریاتی که برخیشان مبنای متفاوتی با مبانی تربیت اسلامی دارند.
الگوهای انسانی
آنچه اهلبیت و حضرتزهرا(س) بهعنوان شیوههای تربیتی بهکار میبستند بخشی از سیره عملی و سبک زندگی آنهاست و با بررسی و اجرای آن و عمل به روایات، احادیث و کلام خداوند در حوزه تربیت فرزند میتوان به بهترین الگو و مکتب دستیافت و نتایج ارزشمند آن را مشاهده کرد. آنها همانطور که در قرآن نیز اشاره شده، همگیشان بشر و همانند انسانهای دیگرند که برای هدایت دیگر انسانها بهعنوان الگوهای کامل آفریده شده و میتوانند پاسخگوی همه باشند. پس این تصور که معصوم بودن آنها امکان بهرهمندی دیگر انسانها را از روش و منش این بانوی بزرگوار سلب میکند، نادرست است. فاطمه منتظری، پژوهشگر حوزه دین و خانواده میگوید: «اهلبیت فرازمینی و فرازمانی نیستند و به خواست خدا بهعنوان الگوی بشریت به این دنیا آمدهاند. آیا خداوند فعل ناقص و غیرحکیمانهای انجام میدهد و کسی را الگو قرارمیدهد که ما نتوانیم از او الگو بگیریم؟! امکان ندارد خداوند کار باطلی انجام دهد.»
تربیت رهبران آینده
بعضی از ما شاید درنظر نمیگیریم که هدف از بچهدار شدنمان چیست و در این مسیر چه محورهایی را باید در اولویت قرار دهیم. آیا اصلا در پرورش و تربیت فرزندان، در مسیر اولویتهایی که خداوند در جهت اهدافش برای خلق عالم درنظر قرارداده حرکت میکنیم و اولویتهای ما با آنها سنخیت دارد؟ منتظری با اشاره به شیوه تربیتی حضرتزهرا(س) در این خصوص به همشهری میگوید: «دخت نبیاکرم بهعنوان کسی که قرار است رهبران جامعه را به دنیا بیاورد از همان دوران بارداری و دوران کودکی نهایت دقت را داشت که فرزندانی مدیر و رهبر تربیت کند. آنها در عین حال دنیای کودکی خود را نیز داشتند. والدین نیز در زمان حاضر میتوانند با همین دیدگاه فرزندانشان را تربیت کنند، از میان همین فرزندان امروز سالها بعد مدیرانی انتخاب خواهند شد و در مناصب و جایگاههای مختلفی قرار خواهند گرفت و لازم است از هماکنون با مسئولیتپذیری آشنا شوند.» او با تأکید بر اینکه ما در جامعهای اسلامی زندگی میکنیم و لازم است اهداف والدین در تربیت فرزندان، همسو با اهداف جامعه اسلامی و تأثیرگذار در آن باشد، به برخی روشها انتقاد کرده و میافزاید: «تعدادی از والدین، اهداف را با آرزو اشتباه گرفته و برای فرزندانشان بهدنبال تحقق آرزوهای دستنیافته خودشان هستند و بعضا آنها را نیز در این مسیر تحتفشار قرار میدهند. باید به این نکته توجه کرد که در هدفگذاری و تربیت فرزندان، امیال خودمان اولویت دارد یا آینده جامعه.» بهگفته این پژوهشگر، حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) در پرورش و تربیت فرزندانشان نسبت به فراخور زمان و موقعیت هم تفریح و شادمانی را قرار میدادند و هم آنها را بالغ و بصیر بار میآوردند.
دوران کوتاه مادری اما عمیق و تأثیرگذار
مدت زمان زندگی کوتاه حضرتزهرا(س) برای فرزندانش بسیار پربار بود و در زمان شهادت ایشان، با اینکه فرزندان سنوسال اندکی داشتند اما به خوبی تحتآموزش و الگوگیری از مادر قرار گرفته بودند. یکی از این الگوپذیریها قدرت کلام و سخنوری فرزندانشان است که نمونه آن را میتوان به سخنرانی حضرت زینب(س) بعد از واقعه کربلا و تأثیرگذاری آن نام برد. قدرت کلام و فصاحت و بلاغتی که مادران امروز نیز میتوانند آن را در خود رشد داده و به فرزندانشان نیز آموزش دهند. این پژوهشگر حوزه خانواده با اشاره به سخن ملاصدرا درخصوص خطبههای حضرتزهرا(س) که گفته است بررسی خطبههای ایشان نشان میدهد این کلام جز از دهان یک معصوم نمیتواند خارج شده باشد، میگوید:«گاهی با ادبیات سخیفی از جانب جوانان مواجه میشویم. آنها لازم است بیاموزند که فقط بیان احساسات و عواطف مهم نیست، چگونه، به چهکسی، چه زمانی و چه محتوایی را گفتن نیز تعیینکننده است. اینکه بیاموزند در چه سطحی صحبت کنند که موافق و مخالف پذیرا باشند بسیار مهم است. ما در ادبیات دینیای رشد یافتهایم که خداوند در سوره انعام میگوید به بتهایشان توهین نکنید چرا که آنها در مقابل به خدای شما توهین میکنند. در شیوههای رفتاری و تربیتی حضرتزهرا(س) این نکات به خوبی دیده میشود. ایشان به خوبی مدیریت احساسات در موقعیتهای مختلف را اجرا کرده و به فرزندانشان آموختند، چیزی که بسیاری از ما در آن ضعف داریم و لازم است شیوه ایشان را الگو قراردهیم.»
مادری فعال و چندبعدی
فرزندان، تنها سخنوری و فصاحت در کلام را از مادرشان نیاموختند بلکه در دامان این مادر با ویژگیهای بسیار ارزشمندی بزرگ شدند. در دامان مادری که نه فقط یک همسر و مادر چند فرزند بود بلکه در همان سنوسال بسیارکم، فردی باسواد، آگاه به مسائل روز، دارای فعالیت سیاسی و اجتماعی، متعهد و دغدغهمند نسبت به سرنوشت اجتماع و هدایت مردم تا جایی که جان خود را در این راه از دست دادند و همچنین مدیر و مدبر بودند، تا جایی که پیامبر به دستور خداوند مسئولیت باغ فدک را که شاید بتوان گفت در معادل امروزی یک مجموعه بزرگ کشت و صنعت به شمار میآمد به حضرت زهرا(س) واگذار کردند. منتظری با اشاره به این صفات و ویژگیها میگوید: «چنین مادر فعال و چندبعدی به خوبی میتواند برای ما الگو باشد، اما برخی از ما تصور میکنیم چون مادر شدیم باید همانند عنصری خنثی در جامعه حضور داشته باشیم.» بسیاری از مبانی و دیدگاههایی که تربیت دینی موردتأکید قرارمیدهد در عصر حاضر موردفراموشی قرارگرفته و برخی روشهای تربیتی مدرن و برخاسته از فرهنگ غرب، حتی در جهت خلاف آن در حرکت است، این برای جامعه اسلامی که چنین الگوهای بزرگ و بیبدیلی دارد اشکال عمدهای تلقی میشود. منتظری، پژوهشگر حوزه دین و خانواده معتقد است از دلایل فاصلهگرفتن اینچنین، مبلغان دینی و فرهنگی جامعه بودهاند. او میافزاید: «مبلغان ما از ترس آنکه این الگوها آسیب ببینند به فراخور زمان و مکان بهدنبال آنها نرفتند و ائمه را به قدری فرازمینی کردند که دیگر بهرهمندی و الگوپذیری از شیوه و سیره آنها دستنیافتنی شد. این در حالی است که غربیها همواره منطبق بر زمان حرکت کردهاند، همانطور که حضرتعلی(ع) فرمودند: فرزند زمان خویش باش، اما ما براساس آموزههای گذشته و با همان تفکرات پدربزرگها و مادربزرگها به تربیت مشغول شدیم، فرزند زمان خودمان نبودیم و به همین دلیل روشها و شیوههای غربی از فرصت استفاده کرده و همچنان تلاش میکنند ظرف ذهنی فرزندان ما را با روشهای خودشان پر کنند.»
مکث
شاخصههای تربیتی حضرت زهرا (س)
براساس بررسی زندگی و شیوه تربیتی حضرت زهرا(س)، ایشان چندشاخصه را در تربیت فرزندانشان پیاده میکردند. مجید زارعی و راحله کاردوانی در مقاله مشترک خود با عنوان«بررسی تطبیقی روشهای تربیتی حضرتزهرا(س) در فرزندپروری با روشهای مدرن» ضمن بررسی منابع دینی به چند شیوه اصلی این بانوی بزرگوار اشاره کردهاند. یکی از مهمترین آنها «الگودهی» است. شیوهای که ایشان خود همواره همه مسائل را در حوزههای مختلف دینی، اجتماعی، ارتباط با دیگران، حوزه اقتصادی و... رعایت میکردند و الگوی مناسب و بینقصی برای فرزندانشان محسوب میشدند. عدالت، انصاف، راستگویی، توجه به دستورات خداوند، موضوعات خانوادگی و... ازجمله این مسائل هستند. شاخصه دیگر ایشان روش «موعظه حسنه» است. ایشان در زمانهای مختلف با فرزندانشان به بازی مشغول میشدند و در خلال بازی، نکات تربیتی و اخلاقی را در قالب شعر و کلام به آنها منتقل میکردند تا تأثیرگذاری مناسبی داشته باشد. «ایجاد عادات درست از کودکی» نیز یکی دیگر از مولفههای مهم و محوری در تربیت فرزندانشان بوده است. چنان که از همان دوران طفولیت و در سن کم آنها را به عبادت و ارتباط با خداوند تشویق کرده و آنها را نیز به شیوه عادت عادت میدادند.«ابن حیون» در کتاب خود با عنوان «دعائمالاسلام» میگوید: حضرتزهرا(س) کودکان خود را برای شبزندهداری در شب 23ماهرمضان آماده میکردند و شرایط را طوری فراهم میکردند که آنها در طول روز به استراحت مشغول شوند تا بتوانند در آن نیمهشب به عبادت مشغول شده و به این شیوه عادت کنند. در کنار همه اینها «ایجاد ارتباط و محبت مابین طفل و والد» نیز یکی از اصلیترین مولفههای تربیتی این بانوی بزرگوار بوده است. ایشان از دریچه محبت با فرزندانشان بسیاری از مفاهیم را به آنها منتقل کرده و آموزش میدادند، همان محبتی که سیره اصلی رفتار ائمه است. منتظری، پژوهشگر حوزه دین و خانواده نیز با اشاره به این مولفهها و تأثیرگذاری اجرای آنها در دوران کودکی به برخی روشهای والدین در عصر حاضر انتقاد کرده و میگوید: «برخی از ما این آموزهها را موردبیتوجهی قرارداده و کودک را رها میکنیم و بعد از ورود فرزندمان به دوره بلوغ جنسی و سن 14، 15سالگی میخواهیم به سراغ تربیت بهویژه در حوزه ارتباط با خداوند و آموزههای دینی برویم. این اشتباه بزرگی است. این سن دقیقا سن دروکردن آموزهها در سالهای قبل و دوران کودکی است.»