• دو شنبه 27 مرداد 1404
  • الإثْنَيْن 23 صفر 1447
  • 2025 Aug 18
پنج شنبه 24 آذر 1401
کد مطلب : 180087
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/0g8q5
+
-

درباره امیرآقا‌حسینی، نخستین دروازه‌بان تیم ملی

گلری با یک چشم

گلری با یک چشم

هواداران پر و پا قرص فوتبال برای انتخاب بهترین دروازه‌بان تاریخ فوتبال ایران اتفاق نظر ندارند. قدیمی‌ترها از ناصر حجازی به‌عنوان یکی از نوابغ فوتبال ایران نام می‌برند و نسل‌های بعد که از قهرمانی ایران در بازی‌های آسیایی پکن، درخشش تیم ملی در جام‌ملت‌های 1996و مسابقات مقدماتی جام جهانی فرانسه خاطرات خوشی دارند احمدرضا عابدزاده را مستحق این عنوان می‌دانند. امیر آقا‌حسینی، اما نامی است که کمتر بر سر زبان‌ها افتاده ولی نسل نخست فوتبالیست‌های ایرانی می‌دانند چه دروازه‌بان بزرگی بود. امیر آقاحسینی، قدیمی‌ترین دروازه‌بان فوتبال ایران بود و خیلی‌ها او را بهترین دروازه‌بان تاریخ فوتبال ایران می‌دانند؛ حتی برتر از ناصر حجازی. نقل است که مرحوم ناصر حجازی در انتخاب بهترین دروازه‌بان به آقاحسینی رأی می‌داد و در محافل رسمی و غیررسمی خودش را شاگرد او می‌دانست. باید به نسل جدید حق داد که با نسل نخست فوتبالیست‌های ایرانی بیگانه باشند؛ چرا که حد فاصل دهه 20تا دهه 30که فوتبال ایران تازه سر و شکل گرفته بود و ستاره‌هایی مثل امیر آقاحسینی، پرویز کوزه‌کنانی، محمود بیاتی و... برای نخستین بار تیم ملی را تشکیل دادند خبری از روزنامه‌ها و مجله‌های ورزشی نبود. آن نسل آن‌قدر مهجور مانده که تصویر برخی از آنها هم به ندرت در موتورهای جست‌وجوگر یافت می‌شود. امیر آقاحسینی، یکی از دروازه‌بان‌های صاحب سبک آن دوره بود که در پر و بال‌گرفتن شاهین نقش کلیدی داشت و در تیم ملی هم درخشید اما تا واپسین روزهای عمرش (دی ماه سال 1397) در گمنامی زیست.

پرواز در پارک شهر
داستان بلندپروازی نخستین نگهبان قفس توری تیم ملی از وقتی شروع شد که برای تماشای مسابقات فوتبال به زمین خاکی معروف پارک‌شهر می‌رفت و پشت خط طولی زمین می‌نشست. امیر آقاحسینی بچه سنگلج بود و جمعه‌ها مسیر رسیدن به پارک شهر را گز می‌کرد تا نمایش دروازه‌بانی به نام امیر صادقی را ببیند. صادقی، ستاره بی‌چون و چرای زمین خاکی پارک شهر بود و با پروازهای بلند و شیرجه‌های سریع، تماشاگران پرتعداد اطراف زمین را به وجد می‌آورد. آن موقع آقاحسینی نوجوان 14ساله‌ای بود و می‌خواست جای دروازه‌بان محبوبش را در زمین پارک شهر بگیرد اما دستاوردش در فوتبال بسیار فراتر از درخشش در زمین‌های خاکی پایتخت بود. وقتی وارد دبیرستان خاقانی شد، موردتوجه معلم ورزش قرار گرفت و به دکتر اکرامی که بعدها بنیانگذار مکتب شاهین لقب گرفت، معرفی شد. این نقطه شروع ماجراجویی‌های امیر آقاحسینی در فوتبال بود.

از بسکتبال تا فوتبال
ورود ناگهانی به تیم فوتبال دبیرستان خاقانی برای امیر آقاحسینی غافلگیرکننده بود. او چند جلسه با تیم دبیرستان تمرین کرد و ترجیح داد روزگارش را در زمین بسکتبال که هیاهوی کمتری داشت، سپری کند. دکتر اکرامی کسی نبود که چنین استعداد نابی را به حال خودش رها کند. مرحوم آقاحسینی در خاطراتش می‌گفت یک روز دکتر اکرامی در زمین بسکتبال گوش‌اش را می‌گیرد و بابت غیبتش در تمرین تیم فوتبال مدرسه توضیح می‌خواهد. بعد هم سفارش می‌کند که از فردا به تمرین برگردد. اتمام حجت دکتر اکرامی مسیر زندگی آقاحسینی را به کلی تغییر داد. او از فردا به تمرین تیم دبیرستان خاقانی برمی‌گردد و مدتی بعد خودش را در چارچوب دروازه تیم پرآوازه شاهین می‌بیند؛ در کنار امیر مسعود برومند، امیرعراقی، محمود شکیبی و... .

گل به‌خودی پرماجرا
شانس بزرگ امیر آقاحسینی این بود که از همان نخستین روزهای شروع فوتبالش از وجود دکتر اکرامی بهره می‌برد. دکتر اکرامی نه یک مربی صرف که در قامت معلمی دلسوز با شاگردانش رفتار می‌کرد و امیر آقاحسینی با رهنمودهای او پله‌های ترقی را طی کرد. در آن سال‌ها دروازه‌بان‌ها می‌توانستند 3بار توپ را به زمین بزنند و بعد بازی را شروع کنند. یک‌بار وقتی تیم دبیرستان خاقاتی با تیم دبیرستان قریب بازی داشت، امیر آقاحسینی برای اتلاف وقت توپ را به زمین می‌زند و 3قدم جلو می‌آید اما بار آخر توپ به نوک پایش می‌خورد و وارد دروازه خودی می‌شود. آن بازی با تساوی یک بر یک به پایان رسید و امیر آقاحسینی حالا دلیل موجهی برای کنارکشیدن از تیم مدرسه داشت، اما دکتر اکرامی بلافاصله بعد از پایان بازی به او گفت با این اتفاق یک چیز جدید یاد گرفتی و فهمیدی که چه کار باید بکنی تا توپ به پایت نخورد. آقاحسینی مسیری را که به‌عنوان دروازه‌بان برای خودش ترسیم کرده بود ادامه داد و خیلی طول نکشید که به دروازه‌بان اصلی شاهین بدل شد.

ستاره تیم ملی
آقاحسینی حد فاصل سال‌های 1327تا 1334برای شاهین و تیم ملی بازی کرد و فقط یک رقیب داشت؛ قربانعلی تاری که او هم از دروازه‌بان‌های آماده آن سال‌ها بود و قبل از عطاء‌الله بهمنش به‌عنوان گزارشگر و مفسر ورزشی با رادیو و تلویزیون همکاری می‌کرد. آقاحسینی همه تمرکزش روی فوتبال بود. قامت بلندی نداشت اما با واکنش‌های سریع و شیرجه‌های به‌موقع یک سر و گردن از همه دروازه‌بان‌های آن موقع آماده‌تر بود. او بهترین دروازه‌بان ایران در دهه‌های 20و 30به شمار می‌رفت و نخستین دروازه‌بان ایران در یک تورنمنت رسمی بود. وقتی در سال‌1951با تیم ملی به بازی‌های آسیایی دهلی‌نو اعزام شد، کمتر کسی انتظار داشت در آن تورنمنت درخشان ظاهر شود و یک‌تنه تیم ملی را تا فینال آن بازی‌ها بالا ببرد. اوج درخشش آقاحسینی در مرحله نیمه‌نهایی بود که پنالتی ژاپنی‌ها را مهار کرد تا تیم ملی که تازه به‌طور رسمی تشکیل شده بود، در همان نخستین تورنمنت به فینال راه پیدا کند. ایران در فینال با یک گل مغلوب هند شد اما بازی‌های درخشان آقاحسینی در آن تورنمنت نقل محافل ورزشی شد.

گربه ایرانی
در دهه 20 که پای مربیان خارجی هنوز به فوتبال ایران باز نشده بود و آکادمی فوتبالی در کشور فعالیت نمی‌کرد، بسیاری از دروازه‌بان‌ها حرکات امیر آقاحسینی را الگو قرار می‌دادند. او دروازه‌بان شوت‌گیری بود و واکنش‌های سریعی داشت. در مهار ضربات پنالتی مهارت داشت و به همین دلیل خیلی‌ها برای دیدن حرکات تماشایی او به امجدیه می‌رفتند و بازی‌های شاهین را تماشا می‌کردند. نقل است که یک‌بار تیم ملی را به دربار می‌برند و محمدرضا شاه پهلوی با اشاره به امیر آقاحسینی و خطاب به سرمربی تیم ملی می‌گوید: این گلر مثل گربه است، نگه‌اش دارید! او دروازه‌بانی بود که به توپ حمله می‌کرد و از برخورد با مهاجمان حریف هراس نداشت. آقا حسینی به دفع توپ اعتقاد چندانی نداشت و معتقد بود دروازه‌بان در هر شرایطی باید توپ را تصاحب کند و در سینه نگه دارد تا آرایش هجومی تیم شکل بگیرد. او با همین شیوه 12سال به‌عنوان دروازه‌بان اصلی برای شاهین بازی کرد و 7سال با پیراهن تیم ملی به میدان رفت، اما شجاعت بیش از حد، کار دستش داد. در یکی از بازی‌های شاهین و بعد از برخورد با مهاجم حریف، بینایی یک چشمش را از دست داد و مدتی با یک چشم برای شاهین بازی می‌کرد، اما به حدی درخشان ظاهر می‌شد که تماشاگران و بازیکنان حریف به این موضوع پی نمی‌بردند. او تا 30سالگی در اوج بود اما در یکی از بازی‌های شاهین به‌شدت از ناحیه سر مصدوم شد و به ناچار برای همیشه با فوتبال وداع کرد.

90سالگی یک عقاب
سال‌1396امیر آقاحسینی به یکی از استودیو‌های تلویزیون رفت تا با مجری جوان به گفت‌وگو بنشیند. هنگام ضبط برنامه از آقاحسینی می‌خواهند در 90سالگی شیرجه بزند و شوتی را مهار کند، اما این پیشنهاد را نمی‌پذیرد. با اصرار عوامل برنامه با یک شیرجه دیدنی توپ را مهار می‌کند و این صحنه به آخرین تصویری بدل می‌شود که از نخستین دروازه‌بان تیم ملی به یادگار مانده که البته هیچ وقت از تلویزیون پخش نشد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :