بعد از حذف تیم ملی ایران از جامجهانی، به درستی بسیاری از انتقادات متوجه کارلوس کیروش شد؛ سرمربی پرتغالی که به شکلی نهچندان استاندارد به نیمکت تیم ملی برگشت و بهطور کلی عملکرد و نتایج ضعیفی داشت. انتقادها از کیروش که همچنان هم ادامه دارد، کاملا طبیعی و منطقی بود، اما بهنظر میرسد در حاشیه این موج سهمگین، یک نفر آسوده در حال گذران زندگی است؛ یک مقصر بسیار بزرگتر به اسم مهدی تاج. شگفتانگیز است که او با وجود همه اظهارنظرهای ریز و درشتش پیش از جامجهانی، حالا آرام گرفته و لام تا کام حرف نمیزند. گویا کار دنیا در مورد فوتبال ایران برعکس است. مدیران در سایر کشورها در شرایط عادی چندان اصراری بر سخن گفتن ندارند و فقط کارشان را انجام میدهند. در ایران اما آقایان در شرایط عادی یکسره نطق میکنند، اما جایی که ناکامی رقم میخورد و باید توضیح بدهند، کلا در لاک سکوت فرو میروند.
مهدی تاج پدیده بسیار عجیبی است. او پیوندهای عمیق با اعضای مجمع فدراسیون فوتبال دارد و همین مسئله در بازگشتش به قدرت، پس از آن همه خرابکاری نقش مهمی ایفا کرد. الان هم زور کسی به او نمیرسد، چون همان روابط احتمالا سودآور دوطرفه بین او و اعضا برقرار است و حتی ارادههای بیرونی هم از حفظ آقای رئیس در خیابان سئول استقبال میکنند. در نتیجه او اصلا نیازی به پاسخگویی حس نمیکند. در غیراین صورت شاید باید جواب سؤالات خیلی زیادی را میداد؛ اینکه چرا فوتبال ایران را در معرکه خطر حذف از پیشمقدماتی جامجهانی و آن بدهی هنگفت به ویلموتس رها کرد و رفت تا وقتی سفره صعود و پاداش باز شد دوباره برگردد، اینکه چرا دراگان اسکوچیچ را به آن شکل ناخوشایند برکنار کرد و بازندهای به اسم کارلوس کیروش را برگرداند، اینکه چرا حتی پس از چنین فاجعهای تکلیف نیمکت تیم ملی را با قاطعیت روشن نمیکند و در عوض در حال جمع کردن یاران قدیمی مثل هدایتالله ممبینی در گرد خود است.
چهار شنبه 23 آذر 1401
کد مطلب :
180033
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Z4YqQ
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved