• جمعه 30 آذر 1403
  • الْجُمْعَة 18 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 20
یکشنبه 20 آذر 1401
کد مطلب : 179670
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/P173l
+
-

راه نشانم بده

خانواده، اساسی‌ترین نقش را در الگوسازی برای کودکان دارد

گزارش
راه نشانم بده

مهدیه تقوی‌راد- روزنامه‌نگار

بهترین الگو برای فرزندان، پدر و مادر هستند و کودکان هر رفتاری را از آنها ببینند عینا الگوبرداری کرده و تکرار می‌کنند. والدین خوب، الگوهای مثبت و سازنده‌‌ای برای فرزندانشان هستند. اگرچه هیچ انسانی مصون از خطا و اشتباه نیست و بهترین پدر و مادرها هم جایی از زندگی‌شان اشتباه می‌کنند با وجود این باز هم این والدین هستند که نقش مؤثری در رشد و تربیت فرزندشان دارند و می‌توانند الگو و سرمشقی امن برای فرزندانشان باشند.

حجت‌الاسلام احمدرضا علایی، کارشناس مباحث تربیتی درحوزه کودک و نوجوان و مدرس دوره‌های تربیت مربی، با اشاره به اینکه در دین مبین اسلام به مباحث تربیتی ازجمله لزوم داشتن الگو در زندگی تأکید فراوان شده است، می‌گوید: در حدیث ثقلین از پیامبر عظیم‌الشان اسلام (ص) نقل شده است که «… من دو چیز گرانبها را نزد شما به امانت می‌گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری اهل‌بیت (ع)» که اهل‌بیت (ع) در این مسئله به‌عنوان الگو و رهبر برای جامعه مسلمین معرفی شده‌اند. بنابراین غیر از کتاب خدا، مسلمانان به الگو و رهبر نیز نیاز دارند تا با الگوبرداری از آنها بتوانند زندگی کنند. در مسئله تربیت نیز مسئله الگو‌داشتن موضوع مهمی است که نباید از آن غافل شد.
به‌گفته او، همه انسان‌ها از بدو تولد نیاز به فردی دارند که به او وابسته باشند، از او تغذیه کنند و از لحاظ جسمی و روحی و در موضوعات مختلف ازجمله غذا خوردن، صحبت کردن، خندیدن و... از او الگوبرداری کنند. همه پدر و مادرها هم تمایل دارند که فرزندان موفقی داشته باشند. البته هر فردی موفقیت را برای فرزندانش یک‌جور تفسیر می‌کند، یکی تحصیلات عالیه، یکی مدارج علمی بالا، یکی رسیدن به پول و ثروت و... را راز و رمز موفقیت فرزندش می‌داند و برای رسیدن او به این مقصد تلاش می‌کند. اما واقعیت این است که بچه‌ها در 7سال اول زندگی، پدر و مادر را الگوی خودشان قرار می‌دهند و بعد از آن، معلم و همشاگردی‌ها و در دوره جوانی و حتی میانسالی هم همه انسان‌ها به‌دنبال داشتن الگو و قهرمان در زندگی هستند. پس الگوبرداری مسئله‌ای است که می‌توان گفت در بیشتر سال‌های عمر با انسان همراه است.

خانواده، اصل مهم در الگوبرداری است
حجت‌الاسلام علایی در پاسخ به این سؤال که آیا الزاما پدر باید الگوی پسر و مادر باید الگوی دختر باشد؟ می‌گوید: پدر و مادر یک واحد در خانواده هستند و فرزندان باید از هر دوی آنها الگوبرداری کنند؛ نه اینکه بگوییم پسرها باید از پدرها و دخترها از مادرها الگوبرداری کنند. پیامبر عظیم‌الشان اسلام (ص) نیز می‌فرمایند: «انا و اهل‌بیتی» و با این فرمایش خانواده را موضوع صحبت‌‌های خود قرار می‌دهند نه شخص خودشان را که همین موضوع هم باید سرلوحه تربیت فرزندان قرار بگیرد؛ یعنی خانواده مدنظر باشد نه وظایف پدری یا مادری. با وجود این، یک جایی نیاز است که اقتدار پدری پررنگ شود و یک جایی لطافت مادری که بچه‌ها از هر دوی اینها الگوبرداری کنند اما هر جا تعادل بین این دو از بین برود هویت‌ها هم خدشه‌دار می‌شود. به‌گفته او، اینکه پدر و مادر در ارتباط بافرزندانشان چه اندازه منجر به الگو‌برداری او می‌شوند به هویت والدگری بر‌می‌گردد. مسئله مهمی که الان در خانواده‌ها وجود دارد این است که هویت پدری و مادری تعریف‌نشده و بیشتر اوقات، پدر خودش را فقط منبع اقتصادی خانواده می‌داند که باید برای خانه رفاه ایجاد کند و همه مسائل مربوط به تربیت فرزندان را به‌عهده مادر خانواده قرار می‌دهد. بخشی از این آسیب، ناشی از فقدان الگو در جامعه است. بخشی هم تقلیل پیدا‌کردن هویت مادری به بخش‌هایی مثل آشپزی و نظافت و بهداشت بچه‌هاست. الان شاهد هستیم که مثلا مادری با تحصیلات دکترا، تمام‌ وقت و انرژی خود را در خانه صرف می‌کند، اگر‌چه ما منکر ارزش شغل خانه‌‌داری برای بانوان نیستیم، اما مثلا این مادر می‌تواند در کنار وظایف خانه‌داری و تربیت فرزندان، اوقاتی را نیز به‌خود اختصاص دهد و از تحصیلات خود بهره کافی را ببرد.

ائمه؛ بهترین الگوی تربیتی
علایی با بیان اینکه برای الگوبرداری فرزندانمان از سیره ائمه باید انس با ائمه را در قلب آنها نهادینه کنیم، گفت:‌ در این مسئله شکی نیست که کامل‌ترین انسان‌ها باید به‌عنوان الگو برگزیده شوند و چه الگویی کامل‌تر از معصومین(ع) در این زمینه می‌توان معرفی کرد. اما کودکان به‌خصوص در سال‌های ابتدایی زندگی درکی از این مسئله ندارند و والدین بهترین و مهم‌ترین پل ارتباطی برای انس پیداکردن بچه‌ها با سیره ائمه و الگوبرداری از این انسان‌های گرانقدر هستند. البته این مسئله را نباید از نظر دور داشت که کودکان زیر7سال را نمی‌توان به جهت معرفتی درگیر سیره زندگی ائمه و مفهوم امامت کنیم اما می‌توان با بردن بچه‌ها به هیئت و اماکن زیارتی و یا ذکر ائمه در خانه (مداحی و مولودی‌خوانی و...) ذهن آنها را با مفاهیم دینی آشنا کرد. با این کارها، در ایامی مثل محرم و صفر و اعیاد مذهبی و راه‌اندازی هیئت‌ها انسی که برای بچه‌ها از قبل با این مسئله ایجاد شده باعث می‌شود تا آنها ناخودآگاه جذب سیره زندگی ائمه شوند و به مرور از آنها الگوبرداری کنند. البته این مسئله زمانی به نتیجه مطلوب می‌رسد که والدین هم در رفتار با خودشان، فرزندان و دیگران سیره ائمه را در پیش بگیرند.
علایی با ابراز تأسف از اینکه متأسفانه در زمینه قهرمان‌سازی و الگوسازی برای کودکان، بسیار ضعیف عمل شده است، می‌گوید: والدین خودشان باید برای قهرمان‌سازی‌ تدابیری را داشته باشند و معطل عملکرد مسئولان نباشند. مثلا پدر خانواده اگر برخی آفت‌های اخلاقی مثل بددهانی را دارد که فرزندش از این کارهای او الگوبرداری می‌کند می‌تواند این نقیصه را درمان کند. در دوران قبل از دبستان و حتی دوران اول دبستان باید والدین به‌عنوان فرد انتخاب‌گر عمل کرده و اجازه ندهند تا فرزندشان هر فیلم و انیمیشنی را تماشا کند حتی اگر از رسانه ملی پخش شود و باید برای او برنامه داشته باشند. پدر و مادر به‌عنوان دلسوزترین افراد برای بچه‌ها باید انتخاب کنند که رسانه‌ای که فرزندشان قرار است از محتویات آن استفاده کند کدام رسانه باشد.

تقویت ذهن فرزندان
به‌گفته این کارشناس، در الگوبرداری باید ذهن خودآگاه فرزندان را تقویت و روند انتخاب الگوها را برایش مشخص کنیم تا در انتخاب خود هوشمندانه‌تر عمل کنند. مثلا اگر کودکی تا حالا کارتون‌هایی را تماشا می‌کرده که متناسب با فرهنگ جامعه ما نیست و مثلا به برخی شخصیت‌های کارتونی علاقه دارد که با ارزش‌های خانواده همخوانی ندارد، می‌توان بدون اینکه او را به‌طور مستقیم از دیدن کارتون منع کنیم، از او بپرسیم از چه چیز این شخصیت‌ها خوشت می‌آید و بعد از شنیدن پاسخ، به او بگوییم که تو می‌توانی در فلان کار قهرمان شوی و حتی قوی‌تر و مهم‌تر از او باشی. با تکرار این اقدامات می‌توان به مرور ذهن بچه‌ها را نسبت به الگوبرداری از قهرمانان پوشالی آگاه کرد و آنها را به سمت و سویی سوق داد که بتوانند هوشمندانه‌تر الگوبرداری کنند.

قانون الگو‌برداری، ساختنی است

فاطمه قاسم‌زاده، روانشناس کودک نیز با بیان اینکه خانواده، نقش اساسی در تربیت و الگوبرداری کودکان دارد، گفت:‌ بچه‌ها در دوران کودکی تحت‌تأثیر خانواده بوده و از آنها الگوبرداری می‌کنند همینطور در سنین مختلف الگوها از پدر و مادر به معلم و مدیر مدرسه، دوستان، همکلاسی‌ها و یا شخصیت‌های کارتونی و بازیگران فیلم‌ها و... تغییر پیدا می‌کند. به‌گفته او در شرایط فعلی و با توجه به گسترش فضای مجازی - صرف‌نظر از خوب یا بدبودن این فضا- یکی از مهم‌ترین الگوهای بچه‌ها همین فضای مجازی شده و نقش خانواده در الگوبرداری بچه‌ها کمرنگ شده و تأثیر این فضای مجازی در بچه‌ها بیشتر از بزرگسالان است. قاسم‌زاده با تأکید بر اینکه پدر و مادر خوب‌بودن آموختنی است، گفت: به صرف اینکه مادری فرزندی را به دنیا می‌آورد نمی‌تواند مدعی شود که می‌تواند مربی خوبی برای او باشد. لزوم آموزش در فرزندپروری، مسئله‌ای است که متأسفانه در جامعه ما مغفول مانده و به این دلیل بچه‌ها بیش از آنکه از والدین خود الگوبرداری کنند به‌دنبال الگوهایی خارج از محیط خانه هستند. این مسئله به این دلیل است که والدین بعضا رفتارهایی را در خانه از خود نشان می‌دهند که نه‌تنها به کودکشان آسیب می‌زند بلکه روابط بین فرزندان و خانواده را نیز مختل می‌کند.
به‌گفته این روانشناس، پدر و مادر ستون‌های خانواده هستند که اگر نقش هر کدام از آنها کمرنگ شده و یا به دیگری محول شود بیشترین آسیب را کودکان می‌بینند. به همین دلیل است که گفته می‌شود تربیت فرزندان نباید به جنسیت آنها موکول شود و بگوییم که پدر مربی پسر و مادر مربی دختر باید باشد. در عین حال والدین باید در عمل ور فتار خود، الگوی خوبی برای فرزندانشان باشند. قاسم‌زاده تأکید کرد: اگر پدر در کارهای خانه به مادر کمک کند، پسرهای خانواده نیز با دیدن رفتار پدر می‌آموزند که کارهای خانه صرفا کاری زنانه نیست و همه اعضا باید در خانه کمک حال یکدیگر باشند. پس والدین باید در رفتار و عمل خود بهترین‌ها را برای فرزندانشان الگوسازی کنند و بنا به قولی، دنیای آنها را روی ساختمان‌های زیبا بنا کنند.
به‌گفته او برای اینکه کودک خوبی داشته باشیم هیچ قانون مدونی وجود ندارد اما با ابراز عشق و علاقه می‌توان کودک شاد و سالمی را تربیت کرد. ‌نشان‌دادن عشق و علاقه به کودک، نخستین راه در تربیت اخلاقی اوست، در عین حال والدین باید به کودک حس امنیت بدهند، به صحبت‌های او با دقت گوش دهند، رفتارهای نامناسب او را مورد انتقاد قرار دهند نه شخصیت او را و وقت کافی برای فرزندشان بگذارند تا بتوانند الگوی خوبی برای او باشند و در عین حال هم توقع نداشته باشند که فرزندشان بی‌عیب و نقص باشد و همانطور که خودشان دارای عیب و نقص در اخلاق و رفتار هستند عیب و نقص فرزندشان را نیز بپذیرند.  همچنین در جای مناسب عذرخواهی کرده و عذرخواهی او را هم بپذیرند.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :